آیا با توجه به قضا و قدر الهي دعا كردن تأثيري ندارد؟

19:21 - 1393/11/27
چکیده: دعا به معني تغيير دادن خواست الهي نيست بلكه به اين معناست كه خواست خدا چنين تعلق گرفته است كه هركس اين دعا را مثلاً بكند و يا صدقه دهد و يا... فلان مورد ابتلا از او برداشته مي‌شود پس ورود عذاب مثلاً مشروط به عدم دعاي بشري است و برداشته شدن عذاب و گرفتاري بوسيله دعا نيز خود يكي از خواست‌هاي الهي است كه متحقق مي‌گردد...

با توجه به قضا و قدر الهي, تلاش براي رسيدن به سعادت مفهومي ندارد، چون سرنوشت ما از قبل معلوم است. همان گونه كه دعا كردن تأثيري ندارد؟

پاسخ:

براي روشن شدن زواياي مختلف بحث ناگزير از بيان چند مطلب هستيم:1. مفهوم قضا و قدر واژه «قدر» به معناي اندازه، و «تقدير» به معناي سنجش و اندازه‌گيري و چيزي را با اندازه معيني ساختن است و واژه «قضاء» به معناي يكسره كردن و به انجام رساندن و داوري كردن (كه آن هم نوعي به انجام رساندنِ اعتباري است) استعمال مي‌شود و گاهي اين دو واژه به صورت مترادف و به معناي سرنوشت به كار مي‌روند. منظور از تقدير الهي اين است كه خداي متعال براي هر پديده‌اي اندازه و حدود كمي و كيفي و زماني و مكاني خاص قرار داده است كه تحت تأثير علل و عوامل تدريجي، تحقق مي‌يابد. و منظور از قضاء الهي اين است كه پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايط يك پديده آنرا به مرحلة نهايي و حتمي مي‌رساند.(1)2. قضا و قدر علمي و عيني گاهي تقدير و قضاء الهي به معناي علم خدا به فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايط پيدايش پديده‌ها و نيز علم به وقوع حتمي آنها به كار مي‌رود كه آنرا «قضا و قدر علمي» مي‌نامند. و گاهي به معناي انتساب سير تدريجي پديده‌ها و نيز انتساب تحقق عيني آنها به خداي متعال استعمال مي‌شود كه «قضاء و قدر عيني» نام مي‌گيرد.(2)3. علم الهي و سازگاري آن با اختيار بشري (قضاء و قدر علمي)علم الهي بر هر حادثه‌اي آنچنانكه واقع مي‌شود، تعلق گرفته است. و افعال اختياري انسان هم با وصف اختيار، براي خداي متعال معلوم است. پس اگر به وصف جبريت تحقق يابد، برخلاف علم الهي واقع مي‌شود.
مثلاً خداي متعال مي‌داند كه فلان شخص در فلان شرايط تصميم بر انجام كاري خواهد گرفت و آنرا انجام خواهد داد. نه اين‌كه علم خدا فقط به وقوع فعل، صرف‌نظر از ارتباط آن با اراده و اختيار فاعل تعلق گرفته باشد، پس علم ازلي الهي منافاتي با اختيار و اراده‌ي آزاد انسان ندارد. بنابراين، آن دسته از افعال آدمي كه طبيعي و غيراختياري هستند، در علم الهي نيز با چنين خصوصياتي معلوم او هستند و حتماً و ضرورتاً با چنين خصوصياتي تحقق پيدا مي‌كنند و افعال ارادي و اختياري انسان، ضرورتاً براساس اختيار و اراده‌ي آزاد تحقق مي‌يابند، زيرا در علم الهي اين‌چنين معلوم حق قرار گرفته‌اند. نتيجه آن‌كه، آري خداوند مي‌داند كه چه كسي شقي و چه كسي رستگار خواهد شد و چه كسي وارد بهشت و چه كسي وارد دوزخ خواهد شد، اما اين علم با اراده و اختيار بشري منافات ندارد. چون خدا علم دارد كه فلان شخص با اختيار و اراده‌ي خود راه بهشت و يا دوزخ را در پيش مي‌گيرد.4. تقدير الهي و سازگاري آن با اختيار انسان (قضا و قدر عيني) با توجه به آنچه در بيان سر سازگاري علم پيشين الهي با اختيار آدمي از نظر حكماي اسلامي ذكر كرديم مساله‌ي سازگاري قضا و قدر الهي با اختيار انسان به خوبي آشكار مي‌شود. معناي تقدير الهي آن است كه هر حادثه‌اي، با توجه به اسباب و شرايطش محقق مي‌شود و خداوند عليم، به حوادث و علل و اسباب آن آگاه است. پس هيچ حادثه‌اي خارج از تقدير الهي واقع نمي‌شود و هيچ چيز نيز بدون علل و اسباب معين واقع نمي‌گردد. خداوند آنچه را بخواهد و اراده كند، از طريق علل و اسباب آن چيز، به آن تحقق خارجي مي‌بخشد. معناي اين‌كه هر چيزي قدر و اندازه‌اي دارد و براساس تقدير الهي موجود مي‌شود دقيقاً آن است كه هر چيزي داراي علت خاص خويش است و خدايي كه عالم مطلق است، سررشتة همه اسباب و علل به دست اوست، به تقدير همه اشياء واقف است و هر موجودي را براساس تقدير و اندازه‌ي خاص خويش به ظهور و بروز مي‌رساند. در مورد افعال اختياري انسان نيز، تقدير الهي وجود دارد به اين معنا كه خداوند به اسباب و شرايط تحقق آن افعال آگاه است و از آنجا كه ارادي و اختياري بودن از جمله‌ي قيود و شرايط هر فعل است در تحقق خارجي نيز آن افعال براساس تقدير الهي و از روي اختيار تحقق پيدا مي‌كند.(3) به ديگر سخن، اين‌كه اختيار بشري و اين‌كه اعمال خوب و بد در سونوشت ما تأثير مستقيم دارد خود يكي از موارد قضا و قدر الهي است يعني خدا چنين خواسته و مقدر فرموده كه انسان با اختيار خود سرنوشت خويش را رقم زند. در روايات اسلامي نيز، بر سازگاري تقدير الهي با اختيار انسان تأكيد شده است و بدفهمي برخي از افراد كه وجود تقدير الهي را به معناي مجبور بودن انسان دانسته‌اند، مورد نكوهش قرار گرفته است. امام علي ـ عليه‌السّلام ـ در پاسخ شخصي كه از جبر و اختيار سؤال مي‌كرد فرمودند: «شما در هيچ يك از حالات خود مكره و مجبور نيستيد. پيرمرد گفت: چگونه مجبور و مكره نيستيم، حالا آن‌كه حركت و طي طريق و دگرگوني‌هاي ما همه مشمول قضا و تقدير الهي است. حضرت در پاسخ فرمودند: آيا گمان مي‌كني كه قضا و تقدير، حتمي و اجباري است؟ اگر تقدير موجب جبر انسان باشد، ثواب و عقاب الهي باطل مي‌شود...»(4) با توجه به معناي صحيح تقدير الهي و سازگاري آن با اختيار بشري مي‌بينيم كه آيات و روايات فراواني اشاره دارند كه دعا، صدقه و نيكوكاري‌هاي انسان، به دگرگوني و بهبود وضع زندگي وي مي‌انجامد يعني پي‌آمد كارهاي خوب و بد انسان در تغيير سرنوشت او، يكي از قضا و قدرهاي كلي و ثابت به شمار مي‌آيد در قرآن كريم آمده است وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ(5) يعني استغفار به رفع عذاب مي‌انجامد. و يا وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ(6) يعني: اگر اهل قريه ها ايمان بياورند و تقوي پيشه كنند بركات آسمان و زمين را برايشان نازل مي‌كنيم. بنابراين تغيير سرنوشت به دست خود انسان، از قضا و قدرهاي الهي است و خداوند چنين خواسته است كه لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعي(7). اينجاست كه نقش دعا در زندگي بشري روشن مي‌شود زيرا دعا نيز يكي از مظاهر قضا و قدر است كه هم در سرنوشت انسان مؤثر خواهد بود و نيز مي‌تواند جلو قضا و قدر ديگري را بگيرد. پس دعا به معني تغيير دادن خواست الهي نيست بلكه به اين معناست كه خواست خدا چنين تعلق گرفته است كه هركس اين دعا را مثلاً بكند و يا صدقه دهد و يا... فلان مورد ابتلا از او برداشته مي‌شود پس ورود عذاب مثلاً مشروط به عدم دعاي بشري است و برداشته شدن عذاب و گرفتاري بوسيله دعا نيز خود يكي از خواست‌هاي الهي است كه متحقق مي‌گردد. علي بن عقبه مي‌گويد از امام صادق شنيدم كه فرمود:‌ «‌دعا، قضا را برمي‌گرداند، هرچند آن قضا محكم شده باشد، پس بسيار دعا كنيد زيرا دعا كليد هر رحمتي است.(8) با توجه به معناي صحيح قضا و قدر و رابطه‌ي آن با علم و ارادة‌ي الهي روشن مي‌شود كه چنين نيست كه ما در تعيين سرنوشت هيچ نقشي نداشته باشيم و تعيين سرنوشت به دست خود ما از مصاديق قضا و قدر الهي است.

پاورقی:

1. مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، سازمان تبليغات، چاپ هفتم، 1370، ج 1، ص 180.
2. همان، ص 181.
3. واعظي. احمد، انسان از ديدگاه اسلام، سمت، چاپ اول، 1377، ص 123.
4. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، باب الجبر و القدر و الامر بين الامرين.
5. انفال: 33.
6. اعراف: 96.
7. نجم: 39.
8. قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، دارالاسوه، چاپ دوم، 1416، ج 3، ص 48، باب الدعا بعده العين.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.