در سرزمين مدينه سه گروه از يهود زندگي ميكردند" بني نضير" و" بني قريظه" و" بني قينقاع. . . هنگامي كه رسول خدا ص به مدينه هجرت فرمود با آنها پيمان عدم تعرض بست، ولي آنها هر زمان فرصتي يافتند از نقض اين پيمان فروگذار نكردند. (1)
زمان و علت نبرد:
غزوه بني نضير سال چهارم هجري اتفاق افتاد(2). وقتي «عمرو بن اميه» از منطقه «بئر معونه» بر ميگشت، به دو نفر از قبيله «بني عامر» برخورد كرد و آنها را كشت. سپس به حضور پيامبر رسيد و اين خبر را داد. پيامبر اكرم(ص( فرمود: كار بدي كردي آنها از من امان خواسته بودند. او عرضه داشت: من اطلاعي نداشتم و ميپنداشتم كه آنها هنوز مشرك و كافرند. . . پيامبر براي مذاكره درباره پرداخت خون بهاي آن دو نفر نزد بني نضير رفت. (3) ميان بني عامر و بني نضير پيمان بود. (4)
پيامبر با آنها سخن گفت و آنها گفتند: تو را در اين مورد كمك ميكنيم. سپس عدهاي از آنها با هم خلوت كردند و گفتند: هرگز اين مرد را چنين نمييابيد در حالي كه پيامبر كنار ديوار يكي از خانههاي آنها نشسته بود. يهوديان گفتند: چه كسي ميتواند از بام اين خانه سنگيني بيندازد و او را بكشد و ما را آسوده كند. يكي از يهوديان گفت: من اين كار را انجام ميدهم. (5)
يكي از يهوديان به نام «سلام بن مشكم» گفت: چنين ميكنيد به خدا سوگند از قصد شما به او وحي ميرسد و اين كار بيشك شكستن پيماني است كه ميان ما و اوست. (6) برخي از يهوديان گفتند: اگر او را بكشيد ياران او پراكنده ميشوند، قريش به مكه باز ميگردند و فقط قبيلههاي اوس وخزرج كه هم پيمان شمايند باقي ميمانند». (7)
با نزول فرشته وحي، پيامبر اكرم(ص) از قصد آنها آگاه شد. و بلافاصله به سوي مدينه رفت. (8)سپس پيامبر قصد خيانت يهوديان را به ياران خويش و مسلمانان خبر داد و فردي را نزد آنان فرستاد و به آنها گفت: چون شما قصد خيانت داشتيد بايد از مدينه برويد. يهوديان ابتدا قبول كردند كه بروند اما عبدا. . . بن ابي از منافقان مدينه براي آنان پيام فرستاد كه ما با دو هزار نفر پشتيبان شما هستيم. از مدينه بيرون نرويد. يهوديان براي پيامبر پيام فرستادند ما محل خود را ترك نميكنيم. (9)
پيامبر تصميم گرفت به سوي آنها رهسپار شود و با آنها به نبرد بپردازد. بنابراين آن حضرت «عبدا. . . بن ام مكتوم» را جانشين خود در مدينه قرار داد و پرچم جنگ را به دست حضرت علي(ع) سپرد. (10) و در حالي كه عبدا. . . بن ابي و يارانش مسلمين را ياري نكردند(11)، پيامبر خانههاي يهوديان را محاصره كرد. پس از پانزده روز يهوديان خواستار صلح شدند. (12)
پيامبر نيز با آنان سازش كرد و قرار شد آنان از مدينه بيرون بروند و هر كدام به اندازه يك بار شتر آذوقه بردارند و با خود طلا و نقره و اسلحه بيرون نبرند. (13) يهوديان به سوي خيبر رفتند و بعضي از آنها نيز راه شام را در پيش گرفتند. (14)
لازم بذكر است در بعضي از روايات نيز آمده كه يكي از شعراي بني نضير به هجو و بد گويي پيامبر(ص) پرداخت و اين خود دليل ديگري بر پيمان شكني آنها بود. (15)
پي نوشت ها:
1. علي احمدي ميانجي، مكاتيب الرسول، ج 1، ص 260
2. قمي، شيخ عباس؛ وقايع الايام، قم: نشرصبح پيروزي، 1385، چاپ اول، ص 285؛ محمد بن سعد، الطبقات الكبري، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، تهران: نشر فرهنگ و انديشه، 1374، ج2، ص 55؛ طبري، محمد بن جرير؛ تاريخ الطبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران: نشر اساطير، 1375، ج4، ص 1280؛ بيهقي، احمد بن حسين؛ دلائل النبوه، ترجمه محمود مهدوي، تهران: نشرعلمي و فرهنگي، 1361، ج2، ص 331؛ يعقوبي، ابن واضح، تاريخ يعقوبي، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، تهران: نشرعلمي و فرهنگي، 1382، ج1، ص 408؛ واقدي، محمد بن عمر؛ ترجمه محمود مهدوي، تهران: نشر دانشگاهي، 1369، ص 270-269.
3. همان.
4. طبري، پيشين، ج3، ص 1055.
5. همان.
6. محمد بن سعد، الطبقات الكبري، ج2، ص 55.
7. واقدي، پيشين، ص 269.
8. همان.
9. طبري، پيشين، ج3، ص 1058-1055.
10. همان، ص 1059.
11. يعقوبي، پيشين، ج1، ص 480.
12. طبري، پيشين، ج3، ص 1058-1055.
13. يعقوبي، پيشين، ج1، ص 480.
14. طبري، پيشين، ج3، ص 1058.
15. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الإسلامية، 1374، ج23، ص 485 و 486.
منبع: نرم افزار پیامبرمهربانی - مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی