آيا شرور را هم خدا آفريده است؟

12:16 - 1393/11/29
چکیده: شرور موجود در عالم جهت تربيت نفس انساني است، طبق حكمت خداوند سختي ها، نگراني ها، غم و اندوه، شكست ها و نرسيدن ها، و.... در اين جهان مادي كه مقدمه اي كوتاه براي زندگي ابدي در دنياي ديگر است، تعبيه گشته است تا روح انسان در اين كوره آتشين پخته شود و و از نا خالصي‌ها تهي گشته به كمال حقيقي خود نزديك گردد...

آيا شرور را هم خدا آفريده است؟ وجود شر در عالم چگونه با عدالت و قدرت مطلق خدا سازگار است؟

پاسخ:

مسئله شر از ديرباز جزء يكي از مهم ترين دغدغه ها و سوال هاي بشر بوده است. انسان هاي باستان كه مقيد به ديني نبوده اند و از اساطير زمان خويش پيروي مي كرده اند، براي فرار از شرور به خدايان اسطوره اي، كه بخشي از فرهنگ اجتماعي آن ها بود، پناه برده و از آن ها درخواست كمك مي كردند. و در اين بستر بود كه ديدگاه هاي دوئاليستي و ثنوي گرايي پديد آمد و امور خير به خداي خير و امور شر به خداي شر نسبت داده شد. اما انسان هايي كه ديندار بوده اند با اين مسئله به عنوان شبهه برخورد مي كردند و اين مسئله به عنوان شبهه در طول تاريخ الهيات و كلام ـ كلام اسلامي، مسيحي و.... همواره مورد بحث بوده است. اما اين مسئله در فرهنگ و فلسفه مغرب زمين، در عبور از گذرگاه رنسانس، اصلاحات ديني و روشن فكري و تكامل همه جانبه دارويني رشد كرده و به مبحثي اساسي تبديل شدكه امروزه در فلسفه دين، از طرف فيلسوفان ملحد به عنوان برهاني بر الحاد يا همان «نبود خدا» مطرح مي شود. به اين صورت كه ـ به عنوان مثال آن چه توسط جي. ال. مكي مطرح شده ـ وجود شرور با يكي از اوصاف سه گانه خداوند ـ علم مطلق، قدرت مطلق، عدالت مطلق ـ سازگار نيست. براي اين مسئله، پاسخ هاي زيادي از طرف فيلسوفان و متكلمان و مكاتب مختلف داده شده است كه در هر يك از اين ها جهتي از مسئله مورد توجه قرار گرفته است لذا مي توان به نوعي آن ها را جمع كرد. يكي از پاسخ هايي كه داده شده است اين است كه «شر امري عدمي است، در اين راه حل، كه انتساب آن به افلاطون مشهور است، پس از تحليل ماهيت اموري كه آن ها را شر مي دانيم روشن مي شود كه شرور اموري عدمي اند و حقيقت آن ها چيزي جز نبود برخي امور وجودي نيست. في المثل، پس از تحليل پديده «كوري» يا «مرگ»، آشكار مي شود كه اين دو صرفا عبارتنداز «عدم بينايي» و «عدم حيات». مهم ترين نتيجه اين تحليل آن است. كه شرور، به دليل ماهيت عدمي خود، بي نياز از علت فاعلي مستقل اند و از اين رو، جايي براي پرسش هايي نظير «مبدأ شرور چيست؟» و «آيا مبدأ شرور همان مبدأ خيرات است؟» باقي نمي ماند. در جهان يك مبدأ فاعلي واحد وجود دارد كه موجودات را آفريده است و شر، چيزي جز عدم برخي امور وجودي در پاره اي از موقعيت هاي زماني و مكاني نيست. روشن است كه در صورت موفق بودن اين راه حل، ديگر لزومي براي پذيرش ديدگاه هاي دوئاليستي (ثنوي گرا) و قبول مبدأ مستقلي براي شرور نخواهد بود.»(1) افلوطين، آگوستين در تحليل ماهيت شرور بر اين نظريه تكيه زده اند و فيلسوفان مسلمان نيز اين تئوري را پذيرفته اند و بخشي از پاسخ فلسفه اسلامي به مسئله شر بر اساس همين ديدگاه مي باشد. ملاصدرا و علامه طباطبائي نيز اين نظريه را در تحليل مسئله شر به كار برده اند. علامه طباطبايي در كتاب فلسفي نهايه الحكمه «خير» را به «كمال وجودي» تعريف مي كند و شر را در مقابل با خير قرار مي دهد، بنابراين «شر» را «عدم كمال» معرفي مي كند و براي اين ادعا، دلايلي را اقامه مي كند. نكته اي كه بايد توجه شود اين است كه طبق نظر علامه، شرور امري عدمي هستند اما مطلق نيستي و عدم نمي باشند يعني علامه رابطه بين خير و شر را، رابطه عدم و ملكه مي داند.(2) شايد با چند مثال اين مطلب را بيش تر بفهميم: امور خير مانند: دانش، قدرت، ثروت و تمكن مالي، طبيعت زيبا و سرسبز، سلامت جسمي انسان. امور شر مانند: جهل، عجز، ضعف، فقر و تنگ دستي، زلزله و سيل، بيماري. اگر به اين دو دسته از مثال ها توجه كنيم به اين نكته مي رسيم كه چيز با ارزشي كه مايه آرامش و لذت انسان مي شود در مثال هاي خير وجود دارد. و زماني كه انسان با اين مثال ها رو برو مي شود، حالت «خوشي» به او دست مي دهد، احساس لذت مي كند و تجربه خوبي را سپري مي كند. اما اين چيز با ارزش در مثال هاي شر وجود ندارد لذا انسان وقتي با اين قبيل امور مواجه مي شود از آن حالت خوش، سرور و لذت، و تجربه خوب خبري نيست و اگر حالت لذت و سرور در انسان نباشد باعث غم و اندوه خواهد بود كه موجب خواهد شد انسان از نظر رواني به هم بريزد، مضطرب شود و در تجربه بدي به سر ببرد و از اين لحظات زندگي خاطره بدي داشته باشد. بنابراين امور خير مشتمل بر كمال وجودي هستند، در حالي كه در امور شر از كمال وجودي خبري نيست و لذا اموري عدمي هستند. لازم به ذكر است كه اين پاسخ يكي از پاسخ هاي مطرح مي باشد و نكات ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد از جمله اين كه شرور موجود در عالم جهت تربيت نفس انساني است، طبق حكمت خداوند سختي ها، نگراني ها، غم و اندوه، شكست ها و نرسيدن ها، و.... در اين جهان مادي كه مقدمه اي كوتاه براي زندگي ابدي در دنياي ديگر است، تعبيه گشته است تا روح انسان در اين كوره آتشين پخته شود و و از نا خالصي‌ها تهي گشته به كمال حقيقي خود نزديك گردد.

پاورقی:

1. الوين پلانتينگا، فلسفه دين، خدا، اختيار، شر، ترجمه و توضيح سعيدي مهر، محمد، موسسه فرهنگي طه، 1384ش، ص200ـ201.
2. اقتباس از کتاب «نهايه الحکمه»، طباطبايي، انتشارات جامعه مدرسين، ص378 ـ375.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.