آیا شفاعت پیامبر(ص) حق الناس و حق الله را شامل می شود؟

22:29 - 1393/11/11
چکیده: شفاعت اهل بيت(عليهم السلام) در مورد حق الناس در روز قيامت گرچه عقلا محال نيست. اما عملا بايد ببينيم كه چگونه مي تواند موثر باشد؛ زيرا در شفاعتي كه مربوط به حق الله است. چون حق ضايع شده مستقيما با خداوند متعال در ارتباط است و اهل بيت محبوب خداوند متعال هستند و ساطت آنها مي تواند موثر باشد. اما در مورد حق الناس، موضوع متفاوت است ...

آيا پيامبر(ص) و امامان(ع) در جهان آخرت به اذن خدا مي توانند در مورد حق الناس بين افراد وساطت و شفاعت كنند؟ مثلا" از فرد صاحب حق بخواهند كه فرد ضايع كننده حق را ببخشد؟ آيا در اين مورد آيه قرآني يا حديث و روايت صحيح و سند معتبري وجود دارد؟

پاسخ:
طبق جستجويي كه در آيات و روايات داشتيم در اين خصوص به مطلبي كه به صورت قطعي بخواهيم به آن استناد كنيم دست نيافتيم و اصل وساطت و شفاعت اهل بيت(عليهم السلام) در مورد حق الناس در روز قيامت گرچه عقلا محال نيست. اما عملا بايد ببينيم كه چگونه مي تواند موثر باشد؛ زيرا در شفاعتي كه مربوط به حق الله است. چون حق ضايع شده مستقيما با خداوند متعال در ارتباط است و اهل بيت محبوب خداوند متعال هستند و ساطت آنها مي تواند موثر باشد. اما در مورد حق الناس، موضوع متفاوت است مگر اينكه بگوييم اهل بيت با صرف پادرمياني و شفاعت مشكل را حل نمي كنند. بلكه به اذن خدا درخواست و حاجت كسي كه حق وي ضايع شده را برآورده مي سازند و به گونه اي او را راضي مي كنند.
بيانات علماء نيز در اين باره متفاوت است به عنوان نمونه در تفسير حجة التفاسير و بلاغ الإكسير مي خوانيم: " به اشخاصي از انبياء و اولياء ممكن است حق شفاعت داده شود و اين حق شفاعت هم در موضوع حق اللّه است نه حق الناس"(1)
اما در تفسير مواهب الرحمان في تفسير القرآن روايتي از امام رضا به نقل از رسول خدا(ص)‌آمده كه:
"إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وُلِّينَا حِسَابَ شِيعَتِنَا فَمَنْ كَانَتْ مَظْلِمَتُهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَكَمْنَا فِيهَا فَأَجَابَنَا وَ مَنْ كَانَتْ مَظْلِمَتُهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ اسْتَوْهَبْنَاهَا فَوُهِبَتْ لَنَا وَ مَنْ كَانَتْ مَظْلِمَتُهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَنَا كُنَّا أَحَقَّ مِمَّنْ عَفَي وَ صَفَحَ"(2)
"چون روز قيامت شود حسابرسي شيعيان ما بما واگذار مي‏شود، پس هر كس مظلمه و بدهي و گناهش ميان او و خداوند است ما داوري كرده و هر چه حكم كنيم خداوند امضاء مي‏فرمايد، و هر كس مظلمه ‏اش ميان او و مردم است، ما از مردم تقاضا مي كنيم او را ببخشند، و آنان مي‏بخشند، و هر كس مظلمه‏ اش ميان او و ما اهل بيت است ما سزاوارتر از همه كس به بخشش و عفو و گذشت مي ‏باشيم. "
در سند اين روايت افرادي هستند كه ثقه بودن آنها مجهول و ناشناخته است و بايد توجه داشت كه اگر اين حديث حديث صحيحي هم باشد باز هم بدين معنا نيست كه هر كسي كه حق الناس يا حق الله بر عهده وي باشد توسط حضرات معصومين(عليهم السلام) شفاعت مي شوند بلكه شفاعت شونده داراي شرايطي است كه در كتب مرتبط ذكر شده است. به عنوان نمونه شخص شفاعت شونده نماز را سبك نشمارد و. . .
ذكر اين نكته نيز خالي از لطف نيست كه در برخي دعاها نيز آمده كه ما از خود خداوند متعال مي خواهيم كه اگر حق الناسي بر گردن ماست خداوند متعال با عنايت خود، آن شخص را از ما راضي بگرداند.
در دعاي روز دوشنبه مي خوانيم:
" وَ أَسْأَلُكَ فِي مَظَالِمِ عِبَادِكَ عِنْدِي فَأَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِكَ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِيَّاهُ فِي نَفْسِهِ أَوْ فِي عِرْضِهِ أَوْ فِي مَالِهِ أَوْ فِي أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ أَوْ غِيبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا أَوْ تَحَامُلٌ عَلَيْهِ بِمَيْلٍ أَوْ هَوًي أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِيَّةٍ أَوْ رِيَاءٍ أَوْ عَصَبِيَّةٍ غَائِبا كَانَ أَوْ شَاهِدا وَ حَيّا كَانَ أَوْ مَيِّتا فَقَصُرَتْ يَدِي وَ ضَاقَ وُسْعِي عَنْ رَدِّهَا إِلَيْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ فَأَسْأَلُكَ يَا مَنْ يَمْلِكُ الْحَاجَاتِ وَ هِيَ مُسْتَجِيبَةٌ لِمَشِيَّتِهِ وَ مُسْرِعَةٌ إِلَي إِرَادَتِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُرْضِيَهُ عَنِّي بِمَا [بِمَ‏] شِئْتَ وَ تَهَبَ لِي مِنْ عِنْدِكَ رَحْمَةً إِنَّهُ لا تَنْقُصُكَ الْمَغْفِرَةُ وَ لا تَضُرُّكَ الْمَوْهِبَةُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين"(3)
" از تو درخواست مي كنم اداي حقوق بندگانت را كه بر عهده دارم، پس هر بنده‏ اي از بندگانت و هر كنيزي از كنيزانت كه او را نزد من حقيّ پايمال شده‏ باشد كه در آن به جان يا آبرو يا مال، يا خانواده‏ اش يا فرزندش ستم روا داشته‏ ام
يا غيبتي از او كرده‏ام يا بر اثر ميل خود يا خواهش دل يا تكبّر يا غضب يا خودنمايي يا تعصّب بر او باري نهاده‏ام، اين بنده يا كنيزت غايب‏ باشد يا حاضر، زنده باشد يا مرده، و دستم كوتاه شده و وسعم نمي رسد از پرداخت آن حق يا طلب‏ حلاليت از او، از تو مي خواهم اي كسي ‏كه رفع نيازها در اختيار اوست، و آن حاجات در مقابل مشيّت او اجابت‏ پذير و به جانب‏ اراده‏ اش شتابانند كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستي و آن بنده را كه بر او ستمي كردم هرگونه كه خواهي از من راضي گرداني و از جانب‏ خود مرا رحمت عطا نمايي، چه آمرزيدن از تو نكاهد و بخشيدن به تو زيان نرساند، اي مهربان‏ترين مهربانان. ‏"
از اين دعا امكان پادرمياني خدا و راضي نمودن شخصي كه حق وي ضايع شده استفاده مي شود زيرا دعا نسبت به امر محال صورت نمي گيرد و اگر چنين دعايي صورت گرفته دلالت بر امكان چنين كاري دارد.
پي نوشت ها:
1. بلاغي، سيد عبد الحجت، حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، قم، انتشارات حكمت، 1386ق، جلددوم مقدمه، ص597.
2. موسوي سبزواري سيد عبد الاعلي، مواهب الرحمان في تفسير القرآن، بيروت، موسسه اهل بيت( ع)، 1409ق، ج‏4، ص 239
3. مفاتيح الجنان، باب اول، فصل سوم، در ذكر دعاهاي ايّام هفته، دعاي روز دوشنبه.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی - مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.