ازدواج با مطلقه

23:45 - 1393/12/19
چکیده: به پسری علاقمند بودم ،چیزی از این علاقه نگذشت که ایشان با زنی مطلقه از اقوام خود که خانم چند سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. بعد از ازدواج او...
ازدواج با مطلقه

رهروان ولایت ـ به پسری علاقمند بودم، چیزی از این علاقه نگذشت که او با زنی مطلقه از اقوام خود، که چند سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. بعد از ازدواج آن پسر به خاطر شرایط روحی بدی که داشتم، و افت شدید تحصیلی و این تفکر که بالاخره هرکس روزی باید ازدواج کند، به یکی از خواستگارانم پاسخ مثبت دادم و بر سر سفره عقد نشستم. که متاسفانه بخاطر معیار نادرستی که داشتم این ازدواج بعد از 8 ماه منجر به شکست شد. در همان روزهای سخت دوران شکست بسر می‌بردم که متوجه شدم آن آقا پسری که قبلا به او علاقمند بودم از همسر خود جدا شده و دست تقدیر، قسمت یا هرچیز دیگری که نامش را بگذاریم ما را دوباره بر سر راه هم قرار داد. اما این بار ایشان هم به من علاقه نشان داد. حدود یکسال باهم در ارتباط  بودیم. البته ارتباطی محدود و متعارف و به منظور آشنایی. در این مدت چیزی که در ایشان باعث ناراحتی من می‌شد این مسائه است که، احساس می‌کنم ایشان هنوز به همسر سابق خود. علاقه مند است و به او توجه می‌کند و طاقت دیدن ناراحتی او را ندارد. ناگفته نماند که همسر سابق او موقعیت اجتماعی و کاری خوبی دارد و در کارشان سرشناس است. و این خانم هم به خاطر اینکه در دومین ازدواج با این آقا شکست خورده خیلی تلاش می‌کند که دوباره بر گردد و رابطه سابق را از سر بگیرد. این مسئله بسیار باعث رنجش من شده  است. چون هر بار که از این بابت اعتراض می‌کنم و به نشانه ی ناراحتی قهر می‌کنم. ایشان به همسر سابق خود توجه نشان می‌دهد. و طوری وانمود می‌کند که اگر برنگردی من به رابطه گذشته با آن زن باز خواهم گشت، و بعد از بازگشت من دوباره محبت و ابراز علاقه به من می‌کند. این قضیه دستاویزی شده برای او تا من را مجبور کند که از ترس دوباره ترک شدن، شرایط را هر طور که است تحمل کنم و اعتراض به هیچ چیز نداشته باشم. آخرین بار متاسفانه خیلی عصبانی شدم و چیزهایی که نباید را به زبان ‌آوردم همین باعث شد که، بدتر از سابق شود و ایشان بیش از پیش لجبازی کند. و  رفتارهای او علنی تر شود، از طرفی هم هنوز قضیه جدایی از آن خانم را علنی نکرده است. و خیلی ها هنوز از جدایی آنها بی اطلاع هستند. شرایط روحی خوبی ندارم و اگر ترس از خدا نبود تا حالا خودم را از صحنه زندگی محو می‌کردم. نسبت به مردها بسیار بدبین شدم و تا بحال اگر هرچیزی را تحمل کردم فقط بخاطر علاقه و ترس از خدا بوده. من فکر می‌کنم ایشان بین انتخاب ما دو نفر مردد مانده است. و متاسفانه حس می‌کنم دوباره به بازی گرفته شده ام.

سلام

از انتخاب گروه مشاوره ازدواج رهروان ولایت برای همراهی متشکریم.

گرفتاری شما برای این است که مسیر درست را برای ازدواج انتخاب نکرده اید هر کاری راه و رسم مخصوص به خود را دارد،که وقتی افراد از آن تخطی کردند، دچار مشکل می‌شوند. بنابراین رابطه راه درستی برای ازدواج نیست. چون احتمال سوء استفاده پسر از دختر در این جور روابط زیاد است. از طرفی هم وابستگی طرفینی بوجود می‌آید که این وابستگی سبب می‌شود دختر یا پسر عیب طرف مقابل را نادیده بگیرد، و بخاطر آن علاقه ازدواج کنند. مثلا همین ماجرای شما پسر از علاقه شما دارد سوء استفاده می‌کند. و از این راه رابطه اش را با شما حفظ کرده است.

شما زمانی می‌توانید به این پسر اعتماد و با او ازدواج کنید که مطمئن شوید با آن خانم رابطه اش را کامل قطع کرده است. در غیر این صورت هر لحظه احتمال این وجود دارد که، دوباره  به رابطه ی قبلی باز گردد. این وسط تنها کسی که ضرر خواهد کرد شما هستید.

بنابراین به پسر بگویید که اگر قصد ازدواج با شما را دارد، اولا قضیه آن خانم را علنی کند به همه بگوید که از آن خانم طلاق گرفته است. دوما با خانواده اش و به شکل رسمی به خواستگاری بیاید.

به این نکته هم توجه داشته باشید که، دو نکته منفی در مرد مطلقه است که در پسر نیست. اول اینکه پسری که تا قبل از ازدواج دل خود را به کسی نداده عشق اش عمیقتراست. چون اولین عشق ماندگار ترین عشق خواهد بود. بر خلاف مطلقه که یک بار دل خود را به کسی دیگر داده. چون معمولا عمق عشق دوم به عشق اول نمی‌رسد.

نکته دوم اینکه مطلقه رفتارهای همسر دوم را  با همسر قبلی مقایسه می‌کند و ممکن است، همسر  دوم را که در این زمینه بی تجربه است از خود پایین تر و خام ببینید. ولی پسر این طور نیست.

که این موارد می‌تواند در مورد زن مطلقه هم جاری باشد و ممکن است شما هم با ایشان همین گونه رفتار کنید.

برای اینکه این دو نکته اثر منفی در ازدواج نگذارد چاره اش این است که، بررسی کاملی در زمینه تناسب های لازم بین دو شخص، مثل فکری اخلاقی رفتاری و خانوادگی شود. و در صورت وجود این تناسب ها ازدواج انجام شود. اگر تناسب در زمینه های گفته شده وجود داشته باشد، تدریجا عشقی شدیدی بین آنها ایجاد خواهد شد، که اگرچه مثل عشق اولیه نیست اما زندگی را پایدار می کند. و همچنین وقتی تناسب باشد زن یا مرد، مورد نامناسب فکری یا اخلاقی یا رفتاری از هم دیگر نمی‌بینند که این همسر را با همسر اول مقایسه کند، و مشکلی پیش بیاید.

البته یک نکته مثبت در مرد مطلقه است. که در پسر نیست. مرد مطلقه با تجاربی که در زندگی مشترک قبلی پیدا کرده است. سعی می‌کند، احیانا اشتباهاتی که مرتکب شده تکرار نکند و این به پایداری زندگی بعدی کمک خواهد کرد. نکته مهم دیگر در مورد علت طلاق است، که باید روشن شود که چه بوده، و در همین راستا باید با همسر سابق و خانواده اش صحبت کنید. تا علت مشخص شود که زندگی دوم به سرنوشت زندگی اول دچار نشود.

در نهایت اینکه اگر پسر رسما اقدام نکرد، و ارتباط با آن خانم را هم رها نکرد بهتر است، کاملا با ایشان قطع رابطه کنید و الا دوباره شکست خواهید خورد.

برای مطالعه بیشتر و دیدن نظرات کاربران سایت اینجا کلیک کنید.

موفق باشید

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 15 =
*****