چکیده: دنیا در نزد اهلبیت[ع] مانند گذرگاهی است که در حال عبور از آن هستی. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه چنین میگوید: «الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها؛ دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شد، نه برای رسیدن به خود دنيا».
دنیا در نزد اهلبیت[ع] مانند گذرگاهی است که در حال عبور از آن هستی. حضرت علی[ع] در نهجالبلاغه چنین میفرماید: «الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها؛ دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شد، نه برای رسیدن به خود دنيا.»[1] دنیا وسیله است برای رسیدن به مقصد ولی مقصد و هدف نیست
هرچه دلبستگی به دنیا و مافیهای آن بیشتر باشد دل کندن از آن در هنگام موت سختتر خواهد بود. و فاصله انسان با پروردگارش بیشتر خواهد شد. امام صادق در روایتی میفرماید:« رأس كلّ خطيئه حبُّ الدنيا؛ عشق به دنیا ریشه هر گناه است».[2] همچنین پیامبر گرامی اسلام[ص] روایت کردهاند: «الدنیا مزرعه الاخره، دنيا كشتزار آخرت است». [3] تنها کشت این دنیا برای آخرت، کردار شایسته و داد و ستد سودمند است. انسانها همگى کشاورز هستند و این جهان، مزرعه است، اعمال ما، بذرهاى آن، و امکانات الهى، بارانى است که بر آن مىبارد
روزى شخصى به محضر مبارک محمّد رسول اللّه [صلّى اللّه عليه و آله] وارد شد، در حالى كه حضرت روى حصيرى دراز كشيده بود و سر مبارک خود را بر بالشى از ليف خرما نهاده بود و استراحت مىكرد.
همين كه پيامبر خدا [صلّى اللّه عليه و آله]، متوجّه ورود آن شخص گرديد، از جاى خويش بلند شد و نشست و خواست دستى بر صورت و بدن خود بكشد كه آن شخص مشاهده كرد كه حصير بر بدن مبارک حضرت و نخهاى ليف بر صورت نورانيش اثر گذاشته است.
با خود گفت: قيصر و كسرى روى پارچههاى ابريشمى و مخمل مىخوابند و هنوز به اين زندگى تشريفاتى كه دارند راضى و قانع نيستند، ولى شما با اين مقام والا و عظيم بر روى حصير مىنشينى و بر ليف خرما مىخوابى؟!
و چون رسولخدا [صلّى اللّه عليه و آله]، متوجّه افكار آن شخص شد، او را مخاطب قرار داد و فرمود: «توجّه داشته باش كه ما از آنها بهتر و برتريم.
به خدا قسم! ما با دنيا و اشياء آن رابطهاى نداريم؛ چون مَثَل ما در اين دنيا همانند سوارهاى است كه بر درختى سايه دار عبور كند، سپس جهت استراحت كنار آن درخت فرود آيد و زير سايهاش بنشيند؛ و چون به مقدار كافى استراحت كرد آن را رها كند و به دنبال مقصد خويش به راه افتد».[4]
______________________________________
[1]. نهج البلاغه، محمد دشتی، حکمت 463
[2]. كافي، ج2، باب حب الدنيا، ص315
[3]. عوالي اللآلي : 1/267/66 .
[4]. بحارالا نوار: ج 16، ص 282، ح 129.