پيامبر اسلام‌ در نُه‌ غزوه‌ شركت‌ نمود، چرا حضرت‌ امام‌ خميني‌ نه؟

11:26 - 1393/11/18
چکیده: حضور و عدم‌ حضور پيامبر (ص‌) در جنگ‌ بر اساس‌ تكليف‌ الهي‌ و شرايط‌ زمان‌ بود. در يك‌ مقطع‌ رهبر حكومت‌ در جبهه‌ها حضور مي‌يابد تا سربازان‌ با روحية‌ قوي‌ و قوّت‌ قلب‌ به‌ جنگ‌ بيردازند و در مقطع‌ زماني‌ ديگر شرايط‌ زمان‌ اقتضا مي‌كند كه‌ رهبر در صحنه‌هاي‌ ديگر حضور داشته‌ و در پشت‌ جبهه‌ نقش‌ آفريني‌ نمايد...

چرا حضرت‌ امام‌ خميني‌ (ره‌) و فرزندشان‌ حاج‌ احمد خميني‌ در جبهه‌هاي‌ حق‌ عليه‌ باطل‌شركت‌ نكردند، در حالي‌ كه‌ پيامبر اسلام‌ در نُه‌ غزوه‌ شركت‌ نمود؟

يكي‌ از ويژگي‌هاي‌ بزرگان‌ دين‌، دين‌ مداري‌ و شجاعت‌ آنان‌ است‌، انجام‌ تكليف‌ الهي‌ در فرهنگ‌ آنان‌ محوريت‌ داشته‌ و در ايفاي‌ رسالت‌ الهي‌ جر خدا از هيچ‌ كس‌ نمي‌هراسند؛ از اين‌ رو جهاد و شهادت‌ را افتخاري‌ مي‌دانستند حضور و عدم‌ حضور بزرگان‌ دين‌ در جبهه‌هاي‌ جنگ‌ مبني‌ بر تكليف‌ گراي‌ و شرايط‌ زمان‌ و مكان‌ است‌، نه‌ بر اساس‌ ترس‌ و راحت‌طلبي‌ و بي‌ اعتنايي‌ در برابر سر نوشت‌ انسان‌ها. در برخي‌ از روايات‌ مبناي‌ قيام‌ صلح‌ و سكوت‌ امامان‌ معصومان‌ (ع‌) تكليف‌ گراي‌ بيان‌ شده‌ است‌. بر اين‌ اساس‌ حضور و عدم‌ حضور پيامبر (ص‌) در جنگ‌ بر اساس‌ تكليف‌ الهي‌ و شرايط‌ زمان‌ بود. در يك‌ مقطع‌ رهبر حكومت‌ در جبهه‌ها حضور مي‌يابد تا سربازان‌ با روحية‌ قوي‌ و قوّت‌ قلب‌ به‌ جنگ‌ بيردازند و در مقطع‌ زماني‌ ديگر شرايط‌ زمان‌ اقتضا مي‌كند كه‌ رهبر در صحنه‌هاي‌ ديگر حضور داشته‌ و در پشت‌ جبهه‌ نقش‌ آفريني‌ نماية‌. از اين‌ رو گاهي‌ پيامبر اسلام‌ (ص‌) در جنگ‌ها حضور مي‌يابد. وگاهي‌ به‌ مديريت‌ نظام‌ و جبهه‌، بدون‌ حضور در جنگ‌ مي‌بردازد. و اين‌ سياست‌ معقول‌ و منطقي‌ است‌ كه‌ توسط‌ پيامبر (ص‌) اتخاذ شده‌ است‌.
به‌ عنوان‌ مثال‌ در زمان‌ جنگ‌ مسلمانان‌ با ايران‌، حضرت‌ علي‌ به‌ خليفه‌ دوم‌ پيشنهاد مي‌كند كه‌ خودت‌ در جنگ‌ شركت‌ نكن‌، بي‌ ترديد امام‌ راحل‌ (س‌) يكي‌ از رهبران‌ دين‌ مدار و فقيه‌ ژرف‌ انديش‌ زمان‌ و مكان‌ شناس‌ است‌. عدم‌ حضور او در جبهه‌ جنگ‌ ريشه‌ در دين‌ باوري‌ و زمان‌شناسي‌ دارد.
عدم‌ حضور امام‌ و شايد فرزنداو سيد احمد خميني‌ بدان‌ معنا نيست‌ كه‌ آنان‌ راحت‌ طلب‌ بوده‌ و در برابر سر نوشت‌ جامعه‌ و مردم‌ ايران‌ بي‌ اعتنا بوده‌ و از مرگ‌ وحشت‌ داشتند، زيرا امام‌ راحل‌ (س‌) همان‌ انساني‌ است‌ كه‌ عليه‌ شاه‌ قيام‌ نمود و اين‌ قيام‌ در فضايي‌ به‌ وجود آمد كه‌ خطر مرگ‌، او و خانواده‌اش‌ را تهديدي‌ كرد. خطر حكومت‌ براي‌ امام‌ كم‌تر از آن‌ بنود كه‌ امام‌ در جبهه‌هاي‌ جنگ‌ حضور پيدا مي‌كرد، زيرا قيام‌ امام‌ عليه‌ رايم‌ شاه‌، زندان‌ وقتي‌ كشته‌ شدن‌ را درپي‌ داشت‌.
شرايط‌ زمان‌ و مكان‌ اقتضا مي‌كرد كه‌ امام‌ در پشت‌ جبهه‌ هم‌ به‌ مديريت‌ كلان‌ كشور بيردازدو هم‌ فرماندهي‌ كل‌ قوا را به‌ عهده‌ گيرد در عصر امام‌ راحل‌ (س‌) به‌ خاطر وجود اسانه‌هاي‌ گروهي‌ مانند راديوه‌ تلويزيون‌ و... امام‌ با فرماندهان‌ جنگ‌ و سربازان‌ خويش‌ ارتباط‌ مستقيم‌ داشته‌ و عملاً فرماندهي‌ كلان‌ جنگ‌ را به‌ عهده‌ داشت‌؛ مضافاً بر اين‌ كه‌ امام‌ نمايندگاني‌ در ستاد جنگ‌ داشت‌ كه‌ نقش‌ آفريني‌ و تأثير امام‌ در جنگ‌ را حفظ‌ مي‌كردند. از سوي‌ ديگر امام‌ از لحاظ‌ وضعيت‌ جسماني‌ و بالا بودن‌ سن‌ در شرايطي‌ قرار داشت‌ كه‌ حضور ايشان‌ در جبهه‌ را مشكل‌ و حتي‌ غير ممكن‌ مي‌كرد در حالي‌ كه‌ پيامبر مي‌توانست‌ بجنگد و اسلحه‌ حمل‌ كند و به‌ طور كلي‌ در آن‌ زمان‌ عادي‌ بود. بر اين‌ اساس‌ بايد گفت‌: عدم‌ حضور امام‌ در جبهه‌ نه‌ به‌ خاطر ترس‌ يا راحت‌طلبي‌ بود، بلكه‌ بر اساس‌ تكليف‌ گرايي‌ و شرايط‌ زمان‌ بود. امام‌ راحل‌ (س‌) در خصوص‌ شجاعت‌ خويش‌ فرمود: "من از‌ آدمهايي نيستم‌ كه‌ اگر حكمي‌ كردم‌، بنشينم‌ چرت‌ بزنم‌ كه‌ اين‌ حكم‌ خودش‌ برود، من‌ راه‌ مي‌افتم‌ دنبالش‌... من‌ اگر يك‌ وقتي‌ ديدم‌ كه‌ مصلحت‌ اسلام‌ اقتضا مي‌كند كه‌ يك‌ حرف‌ بزنم‌، مي‌زنم‌... از هيچ‌ چيز نمي‌ترسم‌ بحمد اللّه‌ تعالي‌. واللّه‌ تا حالا نترسيده‌ام‌؛ آن‌ روز كه‌ مرا مي‌بردند، آن‌ روزهم‌ آنها (ساواك‌) مي‌ترسيدند، من‌ آنها را تسليت‌ مي‌دادم‌ كه‌ نترسيد".
امام‌ راحل‌ (س‌) بارها از رزمندگان‌ اسلام‌ تجليل‌ نمود و آرزو مي‌كرد بسيجي‌ بود و در جبهه‌هاي‌ جنگ‌ حضور يابد. اين‌ رويكرد حكايت‌ از آن‌ دارد كه‌ شرايط‌ حضور او در جبهه‌ فراهم‌ نبود.
حضور سيد احمد در كنار امام‌ از ضروريات‌ بود؛ زيرا او مشاور امين‌ و دلسوز امام‌ بود. سيد احمد خميني‌ مشكلات‌ جهان‌ اسلام‌ و ايران‌ ـ به‌ ويژه‌ وضعيت‌ جنگ‌ ـ را دسته‌ بندي‌ نموده‌، به‌ امام‌ گزارش‌ مي‌كرد. از سوي‌ ديگر سيد احمد خميني‌ در حفظ‌ جان‌ و سلامتي‌ امام‌ و مراقبت‌ از او نقش‌ بسياري‌ داشت‌ بر اين‌ اساس‌ نقش‌ وي‌ در كنار امام‌ كم‌تر از آن‌ نبود كه‌ در جبهه‌ حضور پيدا كند. و أمام‌ را در مسؤوليت‌هاي‌ بسياري‌ كه‌ داشت‌، كمك‌ و ياري‌ مي‌داد. امام‌ و خاندان‌ او همة‌ سختي‌ها را براي‌ پروزي‌ انقلاب‌ و حفظ‌ نظام‌ تحمل‌ كردند، از اين‌ رو از اين‌ كشور به‌ آن‌ كشور رفته‌ و فرزند برو مندي‌ مانند سيد مصطفي‌ خميني‌ را از دست‌ دادند خاندان‌ امام‌ خود را براي‌ نظام‌ مي‌خواستند، نه‌ نظام‌ را براي‌ خود. از اين‌ رو سيد احمد خميني‌ به‌ رغم‌ لياقت‌ و شايستگي‌، مسؤليت‌هاي‌ سنگيني‌ را داشت‌، ولي‌ مسئوليت‌ها را نمي‌پذيرفت‌ تا اثبات‌ كند كه‌ او قدرت‌ گرا نيست‌ بي‌ ترديد اگر نقش‌ بنيادي‌ سيد احمد در اصل‌ حفظ‌ نظام‌ و انقلاب‌ نبود، مانند ديگر فرزندان‌ ايران‌ لباس‌ رزم‌ پوشيده‌، با دشمنان‌ مي‌جنگيد؛ همان‌ گونه‌ كه‌ سيد احمد در جبهه‌هاي‌ لبنان‌ در كنار شهيد چمران‌ حضور فعال‌ داشت‌.

منبع: نرم افزار پرس و جو

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.