اعتراف خلفا به عدم اهلیتشان برای خلافت

00:26 - 1391/10/17
در کتب برادران اهل سنت روایاتی وجود دارد مبنی بر اعتراف خلفاء بر عدم اهلیت داشتنشان برای خلافت که چندی از آنها را در این خلاصه ذکر میکنیم
اعتراف خلفا

به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی نقد وهابیت آمده است:در کتب برادران اهل سنت روایاتی وجود دارد مبنی بر اعتراف خلفاء بر عدم اهلیت داشتنشان برای خلافت که چندی از آنها را در این خلاصه ذکر میکنیم به قول علماء اقرار العقلاء علی انفسهم جائز ؟
1-شیطانی برابوبکر مسلط است؟

ان لی شیطانا یعترینی فإن استقمت فأعینونی و إن زغت فقومونی. و كیف یجوز نصب من یرشده العالم و هو یطلب الرشاد منهم‏

ترجمه :ابوبكر مى‏گفت: «شیطانى بر من مسلط است كه فریبم مى‏دهد، اگر به راه درست رفتم یاریم دهید و اگر كژروى كردم به راهم آورید

. الامامه و السیاسه، ج 1، ص 6، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 2، ص 8، الصواعق المحرقه، ص 7، نور الابصار، ص 53

چگونه مى‏توان كسى را بر خود امام ساخت و توقع ارشاد از او داشت در حالى كه خود نیازمند و خواستار راهنمایى است.

2-بیعت با ابوبکر شر بود  پناه به خدا؟

كانت بیعة أبی بكر فلتة وقى الله المسلمین شرها فمن عاد مثلها فاقتلوه. فیلزم منه خطأ أحد الرجلین لارتكاب أحدهما ما یوجب القتل.

«بیعت ابوبكر امرى ناگهانى بود كه خداوند مسلمانان را از شر آن محفوظ بدارد، هر كس آهنگ تكرار چنین عملى را داشت، او را بكشید.

تاریخ الخلفاء سیوطى، ص 67، صحیح البخارى، باب رجم الحبلى، ج 5، ص 208، السیره الحلبیه، ج 3، ص 363، الصواعق المحرقه، ص 5، 8، 21، نویسنده دعوى كرده كه سند روایت صحیح است.

در تاریخ طبرى، ج 3، ص 210، آمده:( امرى ناگهانى مانند رویدادهاى جاهلیت، هر كس بار دیگر چنین كرد او را بكشید).

از این‏ گفته خطاى یكى از دو مرد اثبات مى‏شود زیرا یكى از آنها كارى كرده كه سزاوار مرگ است‏

3 –ای مردم مرا از خلافت برکنار کنید؟

لست بخیر من أحدكم فراعونی، فإذا رأیتمونی استقمت فاتبعونی، و إذا رأیتمونی زغت فقومونی.

ابوبكر به مردم مى‏گفت: «مرا از خلافت بر كنار كنید كه من بهترین شما نیستم‏ و...

الامامه و السیاسه، ج 1، ص 14، كنز العمال كتاب الخلافه، ج 3، ص 132، 135، 141، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 58 و ج 4، ص 166 و 169.

ابوبكر- چه در این سخن راستگو بود یا دروغزن- شایستگى امامت نداشت.

4-ابوبکر در خلافت خویش شک داشت؟

لیتنی سألت رسول الله ص هل للأنصار فی هذا الأمر حق‏

. ابوبكر در هنگام مرگ مى‏گفت: «كاش از پیامبر مى‏پرسیدم كه آیا انصار در خلافت حقى دارند؟

مروج الذهب، ج 2، ص 302، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 18 و 19، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 130، ج 4، ص 130 و 169، العقد الفرید، ج 2، ص 254، تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 127.

5- خلیفه عمر یا خلیفه رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم؟

عمر گفت: «اگر جانشین تعیین نكنم، به عمل رسول خدا رفتار كرده‏ام و اگر تعیین كنم به روش ابوبكر.»

صحیح مسلم، ج 2، ص 193، در كتاب الاماره، باب الاستخلاف و تركه، التاج الجامع للاصول، ج 3، ص 57، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 23.

این سخن عمر تصریح مى‏كند كه پیامبر جانشین تعیین‏ نكرده است.

بر این اساس شایسته است كه ابوبكر را خلیفه عمر بدانیم زیرا او ابوبكر را خلیفه ساخت.

چنانچه ابن ابی الحدید تصریح کرده که امامت ابوبكر، بالاجماع، به وسیله نص نبوده است بلكه با بیعت عمر بن خطاب و دوستانش كه چهار تن بودند انجام یافت. آن چهار تن، عمر بن خطاب، ابو عبیده جراح، اسید بن حضیر و سالم مولى ابو حذیفه بودند و دیگرى در میان نبود.

شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 73، 133 و ج 2، ص 7.

در خانه اگر کسی هست یک حرف بس است

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 3 =
*****