آنچه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را به مردم نزديك مىساخت و با او احساس همسانی مىكردند، رفتار مردمى و اخلاق متواضعانه و دور از تكلّف حضرت بود. با آنكه از نظر فكر، علم، عصمت، پاكى و فضايل روحى و معنوى، در سطحى بالاتر از مردم قرار داشت و افراد عادى با افق معنويت و كمال وجودى او، فاصلههاى بسيار داشتند، اما نحوهی معاشرت و برخورد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مردمى بود.
پیامبر الگوی زندگی
اغلب گرفتاریهای فردی و اجتماعی ما بر اثر عدم رعایت اخلاق اسلامیست؛ از آنجا که انسان موجودیست اجتماعی، ناگزیر است با دیگران معاشرت داشته باشد و در ارتباط با دیگران باید قوانین و ضوابطی را رعایت کند. بنابراین خیلی از فضایل یا رذایل اخلاقی در معاشرت با دیگران در انسان تاثیر میگذارد. و علت این اثرپذیری، الگوبرداری خودآگاه و یا ناخودآگاه انسان از دیگران است. با بررسی سیره رفتاری پیامبر اکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در قبال مردم میتوان به شاخصههایی در تعامل با مردم رسید. این نوشتار سعی دارد با مرور زندگانی نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) برخی از این شاخصهها را بیان کند که ان شاء الله مورد توجه ما قرار گیرد:
1. مردمداری
آنچه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را به مردم نزدیک میساخت و با او احساس همسانی میکردند، رفتار مردمی و اخلاق متواضعانه و دور از تکلّف حضرت بود. با آنکه از نظر فکر، علم، عصمت، پاکی و فضایل روحی و معنوی، در سطح بالاتری از مردم قرار داشت و افراد عادی با افق معنویت و کمال وجودی او فاصلههای بسیار داشتند، اما نحوهی معاشرت و برخورد ایشان با مردم بسیار ساده و بدون تکلف بود؛ هم در حرف زدن در سطح مردم سخن میگفت، هم در معاشرت با آنان، خود را در سطح آنان قرار میداد و در برخورد با مردم نیز بین غنی و فقیر تفاوتی نمیگذاشت.
در سیره رفتاری پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقلشده است: «با تهیدستان همنشین و با بینوایان همغذا میشد».[1] در روایت دیگری نقلشده: «چنان بود که هر گاه در خدمت او بودیم، اگر شروع میکردیم به سخن گفتن درباره آخرت، با ما در همان موضوع صحبت میکرد، و اگر به دنیا میپرداختیم، او هم با ما از دنیا سخن میگفت و اگر از خوردنی و نوشیدنی میگفتیم، آن حضرت هم دربارهی همان با ما به سخن میگفت».[2] این مطلب نهایت مردمداری نبی اکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) بود و آن بزرگوار در مسیر هدایت مردم نه در مسائل معنوی و فکری و نه در مسائل مادی، هرگز خود را جدای از مردم نمیدید و همواره خود را همسطح شخص مقابل خود قرار میداد.
2. مراعات حال دیگران
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) مظهر رأفت الهیست و در خصوص مومنان بسیار رئوف و رحیم بود، این رأفت و رحمت، پیوسته در رفتار و سیره حضرت آشکار بود و در همه حال مراعات وضعیت عموم مردم را داشت. این امر را میتوان در امور عبادی مانند نماز، خطبه و سخنرانی هم ملاحظه کرد. امیر المومنین(علیهالسلام) دراینباره میفرماید: «در عین حال که نمازش را تمام و کامل میخواند، نمازش از همه سبکتر و خطبهاش از همه کوتاهتر بود و حرفهای بیهوده و بیثمر در سخنانش نبود».[3]
روزی در نماز جماعت صداى گريه كودكى به گوش آن حضرت رسيد، پس نماز را كوتاه و سبك به پايان رسانيد (تا مادر طفل كه در نماز بوده زودتر از نماز فارغ شود و بكودك خود پردازد).[4] با آنکه اغلب، نمازهای مغرب و عشاء را با فاصله میخواند، ولی گاهی در سفر، یا در شبهای بارانی، یا آنگاه که کاری فوری داشت، بین دو نماز جمع میکرد. او همیشه میفرمود: «هر که رحم نکند، به او رحم نمیشود».[5]
3. گذشت
این که انسان، از خطای دیگران در گذرد، عذر خواهی افراد را بپذیرد، کسی را بر لغزشهایش سرزنش و ملامت نکند، خواستهی کسی را رد نکند، به سخنچینی و ذکر معایب دیگران گوش ندهد، و اهل جود و کرم و بخشش باشد و... . همه نشانههایی از روح با عظمت و اخلاقی کریمانه و بزرگوارانه است و همهی آنچه گفته شد، در رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) جلوهگر بود و دربارهی آنها احادیث متعددی نقلشده است. در روایتی از امير المومنین(علیهالسلام) نقل شده: «رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) از همهی مردم بخشندهتر و از همهی مردم در معاشرت، بزرگوارتر بود».[6] در حدیث دیگری میخوانیم: «عذرخواهی دیگران را، قبول میکرد».[7]
هرگز بدی را با بدی پاسخ نمیداد، بلکه از بدهیهای مردم درمیگذشت و آنان را میبخشید.
انس بن مالک نقل میکند که من هشت سال خدمتگزاری پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) بودم و هرگز نشد که به من بفرماید که چرا چنین کردی و بر کار من عیبجویی یا ملامت و سرزنش کند، دوست داشت که دلی سرشار از صفا و محبت نسبت به یاران داشته باشد و از اینکه در حضور او بدیها و لغزشهای دیگران را مطرح کنند، منع میکرد و میفرمود: «هیچ کدام از شما، دربارهی یکی از اصحابم چیزی به من نگویید و به گوشم نرساند، چرا که دوست دارم هر گاه شما را میبینم، سینه و دلم نسبت به شما، سلیم و بیغل و غش باشد».[8]
4. بردباری و تحمّل
در مدیریت اجتماعی و اخلاق معاشرت، صبوری در برابر ناملایمات و حرفهای خشن دیگران، از عوامل عمدهی موفقیت است؛ پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) این خصلت را در اوج خود دارا بود. نقل شده: روزی یک عرب بادیهنشین به سراغ حضرت آمد و به شدت ردای آن بزرگوار را کشید، تا آنجا که حاشیهی ردا، گردن ایشان را زخم کرد، آنگاه به آن حضرت خطاب کرد که: «ای محمد[صلیاللهعلیهوآله] از آن اموال خدا که در اختیار توست، به من بده! حضرت به او توجهی کرد، لبخندی زد و دستور داد که چیزی به او بدهند».[9]
شگفتا از این همه عظمت روح و صبر و تحمل؛ این صبوری، نسبت به غریبهها بیشتر بود. آنان که مقام معنوی و عظمت آن حضرت را نمیدانستند، در سخن گفتن، طلب کردن، برخورد کردن، گاهی گستاخانه و بیادبانه رفتار میکردند، اما رفتار والا و حسن خلق و برخورد عالی حضرت با آنان، آنها را شیفتهی «مکارم اخلاق» خود میکرد.
امیرالمومنین(علیهالسلام) در این باره نیز فرمود: «پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) در برابر جفا و تندی یک غریبه در حرف زدن و سوال کردن و درخواستهایش، آنقدر صبر و تحمل از خود نشان میداد که اصحاب، تصمیم میگرفتند آن غریبه را مواخذه کنند و نگذارند رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) مورد آزار قرار گیرد».[10]
---------------------------------------------------
پینوشت:
[1]. «يُجالِسُ الفُقَراءَ وَ يُؤاكِلُ المَساكينَ»، بحارالانوار، علامه مجلسى، مؤسسة الوفاء، بيروت، ج ١۶، ص ٢٢٨.
[2]. «كُنّا اِذا جَلَسْنا اِلَيْهِ اِنْ اَخَذْنا بِحَديثٍ فى ذِكرِ الآخِرَةِ اَخَذَ مَعَنا وَ اِنْ اَخَذْنا فِى الدّنيا اَخَذَ مَعنا وَ اِنْ اَخَذْنا فى ذِكرِ الطَّعامِ وَالشَّرابِ اَخَذَ مَعَنا. . .»، سنن النبى، علامه طباطبايى، كتاب فروشى اسلاميه، تهران، ص ۶١.
[3]. «كانَ اخَفَّ النّاسِ صَلاةً فى تَمامٍ وَ كانَ اَقْصَرَ النّاسِ خُطبةً وَ اَقَلَّهُمْ هَذَراً»، همان، ص ۴۵.
[4]. من لایحضره الفقیه، محمدبن علی ابن بابویه، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم،1413 ق،ج1،ص390.
[5]. «مَنْ لا يَرحَمُ، لا يُرحَمُ»، همان، ص ٢۴٨.
[6]. «كانَ رَسُولُ اللّهِ اَجْوَدَ النّاسِ كَفّاً وَ اَكْرَمَهُمْ عِشْرَةً»، مكارم الاخلاق، طبرسی،ص ١٧.
[7]. «يَقْبَلُ مَعْذِرَةَ المُعْتَذِرِ اِلَيْهِ»، سنن النبى، علامه طباطبايى، كتاب فروشى اسلاميه، تهران، ص ٧۵.
[8]. «لا يُبَلِّغُنى اَحدٌ مِنكُم عَنْ اَحَدٍ مِنْ اَصحابى شَيئاً فَاِنّى اُحِبُّ اَنْ اَخْرُجَ اِلَيْكُم وَ اَنا سَليمَ الصَّدْرِ»، همان، ص ٧۵.
[9]. مكارم الاخلاق، طبرسی، ص ١٧.
[10]. «يَصبِرُ لِلْغَريبِ عَلَى الجَفْوَةِ فى مَنْطِقِهِ و مَسألَتِهِ، حَتّى اَنْ كانَ اَصحابُهُ لَيَستَجْلِبُونَهُ»، همان، ص ١۵.
نظرات
مطالب عالی وارزنده بود