پيامبر اسلام(ص) چند همسر داشتند؟

14:42 - 1393/11/18
چکیده: تاريخ نگاران و سيره نويسان در مورد تعداد همسران پيامبر(ص) گوناگون سخن گفته برخي شمار همسران پيامبر را بيش از آن چه كه واقعيت داشته، منعكس كرده اند.آن چه از راه هاي گوناگون و متواتر در مورد ازدواجهاي پيامبر رسيده و صحيح است، اين است كه يازده همسر داشت:خديجه، سوده، عايشه، ام سلمه، حفصه، زينب دختر خزيمه، ام‌حبيبه، زينب دختر جحش، جويريه، صفيه و ميمونه.

پيامبر اسلام چند همسر داشتند؟ در موضوع تعداد همسران پيامبر نظرهاي مختلفي بيان شده كداميك صحيح مي باشد؟

پاسخ:
تاريخ نگاران و سيره نويسان در مورد تعداد همسران پيامبر(ص) گوناگون سخن گفته برخي راه مبالغه را در پيش گرفته و شمار همسران پيامبر را بيش از آن چه كه واقعيت داشته، منعكس كرده اند.
عوامل مبالغه گويي ها
مبالغه گوييها ممكن است دو عامل داشته باشد:
عامل اوّل:
انگيزه شيطاني و به جهت خرد كردن شخصيت ملكوتي پيامبر اسلام و اين كه وانمود كنند، رسول اعظم(ص) اسير تمايلات نفساني، هوي و هوس بود. برخي با همين انگيزه و با ارائه چهرهاي ناخوشايند از پيامبر، به دسيسه و تحريف تاريخ روآورده، به دروغ براي پيامبر(ص) همسراني بيش از آنچه كه واقعيت داشته، منعكس كرده اند.
با كمال تأسف شيطنت دشمنان اسلام، در كتابهاي تاريخ و سيره مسلمانان راه پيدا كرده است. اينك به عنوان نمونه به برخي از ازدواجهايي كه براي پيامبر برشمرده اند، اما اساسي ندارد، اشاره مي شود:
1- مليكه دختر كعب: برخي از مورخان همانند "ابن اثير"، "ابن سعد" و "شمس الدين ذهبي" نوشته اند: پيامبر با مليكه بنت كعب ازدواج كرد. پدر مليكه را خالد در سال هشتم و در فتح مكه كشته بود. پيش از آن كه مليكه زندگي مشترك خود با پيامبر را آغاز كند، عايشه به او گفت: حيا نميكني كه با قاتل پدرت ازدواج كرده اي؟! مليكه با شنيدن اين حرف، از اين كار پشيمان شد و پيامبر او را طلاق داد.(1)
2- دختر ابيجون: نوشته اند كه پيامبر با دختر ابيجون ازدواج كرد.(2) پيش از آن كه مراسم عروسي برگزار گردد، دختر ابيجون متوجه شد كه ابراهيم پسر پيامبر از دنيا رفته است، گفت: اگر پيامبر بود، پسرش نمي مرد، (حالا كه مرده است، معلوم ميشود پيامبر نيست) پيامبر با شنيدن اين جمله او را طلاق داد.(3)
3- قتيله دختر قيس: نوشته اند كه در سال پاياني زندگاني پيامبر(ص) اشعث بن قيس، خواهر خود را به عقد پيامبر درآورد، سپس رهسپار "حضرموت" شد تا خواهرش را به مدينه نزد پيامبر ببرد. پيش از آن كه به مدينه رسد، خبر رحلت پيامبر را دريافت نمود.(4)
4- جوينه: گفته اند كه در سال نهم هجري زني به نام جوينه دختر ابي اسيد ساعدي، به عقد پيامبر(ص) درآمد و جمله ناشايستي بر زبان جاري كرد، بدين جهت پيامبر از او جدا شد.(5)
نقد:
نادرستي اين موارد از آن روست كه به تصريح قرآن در چند سال پاياني زندگاني پيامبر(ص) ازدواج بر حضرت حرام شده بود. پذيرفته نيست كه در اين دوره حضرت براي ازدواج قدمي برداشته باشد. قرآن در اين باره مي گويد:
لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ؛ پس از آن ديگر هيچ زني بر تو حلال نيست، و نشايد كه همسراني را جانشين آنان سازي . (6)
اين آيه پس از فتح خيبر و در اواخر سال هفتم، يا اوايل سال هشتم هجري نازل شد. مفسران در سبب نزول آية مذكور نوشته اند:
بعد از آن كه خيبر فتح و غنايم بسياري نصيب مسلمانان شد، همسران پيامبر(ص) از حضرت زينت و تجملات زندگي را خواسته بودند، پيامبر آنان را به ساده زيستي دعوت كرد و از زندگي تجملاتي باز داشت.
در اين باره آيات 28 و 29 احزاب نازل شد و آنان را به انتخاب بين طلاق (و زندگي تجملاتي دنيايي منهاي پيامبر) يا ساده زيستي (با ادامه پيوند زناشويي با پيامبر و بهره مندي از مقام امهات المؤمنين؛ مادران مومنان) آزاد گذاشت. همه همسران گفتند: "اي رسول خدا! ما زندگي با تو را انتخاب ميكنيم، هر چند با محروميت هايي همراه باشد.
به هيچ عنوان جدايي از شما را نمي خواهيم". آري زنان پيامبر زندگي زاهدانه و ساده را پذيرا شدند. به گفته عايشه "زنان حضرت در زمان حيات ايشان و در دوره زندگي مشتركشان با پيامبر از نان گندم سير نشدند.(7)
پس از اين، آيه 52 احزاب نازل شد ،بدين شرح :
اي پيامبر! ديگر اجازه نداري همسر جديدي را اختيار كني، نيز نمي تواني با طلاق همسرانت، همسران جديدي را جايگزين نمايي.
عبدالرزاق صنعاني مي نويسد:
پس از آن كه زنان پيامبر در گزينش بين زندگي دنيوي يا پيامبر، ايشان را برگزيدند، آيه 52 احزاب نازل شد.(8)
بيهقي در السنن الكبري مي نويسد:
آيه 52 احزاب به عنوان پاداش به زنان پيامبر در گزينش مذكور نازل شد.(9)
ابن عباس مي گويد:
با نزول آيه 52 احزاب، خدا به پيامبر فرمود: بر همان زنان بسنده كن. چنان كه اينان به تو رضايت داده اند.(10)
بلاذري مي نويسد:
ابي امامه پسر سهل بن حنيف مي گويد: با نزول آيه "لا يحل لك النساء من بعد..." پيامبر به زنانش بسنده كرد و بعد از آن ازدواج نكرد.(11)
بنابراين هر نقل تاريخي كه به گونه اي بگويد پيامبر در پي ازدواج هاي دوباره در چند سال پاياني زندگيش بود، اعتباري ندارد و قابل پذيرش نيست.
نتيجه:
1) روايت ابن اثير، ابن سعد و ذهبي در مورد ازدواج پيامبر(ص) با مليكه دختر كعب قابل پذيرش نيست، چون در اين روايت آمده كه خالد بن وليد، پدر مليكه را در فتح مكه كشته بود و ازدواج پس از آن صورت گرفت. فتح مكه در سال هشتم هجري اتفاق افتاد و در اين زمان ازدواج دوباره بر پيامبر حرام شده بود.
2) ازدواج پيامبر با دختر "ابيجون" درست نيست، چون در اين نقل آمده است: دختر ابيجون همين كه ديد ابراهيم پسر پيامبر مرد، گفت: اگر او پيامبر بود، پسرش نميمرد، و پيامبر با شنيدن اين حرف، پيش از عروسي از او جدا شد، در حالي كه ابراهيم در سال دهم هجري از دنيا رفت.
ابراهيم در ذي الحجه سال هشتم هجري متولد شد و در هيجده ماهگي و در جمادي الاوّل يا جمادي الثاني سال دهم هجري درگذشت.(12) اين تاريخ پس از نزول آيه 52 احزاب است كه پيامبر اجازه ازدواج نداشت و در اين راه قدمي برنداشت.
3) ازدواج با جوينه نيز نادرست است، چرا كه در سال نهم هجري ازدواج بر پيامبر ممنوع بود.
4) ازدواج با "قتيله" خواهر اشعث بن قيس نيز نادرست است، چون تاريخ آن به پايان سال دهم يا آغاز سال يازدهم هجري ميرسد كه پيامبر از ازدواج دوباره منع شده بود.
عامل دوم:
ممكن است ريشه مبالغه گوييها وجود چند اسم، لقب و كنيه براي يك شخص در جوامع عربي به ويژه در محيط حجاز باشد كه برخي به جهت كوتاهي و كاستي در داده هاي تاريخي، از بسيار بودن نام ها، تعدد افراد را فهميده باشند كه از اين جهت و به صورت ناخواسته بر شمار همسران پيامبر(ص) افزوده مي شود.(13)
به عنوان نمونه و در راستاي عامل مذكور جالب توجه است كه مورخان از دو زن به نام هاي "ام شريك و خوله بنت حكيم" نام برده و نوشته اند: پيامبر با اين دو زن تنها خطبه عقد جاري كرد، در حالي كه بنا به گفته برخي از مورخان اين دو نام، متعلق به يك نفر است.(14)
در هر حال در مورد شمار زناني كه با پيامبر پيمان زندگي مشترك بستند، مورخان و سيره نويسان بين يازده تا 21 نفر را بيان كرده اند، بدين شرح:
1- بيست و يك نفر:
فضل بن حسن طبري(م548) در اعلام الوري شمار همسران را به بيست و يك نفر رسانيد و بيان داشت كه پيامبر(ص) با ده تن تنها خطبه عقد جاري كرد و با يازده تن زندگي نمود.(15)
نقد: سخنان نويسنده اعلام الوري در مورد زناني كه با پيامبر زندگي مشترك داشتند، با ديگر مورخان و سيره نويسان مشترك است و اختلافي ندارد. طبرسي همانند بسياري از مورخان يازده نفر را برگزيده است. اختلافي كه با ديگر سيره نويسان دارد، در مورد آناني است كه مي گويند: پيامبر با آنان تنها خطبه عقد جاري كرده بود. او مي نويسد:
"پيامبر با ده تن تنها خطبه عقد جاري كرد."
اين سخن را ديگر پژوهشگران تاريخ و سيره تأييد نمي كنند، بلكه آن را نادرست مي دانند.
گاهي اين نويسنده به اموري اشاره ميكند كه پايه و اساسي ندارد، از جمله مي نويسد:
"ام سلمه توسط نجاشي و با مهريه چهارصد دينار به عقد پيامبر درآمد".(16)
نادرستي اين سخن بر كسي پوشيده نيست. ام حبيبه با مهريه چهارصد دينار توسط نجاشي به عقد پيامبر درآمد، نه ام سلمه. اين از اشتباهات نگارندة اعلام الوري است و بيان او در مورد ده نفر زناني كه تنها پيامبر با آنان خطبه عقد جاري نمود، نيز اشتباهي ديگر.
2- هيجده تن:
حاكم نيشابوري (م.450هـ) شمار هيجده نفر را پسنديده و در اين نقل، نام هفت زن ذكر شده كه اسامي آنان بدين شرح است: فاطمه بنت شريح، هند بنت يزيد، اسماء بنت نعمان، قتيله بنت قيس، سنا بنت صلت، عاليه و زني از بني غفار. (17)
كه مستندات تاريخي گواهي نمي دهند اينها به همسري پيامبر درآمده باشند، بلكه شواهدي دست كم براي نادرستي برخي از آنان وجود دارد، از جمله "قتيله بنت قيس، خواهر اشعث بن قيس" مي‌گويند: پيش از آن كه "اشعث بن قيس" خواهرش را از جنوب جزيرة العرب به مدينه بياورد، پيامبر(ص) رحلت نمود.
همان گونه كه در آغاز بيان شد، پس از ازدواج با "ميمونه" در سال هفتم، پيامبر ديگر ازدواجي نكرد، و ازدواج بر حضرت حرام شد.
جاي شگفتي است كه حاكم نيشابوري مي نويسد: ازدواج پيامبر با "ميمونه" در سال هفتم (سال عمرةالقضاء) و آخرين ازدواج پيامبر بود.(18)
با اين وجود مي نويسد كه: برخي در سالهاي پاياني زندگي پيامبر به همسري حضرت درآمدند.
بنابراين روايتي كه مي گويد پيامبر در سال پاياني زندگيش نيز ازدواج كرد، درست نيست.
3- شانزده نفر:
برخي از نويسندگان همانند شيخ طوسي (م460هـ) گزارش شانزده زن را در مورد همسران پيامبر برگزيده كه بين آنان، نام پنج زن وجود دارد. اسامي آنان بدين شرح است: فاطمه بنت شريح، اسماء بنت نعمان كندي، قتيله دختر قيس و خواهر اشعث، ام شريك از بني بخار، سنا بنت صلت از بني سليم. (19)
كه مستندات تاريخي آنان را به عنوان همسران پيامبر تأييد نميكند، بلكه همان گونه كه در نقد ديدگاه حاكم نيشابوري بيان شد، منابع تاريخي بر خلاف آن دلالت دارد.
4- پانزده تن:
بعضي سيره نويسان و مورخان، همانند علي بن حسين مسعودي (م346 هـ) و محمد بن جرير طبري (م310هـ) در مورد تعداد همسران پانزده نفر را بيان داشته اند.(20)
مسعودي مي نويسد:
پيامبر(ص) با پانزده زن خطبه عقد ازدواج خواند، و از اين جمع با يازده تن زندگي كرد؛ با چهارتن تنها به خواندن خطبة عقد بسنده كرد و بدون عروسي از آنان جدا شد.(21)
5- چهارده نفر:
برخي از تاريخ نويسان همانند "محمد بن سعد" مشهور به "كاتب واقدي" (168-230هـ) نويسنده كتاب الطبقات الكبري، نيز احمد بن محمد بن عبد ربه اندلسي (م328) در كتاب عقد الفريد شمار همسران را چهارده تن برشمرده اند.(22)
ابن سعد از چهارده زن نام ميبرد كه پيامبر(ص) با آنان خطبه عقد خواند از اين تعداد سه تن (خديجه بنت خويلد، زينب بنت خزيمه و ريحانه بنت زيد) در زمان پيامبر مردند، و با دو تن به نام هاي "فاطمه بنت ضحاك" و "اسماء بنت نعمان" تنها خطبه عقد جاري كرد اما بدون عروسي، از پيامبر جدا شدند.(23)
6- سيزده همسر:
تعدادي از نويسندگان، تعداد همسران را سيزده تن ذكر كرده و يادآور شده اند: پيامبر تنها با يازده تن از آنها زندگي مشترك داشت و با دو تن خطبه عقد جاري كرد.(24)
7- يازده همسر: (ديدگاه برگزيده)
آنچه مورد پذيرش پژوهشگران تاريخ و سيره قرار گرفته، قول محمد بن اسحاق (85-151هـ) كه در سيره نويسي پيشكسوت ميباشد، نيز شاگردش عبدالملك بن هشام (م213هـ) است.
ابن اسحاق مي نويسد:
پيامبر با سيزده زن خطبه عقد خواند، از اين تعداد با دو تن به برگزاري خطبة عقد بسنده كرد و بدون عروسي و زندگي مشترك از هم جدا شدند اما يازده تن را به خانه برد و با آنان زندگي كرد. دو نفر در هنگام حيات حضرت به نام هاي خديجه دختر خويلد و زينب دختر خزيمه، معروف به ام المساكين ديده از جهان فرو بستند.
در هنگام رحلت حضرت، نُه زن به نامهاي سوده، عايشه، حفصه، ام سلمه، ام حبيبه، زينب دختر حجش، جويريه، صفيه و ميمونه در خانه حضرت بودند. (در خانه ايشان در يك زمان بيش از نُه زن وجود نداشت)(25).
ابن هشام مي نويسد:
پيامبر با يازده زن خطبه عقد جاري كرد و آنان را به خانه برد. از جمع زنان، دو تن در زمان حياتش درگذشتند. بالاترين شمار زنان پيامبر در يك زمان، نُه نفر بود. با دو تن ديگر به نامهاي "اسماء كنديه و عَمره كلابيه" به خواندن خطبه عقد بسنده كرد.(26)
محمد جعفر كتاني (م345 هـ) مي نويسد:
آن چه از راه هاي گوناگون و متواتر در مورد ازدواجهاي پيامبر رسيده و صحيح است، اين است كه يازده همسر داشت (ترتيب آنان بدين قرار است): خديجه، سوده، عايشه، ام سلمه، حفصه، زينب دختر خزيمه، ام‌حبيبه، زينب دختر جحش، جويريه، صفيه و ميمونه. شش تن از آنان از قبايل قريش بودند (خديجه، سوده، عايشه، حفصه، ام سلمه و ام حبيبه) و چهار تن از قبايل ديگر بودند (زينب دختر جحش، جويريه، زينب دختر خزيمه و ميمونه) و يك تن از بني اسرائيل (صفيه).
در حيات پيامبر دو زن (خديجه و زينب دختر خزيمه) از دنيا رفتند و نه زن باقي ماندند. (27)
پي نوشت ها:
1- ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج 2، ص260؛ محمد بن سعد كاتب واقدي، الطبقات الكبري، ج8، ص 148؛ شمس الدين ذهبي، تاريخ الاسلام، ج 1، ص 596 و 595.
2- مجلسي، بحار الانوار، ج 22، ص 210.
3- الكامل، ج2، ص 309؛ تاريخ الاسلام، ج1، ص 593؛ ابي عبيده مثني، تسمية ازواج النبي، ص 70؛ حاجي نوري، مستدرك الوسائل، ج14، ص378.
4- الطبقات الكبري، ج8، ص147؛ تاريخ الاسلام، ج1، ص595.
5- تاريخ الاسلام، ج1، ص594-595؛ يحيي بن حسين، الاحكام، ج1، ص457.
6- احزاب(33) آيه 52.
7- شيخ طوسي، المبسوط، ج4، ص158.
8- عبدالرزاق صنعاني، المصنف، ج7، ص492، خ14004.
9- بيهقي، سنن الكبري، ج7، ص53؛ حطاب الرعيني، مواهب الجليل، ج5، ص 10؛ بحار، ج22، ص184؛ علامه حلي، تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 566.
10- ابن جوزي، نواسخ القرآن، ص211.
11- بلاذري، انساب الاشراف، ج2، ص105.
12- الكامل، ج2، ص272؛ ابن كثير، البداية والنهاية، ج4، ص374؛ انساب الاشراف، ج2، ص87و88.
13- در همين راستا قابل فهم است و توجيه ميشود كه چرا بين شمار همسران پيامبر كه مورخان و سيرهنگاران ادعا كرده اند، با تعداد نامهاي آنان همخواني نيست. بالاترين شماري كه در مورد همسران پيامبر ادعا شده، هيجده نفر است. (مستدرك حاكم، ج4، ص3) يا 21 نفر (اعلام الوري، ج1، ص278-274) در حالي كه بالاترين نام همسران كه گفته اند، سي نفر است. (امير مهنا خيامي، زوجات النبي و اولاده، ص 46و47).جهت آگاهي بيشتر به جدول پيوست مراجعه نماييد.
14- ابن سيد الناس، عيون الاثر، ج2، ص393.
15- اعلام الوري، ج1، ص 278-274.
16- همان، ص 277.
17- مستدرك حاكم، ج4، ص3و35.
18- همان، ج4، ص30.
19- مبسوط، ج4، ص270.
20- علي بن حسين مسعو دي، مروج الذهب، ج2، ص290؛ تاريخ طبري، ج2، ص410.
21- مروج الذهب، ج2، ص290.
22- الطبقات الكبري، ج8، ص216-218؛ زوجات النبي(ص)، ص41.
23- ابن سعد يادآور ميشود: افرادي همانند محمد بن كعب قرظي، عمر بن حكم و عبدالله بن عبيد الله همين ديدگاه را دارند.
24- ابن اسحاق، سيرةالنبي، ج4، ص 1062؛ ابن هشام، سيرةالنبويه، ج4، ص304.
25- سيرة رسول الله، ج2، ص1099-1102.
26- السيرة النبويه، ج4، ص304و305.
27- محمد جعفر كتاني، من هدي الحديث النبوي نظم المتناثر من الحديث المتواتر، ص217.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی - مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.