پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) برای اثبات نبوت و رسالت خود به معجزاتی مانند «قرآن کریم» ، «ردالشمس» و «شقالقمر» استناد کرد، از آنجا که او خاتم پیامبران(علیهمالسلام) و برترین آنها بود، قرآن کریم به عنوان معجزه جاویدان او، برترین معجزات پیامبران است.
معجزات پیامبر خاتم
معجزه یکی از راههای شناخت پیامبران الهی از مدّعیان دروغین نبوت است، پیامبران بسیاری برای اثبات مدعای خود، به معجزه استناد کردهاند، لذا تا قبل از اسلام، معجزهی عصای موسی(علیهالسلام)، زنده کردن مردگان توسط عیسی(علیهالسلام) و سخن گفتن او در گهواره از شهرت بیشتری برخوردار بودند.
اما از آنجا که نبی مکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) برترین پیامبران الهی است، باید معجزه او نسبت به معجزه پیامبران دیگر از اهمیت و جایگاه بیشتری برخوردار باشد، لذا این برتری در قالب قرآن کریم که معجزه جاویدان پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) است تحقق یافت. خود قرآن دارای ابعاد اعجازآمیزی بسیاری مانند فصاحت، بلاغت، جامعیت، اخبار از آینده و... است. برای اثبات اعجاز آن، در آیات متعددی دعوت تحدی شده است.[۱]
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در کنار این معجزه جاویدان، معجزات دیگری نیز داشته است، از جمله اینکه در سالهای نخستین بعثت حضرت، مشرکان میگفتند: پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) جادوگر است و سحر و جادو تنها در پدیدههای زمینی تأثیر میگذارد، به همین جهت از ایشان خواستند کار خارقالعادهای را انجام دهد که در آسمانها روی دهد[۲] بنابراین نزد حضرت آمده و از او خواستند تا ماه را دو نیم کند. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خدا با انگشت مبارک خود به ماه اشاره کرد و ماه دو نیم شد. و سپس به حالت نخستین بازگشت.[۳] این جریان در همان سالهای ابتدایی بعثت اتفاق افتاد.[۴] به اعتقاد مفسران شیعه و اهل سنت، آیات نخستین سوره قمر به این جریان اشاره دارد.[۵]
یکی دیگر از معجزات پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) که در روایات نقل شده است قضیه «رد الشمس» است؛ این داستان در کتب روایی و تاریخی نقل شده روزی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) امیرالمومنین(علیهالسلام) را برای انجام کاری فرستاد. زمانی که وی بازگشت، وقت نماز عصر بود. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) سر خود را بر روی زانوی امیرالمومنین(علیهالسلام) قرار داد و خوابید. در همان هنگام، وحی الهی نازل شد و پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) مشغول دریافت وحی گردید. این امر تا زمانی که نزدیک بود خورشید غروب کند ادامه داشت. زمانیکه دریافت وحی به اتمام رسید، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از ایشان پرسید که آیا نماز عصر خوانده است. وقتی امیرالمومنین(علیهالسلام) در پاسخ گفت: به خاطر اینکه سر مبارک شما بر روی پای من بود و من نتوانستم شما را بیدار کنم، نماز عصر را نخواندهام؛ پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) از خداوند خواست که آفتاب را برگرداند تا امیرالمومنین(علیهالسلام) نماز عصر خود را بخواند. در این هنگام، خورشید به اندازهای به عقب برگشت که وقت فضیلت نماز عصر شد و حضرت نماز خود را خواند.[۶]
البته این جریان یک بار دیگر پس از رحلت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) برای امیرالمومنین(علیهالسلام) اتفاق افتاد، و آن هنگامی بود که حضرت با اصحابش میخواست از فرات به سوی بابل حرکت کند، نماز عصر را با بعضی از اصحابش خواند. اما تعدادی از لشکریان مشغول رد کردن اسبهای خود از فرات بودند و به همین جهت، نماز عصرشان قضاء شد. حضرت از خداوند خواست که خورشید را باز گرداند تا آن عده نمازشان را در وفت فضیلت عصر بخوانند.[۷]
علاوه بر این موارد، معجزات دیگری نیز از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است؛ ما نیز در اینجا به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
1. جاری شدن آب از بین انگشتان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله).[۸]
2. حرکت درخت به سمت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله).[۹]
3. بارش شدید باران به دعای پیامبر(صلیاللهعلیهوآله).[۱۰]
4. تسبیح گفتن دانههای سنگ در دستان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله).[۱۱]
5. صحبت کردن حیوانات وحشی و پرندگان با آن حضرت.[۱۲]
بنابراین پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز مانند سایر پیامبران معجزات بسیاری برای اثبات نبوت و پیامبری خود ارائه کرد، اما چون آن حضرت برترین و خاتم پیامبران(علیهمالسلام) بود، معجزه او یا همان قرآن کریم برترین معجزات به شمار میرود. علاوه بر قرآن کریم حضرت معجزات دیگری نیز داشت که از مهمترین آنها میتوان به «ردالشمس» و «شق القمر» اشاره کرد.
__________________________________
پینوشت:
[1] ابن کثیر، معجزات النبی، ص۷.
[2] مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۳۵۵.
[3] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۴۳.
[4] طباطبایی، ج۱۹، ص۶۵.
[5] طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۳۳۷
[6] فتح الباری، ج۶، ص۲۲۱-۲۲۲؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۴۶؛ إثبات الوصیة للإمام علی بن ابی طالب، ص۱۵۳؛ کلینی، ج۴، ص۵۶۲؛ صدوق، ج۱، ص۲۰۳.
[7] مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۴۷.
[8] صحیح بخاری، ج۳، ص۳۱۰.
[9] نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲(خطبه قاصعه).
[10] کلینی، کافی،ج۲، ص۲۷۴.
[11] ابن کثیر، معجزات النبی، ص۱۳۳.
[12] مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۱۴.