رابطة ‌استخاره با قضا و قدر چيست؟

19:44 - 1393/11/27
چکیده: ازنظر عقلي، اگر استخاره شرايط خاص خود را دارا باشد، يعني هم از نظر طيّ كردن مراحل آن كه به فرموده بزرگان، اوّل تفكر، بعد استشاره و سپس استخاره باشد، و هم از نظر فعلي كه براي آن, به استخاره متوسل مي‌شوند، از امور واجب و حرام نباشد، در اين صورت اميد هست كه خداوند نيز، آنچه را به مصلحت او هست مقدر گرداند....

استخاره در لغت به معناي طلب خير كردن است و اينكه از خدا بخواهيم ما را به انجام كار بهتر راهنمايي كند.(1) معناي اصطلاحي آن كه بر‌‌گرفته از همان معناي لغوي است، عبارت است از نوعي دعا و توكل به خداوند، در انجام كاري كه خير و شّر آن بر انسان پوشيده است.(2) استخاره اقسامي دارد كه يا بوسيله قرآن يا با تسبيح يا با تكه‌هاي كاغذ انجام مي‌گيرد. اما مراد از قدر (تقدير الهي) اين است كه خداوند براي‌ هر پديده‌اي اندازه‌هاي كمي و كيفي، زماني و مكاني خاص را قرار داده است كه تحت تاثير علل و عوامل مختلف تحقق مي‌يابد. و منظور از قضاء الهي اين است كه پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب يك پديده آن را به مرحلة نهايي مي‌رساند. البته گاهي در روايات قضا به معناي قدر هم آمده و لذا گفته شده بعضي از امور مانند صدقه، و احسان به پدر و مادر, دعا‌ و ... از عوامل تغيير دهند قضا هستند.(3) با توجه به آنچه در توضيح اصطلاحات، در مقدمه آورده شد، در جواب سؤال مذكور مي‌گوييم: ازنظر عقلي، اگر استخاره شرايط خاص خود را دارا باشد، يعني هم از نظر طيّ كردن مراحل آن كه به فرموده بزرگان، اوّل تفكر، بعد استشاره و سپس استخاره باشد، و هم از نظر فعلي كه براي آن, به استخاره متوسل مي‌شوند، از امور واجب و حرام نباشد، در اين صورت اميد هست كه خداوند نيز، آنچه را به مصلحت او هست مقدر گرداند. البته گاهي نفع او در انجام كار و گاهي در ترك آن مي‌باشد، مخصوصاً اگر شخص استخاره كننده برخودار از مقام قرب الهي و نفس معنوي باشد، اميد تاثير استخاره در رفع شرّ و بلا بيشتر هست، چون دعا نيز از عوامل تغيير دهنده قضا و قدر مي‌باشد. اما از نظر نقلي و آموزه‌هاي ديني با توجّه به اينكه استخاره يك سنّت (قولي و فعلي) از معصومين ـ عليهم السّلام ـ مي‌باشد، و آنها خود به قضا و قدر الهي نيز معتقد بودند، لذا بين اين دو پديده الهي نيز رابطه و نسبتي تنگاتنگ قائل شده‌اند. جابر از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي‌كند كه فرمود: زماني كه يكي از شما تصميم به كاري گرفت كه مي‌خواست از استخاره مدد بگيرد، دو ركعت نماز بگذارد و پس دعاي مخصوص آن را بخواند و از خداوند طلب خير كند.(4) از اين گونه روايات معلوم مي شود كه انسان، بوسيله استخاره مي تواند از خداوند براي خود خير را مقدر كند. البته اين نكته همان‌گونه كه اشاره شد، قابل تأمل است كه استخاره يك دستور هميشگي و فراگير نيست، و به قول مرحوم شيخ مفيد در الرسالة الغربة: استخاره كردن، در امور حرام و واجب جايز نيست، بلكه در امور مباح (كه انجام دادن يا ندادن آن مساوي است) يا امور مستّحبي كه با امر مستحّب ديگري ناسازگار است استخاره وارد شده.(5) در مجموع، ارتباط بين استخاره و قضا و قدر از طرف معصومين مورد تأييد است. امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ مي‌فرمايد: هر آن كس كه استخاره كند در حالي كه راضي هست از آنچه از طرف خدا بر او وارد مي‌شود، خداوند نيز خير را براي او مقدر خواهد كرد.(6) اما اگر بخواهيم در يك دايره و‌سيعي به قضا و قدر بنگريم همه‌ي امور عالم را در بر مي‌گيرد. چون هيچ چيز نيست، مگر اينكه تحت اراده تكويني (اصل تحقق و وجود) الهي قرار مي‌گيرد، خواه آن چيز نفس استخاره باشد يا عمل خير يا شري باشد كه براي آن استخاره مي‌كنيم اما اراده تشريعي خداوند فقط به خوبيها و كارهاي نيكو تعلق مي‌گيرد، و شرور و فساد، مراد تشريعي خداوند نمي‌باشند. بنابراين همه كارها زير مجموعه اراده و قضا و قدر تكويني الهي مي‌باشند، اما بعضي ديگر از امور، علاوه بر اينكه در اصل خلقت تحت اراده تكويني و قضاي الهي هستند تحت اراده و قضاي تشريعي الهي نيز مي‌باشد، كه استخاره مي‌تواند يكي از آن مصاديق باشد، هر چند نتيجة استخاره مورد رضايت شخص استخاره كننده نباشد. امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ نيز مي‌فرمايد: انسان مؤمن استخاره نمي‌كند مگر اينكه خداوند خيري را بر او مقدر مي‌كند. و لو اينكه آنچه واقع مي‌شود مورد رضايت او نباشد، و در حديث ديگري فرمود: به خدا قسم انسان مسلمان از خداوند استخاره نمي‌كند مگر اينكه خداوند نيز حتماً خير را براي او در نظر مي‌گيرد.(7) پس آنچه بزرگان دين فرموده‌اند: كه يكي از عوامل تغيير قضا و ‌‌قدر، دعا مي‌باشد، استخاره نيز كه خود نوعي دعا است, از اسباب ايجاد و تغيير قضا و قدر خواهد بود. اما آن چه مهم است درك كيفيت ارتباط استخاره با قضا و قدر مي باشد. اگر مراد ازقضا، قضاء حتمي باشد، ظاهراً استخاره نقشي در تغيير آن نمي تواند داشته باشد، حتي اگر استخاره را نوعي دعا به حساب آوريم. اما اگر قضاء غير حتمي، يا همان قدر باشد و ما استخاره را نوعي دعا به حساب آوريم نقش استخاره فقط در حد دعا خواهد بود كه مي تواند موجب تغيير تقدير گردد. اما ظاهر امر اين است كه استخاره به مشورت نزديك تر است تا دعا. منتهي طرف مشورت ما در اين امر خداوند است. چون عمل استخاره در جايي صورت مي گيرد كه عمل دو طرف، يا چند طرف دارد كه ما نمي دانيم خير ما در كدام جانب قرار دارد. در چنين جايي، مسئله تغيير قضا و قدر نيست، بلكه مسئله آن است كه خداوند به ما كمك كند و راهي را كه به خير ما مي انجامد، به ما نشان دهد تا با عمل كردن به آن از خطرات احتمالي نجات يابيم. در اين معنا استخاره موجب تغيير تقدير الهي نخواهد شد.

پاورقی:

1. فرهنگ منجدالطلاب، مترجم، محمد بندريگي نشر اسلامي، چاپ نهم، 1372، ص146، باب الخاء.
2. خرمشاهي، بهاءالدين، دانشنامه قرآن، انتشارات دوستان، چاپ دهم، 1373، ص 9 ـ 98.
3. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ دهم، 1373، ج1، ص180.
4. محمودبن خليفه الجاسم، الطيرة و الفال في وضوء الكتاب والسنة دارابن جزم، بيروت، 1343.
5. خرمشاهي، بهاالدين، دانشنامه قرآن. ص199.
6. حرّ عاملي، وسائل الشيعه، چاپ پنجم، باب الصلوة الاستخاره، ج 2، ص204.
7. محمدي ري شهري، محمد، منتخب ميزان الحكمه، دارالحديث، چاپ دوم، 1380، ج 80 و 79، ص179، باب الخاء (الاستخاره).

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.