نیاز شدیدی به دوستی با جنس مخالف دارم

23:44 - 1393/12/09
چکیده: ازدواج بهترین و مناسب‌ترین راه برای رفع نیاز عاطفی و جنسی شما است منتها مشکل اساسی این است که می‌گویند شما در این سن دهانت بوی شیر می‌دهد و صلاحیت ازدواج را نداری این جاست که اگر نخواهی نیازت را سرکوب کنی کارت به بن بست می‌رسد و هیچ راهی برای تو وجود ندارد.
نیاز شدید به ازدواج

رهروان ولایت ـ

سلام

پسری 16 ساله هستم که حدود 2 سالی می‌شود که افسرده شدم. شدیداً احساس تنهایی میکنم و نیاز شدیدی به دوستی با جنس مخالف دارم. در حالی که می‌بینم بیشتر هم سن و سال‌های خودم دختر را فقط جهت رفع نیاز جنسی آنها می‌خواهند ولی من نیاز عاطفیم بیشتر از نیاز جنسیم است. اعتقادی به اینکه در خیابان دنبال یک دختری باشم که حتی نمیشناسمش ندارم.
ترجیح می‌دهم تا در یک محیط آزاد و مختلط با یک دختر رابطه برقرار کنم که او هم متاسفانه در کشور ما امکانش نیست. حداقل برای من نیست که حتی هنوز وارد دانشگاه نشدم. تا حالا هم هیچ دختری بر حسب اتفاق در زندگیم نبوده... نه دوست بودم.. حتی در فامیل هم دختری که به سن و سال من بخورد نبوده.. احساس ادمی را دارم که از پشت کوه آمده...
خواهش میکنم راهنماییم کنید.

جواب:
احساس نیاز عاطفی و جنسی بعد از بلوغ جنسی در دختر و پسر بیدار می‌شود و هر کدام احساس می‌کند دلش می‌خواهد با جنس مخالفش رابطه عاطفی و عاشقانه داشته باشد این یک احساس طبیعی مثل نیاز به آب و غذا است و اصلا هم بد نیست منتها چیزی که مهم است این است که بررسی شود راه درست برای رفع این نیاز چیست؟
شکی نیست که برای رفع نیاز عاطفی به جنس مخالف باید از راهی که قانونی و شرعی است استفاده کرد یعنی پسر باید نیازش را در حیطه قانونی برطرف کند وگرنه هرکی هرکی می‌شود بنا بر این حتی اگر امکان برقراری رابطه با دختر برای شما هم باشد باز هم درست نیست که این کار را بکنی چون این راه نه تنها خلاف قانون جامعه است و شرعی هم نیست بلکه خودت هم قبولش نداری بخاطر اینکه اگر این نوع رابطه را کاملا قبول داشتی اجازه می‌دادی پسرها با خواهرت رابطه عاطفی و عاشقانه برقرار کنند؟ در صورتی که هیچ وقت چنین چیزی را نمی‌پسندی لذا دوست شدن با دخترها در محیط‌هایی مثل دانشگاه درست نیست چون کسانی که این نوع ارتباط با دخترها برقرار می‌کنند هیچ وقت این کار را برای خواهر خودشان نمی‌پسندند.
علاوه بر اینکه این نوع دوستی مشکل شما را حل نمی‌کند چون بر فرض که چند سال دوست شدی و ارتباط عاطفی و عاشقانه با دختری داشتی عاقبت چه می شود؟ بعد آز آن چه می کنید؟ شاید بگوئی ازدواج می‌کنیم، جوابش این است که اگر مناسب هم نبودید یا خانواده‌ها مخالفت کردند یا به هر علت دیگر به هم نرسیدید چه می شود؟
اگر رابطه بدنی برقرار کردید و به او بی اعتماد شدی و در نتیجه به پاکیش شک کردی و... بنا بر این رفع نیاز عاطفی از طریق دوستی نادرست است.
شاید بگوئی : پس اگر این طور باشد دیگر راهی نیست چون تنها راه ازدواج است که آن هم برای من ممکن نیست پس نتیجه اینکه باید سالها سماق بمکم و نیاز عاطفیم را سرکوب کنم.
جوابش این است وقتی صلاحیت ازدواج را نداری چاره‌ای جز این کار نداری.
شاید بگوئی : اینکه درست نیست چون مثل این است که غذا جلوی ادم گرسنه بگذاری و بگوئی حق خوردنش را نداری معلوم است که یا باید کلی رنج بکشد تا خودش را نگه دارد یا اینکه مرتکب خطا شود پس وقتی من صلاحیت ازدواج ندارم باید یک راهی باشد که بتوانم نیاز عاطفی و جنسیم را رفع کنم وگرنه عملا مثل خیلی‌های دیگر به سمت ارتباط نادرست کشیده می‌شوم و اگر هم بتوانم خودم را نگه دارم برای سرکوب این نیاز، کلی باید رنج بکشم.
جوابش این است که حق با شما است، این درست نیست که کسی نیازی داشته باشد و بعد به او بگویند که تو حق رفع نیازت را نداری و تا سالها باید نیازت را سرکوب کنی بلکه باید راه صحیح رفع نیاز را به او ارائه دهند اما با توجه به اینکه ارتباط با جنس مخالف راه درستی نیست تنها یک راه باقی است آن هم ازدواج است که به گفته دیگران برای مثل تو زود است.
شاید بگوئی: به جای رابطه و ازدواج از طریق ازدواج موقت هم می‌شود نیاز را برطرف کرد،
جوابش این است که در ازدواج موقت اولا: به فتوای اکثر علما اجازه پدر دختر لازم است، ثانیا: از این گذشته ازدواج موقت همان طوری که از اسمش معلوم است موقت است و زمان دارد و یک وقت تمام می‌شود و وقتی تمام شد شما می‌مانید و یک دل عاشق که کلی باید رنج فراموشی را تحمل کنید.
بنابراین ازدواج بهترین و مناسب‌ترین راه برای رفع نیاز عاطفی و جنسی شما است منتها مشکل اساسی این است که می‌گویند شما در این سن دهانت بوی شیر می‌دهد و صلاحیت ازدواج را نداری این جاست که اگر نخواهی نیازت را سرکوب کنی کارت به بن بست می‌رسد و هیچ راهی برای تو وجود ندارد چون راه ارتباط و ازدواج موقت که پیامد منفی دارد و ازدواج هم که درست نیست و کار که به اینجا می‌رسد تنها گزینه ممکن خویشتن داری است ولی هر عاقلی می‌فهمد که چنین وضعیتی درست نیست بخاطر اینکه موجب رنج فراوان است و بلکه عملا هم انجام نمی‌شود چون می‌بینیم خیلی از نوجوان‌ها با اینکه می‌دانند رابطه درست نیست اما این کار را می‌کنند.
پس وقتی حربه خویشتن داری برای نوجوان‌ها عملا کارهایی ندارد یا باید بگوییم رابطه درست است یا اینکه راهی برای ازدواج نوجوان‌ها باز کنیم.
خلاصه اینکه: بهترین راه برای شما در حال حاضر ازدواج است منتها دیگران عقیده دارند شما صلاحیتش را نداری در صورتی که از نظر دینی شما نه تنها صلاحیت ازدواج را داری بلکه اگر به حرام بیفتی - مثلا به نامحرم نگاه کنی یا اینکه فیلم و عکس ببینی یا خود ارضایی کنی- ازدواج برایت واجب می‌شود.
شاید بگوئی : کسی گوش نمی‌دهد پس وقتی این طور است حرفهای شما به چه درد من خورد؟ جوابش این است که حداقل فایده‌اش این است که شما می‌فهمی از نظر خدایی که گفته رابطه با نامحرم حرام است راه ارضای حلال برای تو باز است اما مشکل در افکار جامعه و اطرافیان تو است که صلاحیت تو را برای ازدواج قبول ندارند و در نتیجه به خدا و دین بدبین نمی‌شوی و نمی‌گویی که چرا به فکر ما نوجوان‌ها نبوده و یک راه درست برای ما قرار نداده؟ چون می‌دانی که خدا راه گذاشته اما دیگران با افکارشان او را بسته اند.
شاید بگوئی حالا خودمانیم مگر من که 16 سال دارم می‌توانم ازدواج کنم و تشکیل زندگی بدهم جوابش این است که کی گفته که ازدواج مساوی تشکیل زندگیست؟ چون ازدواج ایجاد یک ارتباط حلال و دائمی بین دختر و پسره، در نتیجه شما الان می‌توانی ازدواج کنی و بعد از گذراندن چند سال دوران عقد، وارد زندگی شوید و در این فاصله تا عروسی، هم خودت و هم همسرت درس بخوانید و همچنین مهارتهای زندگی را هم یاد بگیرید، تا در زمان ورود به زندگی به مشکل نخورید پس اگر الان عقد کنید هم فاله و هم تماشا یعنی هم در این مدت نیاز اصلی شما رفع می‌شود و هم با کمکهای فکری خانواده‌ها مهارتهای زندگی را یاد می‌گیرید و در نتیجه زندگی موفقی خواهید داشت.

موفق باشید

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر dokhtar1364

خدا شما رو خیر بده من 28 سالمه بازم مامان و بابام میگن تو هنوط شرایط ازدواج نداری. اون آقایی که می خواهد با من ازدواج کنه هم سن خودمه اما به دلیل داشتن شرایط مالی نمیتونه بیاد ازدواج کنه. من به دین و خدا اشکالی نمیگیرم. روی صحبت من با مسئولان هستش که با وجود سن 278 سال و مدرک فوق لیسانس کار درست نداریم که بتونیم با هم ازدواج کنیم. بخدا باید اون دنیا حساب پس بدن که اینقدر شرایط بده که همه به گناه بیفتن.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 7 =
*****