آيا بهتر نبود خداوند جهان مادي را خالي از شرور و ضررها خلق مي كرد؟

21:10 - 1393/11/28
چکیده: ضررها و بدي هاي كه در پديده هاي مادي نظير آتش توهم مي شود و يا زهر براي مار و عقرب و امثال آن به عنوان پديده بد و شر و ضرر تلقي مي شود در همة اين موارد، ضرر و بدي كه براي آن پديده هاي مادي گمان مي شود، نسبت به موجودات ديگر شر و ضرر است وگرنه نسبت به خود آن پديده ها نه تنها ضرر و شر و بدي نيست بلكه عين كمال آنهاست و لازمه وجودي آنهاست...

آيا بهتر نبود خداوند جهان مادي را خالي از شرور و ضررها خلق مي كرد مثلاً آتش را طوري خلق مي كرد كه به بدن انسان كار ساز نباشد؟

پاسخ:

پاسخ در چند محور ارائه مي شود: 1. عالم مادي عبارت است از جهاني كه در نظام آفرينش در آخرين سلسله عوالم هستي قرار دارد.(1) و (ماديات) عبارت است از پديده هاي جسماني و جسمانيات در مقابل مجردات كه فوق پديده هاي مادي و جسماني هستند.(2) و از جهان مادي به عالم دنيا نيز ياد مي شود.(3) 2. نكتة ديگر آن است كه هر پديده اي آثار، صفات، ويژگي و لوازم خاص خود را دارد، و بسياري از آن ها در واقع خميرة مايه ي وجودي آن پديده را شكل مي دهد و به اصطلاح فلسفي، برخي از آثار و لوازم پديده ها، مقوّم ذات آن پديده است بگونه اي كه اگر آن پديده، لوازم و آثار مربوط به خود را نداشته باشد ديگر آن پديده ي خاص، نخواهد بود و به تعبير ديگر آن پديده، فاقد كمال لايق خود خواهد بود، زيرا صفات و لوازم او جزء كمالات وجودي او محسوب مي شود اگر آنها را نداشته باشد اوّلاً آن پديدة خاص نخواهد بود، ثانياً در صورت فقدان آن كمالات، در حقيقت آن پديده، ناقص و بدون كمال وجودي خاص خود است. مثلاً آتش اگر كمال وجودي به نام حرارت، روشنايي، سوزندگي و مانند آن را نداشته باشد، گذشته از آن كه چنين چيزي فرض ندارد، در عين حال ديگر آتش نيست بلكه چيز ديگري است چون آتش به پديده اي گفته مي شود كه آن آثار خاص را داشته باشد. و يا مثلاً آب به پديده اي گفته مي شود كه رطوبت و سيلان داشته باشد و رفع عطش كند پس اگر آن آثار را نداشته باشد يا آب نيست و يا فاقد كمالات وجودي خود و ناقص است. بنابراين كمال آتش و پديده هاي مادي نظير آن به همان آثار و لوازم آنهاست و اگر آتش چيزي را نسوزاند، آتش نيست و بدرد بشر نمي خورد و كاربردي براي زندگي بشر ندارد. به ناچار بشر نيازمند پديده اي به نام آتش خواهد بود. پس واقعاً لازم است كه خداوند آتش را با همان اثر سوزندگي، خلق كند تا بشر از آن بهره مند شود و نيازي از اين جهت، نداشته باشد. 3. نكتة ديگر آن است كه جهان را خداوند طوري آفريده كه هر پديده، اثر خاصي داشته باشد و از اين رهگذر، حكمت و زيبايي و اثربخشي در موجودات پديد آمده است و بدون آن به طور يقين، امور ياد شده هرگز تأمين نمي شد. و در واقع پديده هاي نظام آفرينش، رياضي گونه خلقت شده اند مثلاً 2 + 2 مساوي 4 است و اساساً فلسفه وجودي، عدد (2) آن است كه اگر با مثلاً خو ديعني (2) جمع شود، مساوي با عدد (4) شود، حالا اگر به فرض محال، اين اثر و خاصيت و ويژگي براي عدد (2 ) نمي بود يعني عدد ياد شده طوري آفريده مي شد كه آن خاصيت و آثار را نمي داشت اين اوّلاً ممكن نبود، ثانياً نقض غرض خلقت آن عدد بود، ثالثاً اهدافي كه در خلقت او مورد نظر است تأمين نمي شد. پس با توجه به اين نكته، پديده هاي مادي نظير آتش و امثال آن را به آساني مي توان فهميد كه چرا آن چنان آفريده شده اند؟(4) 4. برخي اين گونه جواب داده اند كه هر چيز، خلقت خاصي دارد كه مال خود اوست يعني هر چيز فقط گونه اي خاص از وجود را مي تواند بپذيرد، و خدا همان خلقت خاص را به آن مي دهد، نبايد پنداشت كه اشياء طوري ديگري بوده اند و خدا آنها را به اين صورت كه هستند درآورده است و يا لااقل امكان داشته كه طور ديگر و خلقتي به گونه اي ديگر بهتر يا بدتر از وضع فعلي داشته باشند، حقيقت اين است كه جهان تنها به همين شكل كه هست، امكان وجود داشته است و هر جزء از اجزاء جهان نيز آفرينش معيني دربارة آن امكان داشته است و خدا همان آفرينش را به آن داده است.(5) به بيان ديگر خلق عالم طبيعت به گونه اي كه خالي از شرور و ضررها باشد عقلا محال است. زيرا مفاد آن اين است كه موجود مادي در عين اينكه مادي است مجرد از ماده باشد زيرا موجود امكاني از نظر تحقق يافتن كمالات وجودي كه براي آن ممكن است از دو قسم بيرون نيست. يكي اينكه كمالات مذكور بالفعل براي او حاصل باشد, اين همان موجود مجرد تام است و ديگر اينكه كمالات مذكور آن موجود به صورت بالفعل موجود نباشد, اين همان موجود مادي يا مجرد غير تام(نفس)مي باشد. بنابراين امر اين دو قسم از ممكن داير مدار ايجاد و عدم ايجاد است اما فرض اينكه قسم دوم تدريجي الوجود نباشد و در معرض كون و فساد قرار نگيرد و خالي از شرور و ضررها باشد مانند فرض اينكه قسم نخستين تدريجي الوجود بوده و بالفعل واجد كمالات خود نباشد مستلزم جمع بين متناقضن و محال است.(6) يعني موجودي كه امكان وجود به صورت ضرردار و شردار داشته ضرردار آفريده نشود پس هم ضرردار بايد آفريده شود هم چون آفرينش امكان دارد هم ضرردار آفريده نشود چون ضرر دارد و جمع بين اين دو مادي بودن همراه با ضرر و مادي بودن بدون ضرر ممكن نيست زيرا همچنانكه نمي شود زوجيت و فرديت را از چهار و سه جدا كرد شر و ضرر را نمي شود از موجود مادي جدا كرد اگر دو زوج نباشد ديگر دو نيست و اگر موجود مادي ضرر و شر نداشته باشد ديگر مادي نيست. 5. نكتة ديگر آن است كه ضررها و بدي هاي كه در پديده هاي مادي نظير آتش توهم مي شود و يا زهر براي مار و عقرب و امثال آن به عنوان پديده بد و شر و ضرر تلقي مي شود در همة اين موارد، ضرر و بدي كه براي آن پديده هاي مادي گمان مي شود، نسبت به موجودات ديگر شر و ضرر است وگرنه نسبت به خود آن پديده ها نه تنها ضرر و شر و بدي نيست بلكه عين كمال آنهاست و لازمه وجودي آنهاست.(7) و حتي در صورت كنترل آن ها منفعت براي ديگران به شمار مي آيد مانند زهر كه در سرم سازي بسيار كارساز است مثلاً علامه حسن زاده آملي بارها در اين باره مي فرمودند: كه آب دهن انسان، بخصوص افراد روزه دار براي برخي حشرات از جمله (كنه) بدترين زهر كشنده است، در حالي كه آب دهن براي انسان شيرين ترين نعمت الهي است. از آنچه گذشت اين نتيجه بدست مي آيد كه نحوه وجود پديده هاي مادي بهترين و اسرارآميزترين و زيباترين و مفيدترين شكل و كيفيت وجودي آنهاست كه اگر غير اين بودند مفيد نبودند و جاي سوال داشت.

پاورقی:

1. لغت نامة دهخدا، تهران، نشر دانشگاه تهران، 1352 ش، ج 43، ص 26 و 27، و مطهري مجموعة آثار، 6، ص 1061 نشر صدرا، 1375 ش.
2. لغت نامه دهخدا، نشر پيشين، ج 16، ص 172. و مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج6، ص1061.
3. همان.
4. مطهري، مرتضي، عدل الهي، تهران، نشر صدرا، چاپ خانة سپهر، بي تا، ص 169 ـ 198.
5. همان، ص 171.
6. گلپايگاني،علي رباني،کلام تطبيقي،مرکز جهاني علوم اسلامي،چاپ اول،1383،ج1ص183
7. مطهري، مرتضي، عدل الهي، نشر پيشين، ص 150.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.