چکیده: اسلام دین توحید و پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) رسول راستین یکتاپرستی است. عبودیت و بندگی خداوند به عنوان یکی از مهمترین اصول دعوت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) باید مورد توجه جدی مسلمانان قرار گیرد تا همه در مسیر درست بندگی قرار گیریم.
اسلام دین توحید و پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) رسول راستین یکتاپرستی است. عبودیت و بندگی خداوند متعال به عنوان یکی از مهمترین اصول دعوت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) باید مورد توجه جدی مسلمانان قرار گیرد تا همه در مسیر درست بندگی قرار گیرند. این نوشتار بر آن است تا به گوشههایی از سیرهی حضرت در عبادت و حالات معنوی بپردازد، باشد که الهامبخش رفتار و الگوی زندگی ما گردد.
محو در عبادت
اخلاص و حضور قلب، مغز عبادت و روح نماز است. بندگان وارستۀ خدا عاشقانه عبادت میکنند و پرستش خدا و نجوا با محبوب در نظرشان ارجمندتر و عزیزتر از هر چیز دیگر است. در احوالات پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده که چون به نماز میایستاد از خوف خداوند رنگ از چهرهی مبارکش میپرید.[1] با فرا رسیده زمان نماز، تمام توجهش به خداوند متعال معطوف میشد و هیچ چیزی در این هنگام مورد توجه حضرت قرار نمیگرفت. در این باره «عایشه» همسر پیامبر میگوید: «رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در برخی ایام با ما مشغول صحبت و گفتگو بود، چون وقت نماز میرسید چنان حالش دگرگون میشد که گویا نه او ما را میشناخته و نه ما او را میشناسیم».[2]
شوق به نیایش
عارفان، مشتاق زمزمه و گفتگو با محبوباند. چه کسی از پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) عارفتر و عاشقتر به پروردگار بود؟ نشانهی این اشتیاق، چشم دوختن به وقت نماز و حالت انتظار برای اذان بود.
ایشان بخشی از وقت خود را در خانه اختصاص به عبادت میداد.[3] در همه حال، نشستن و برخاستن حضرت همراه با یاد خدا بود.[4] و میفرمود: «روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است».[5]
در ماههای رمضان عاشقانهتر عبادت میکرد. اواخر رمضان میفرمود برای او خیمهای در مسجد بزدند، از زنان فاصله میگرفت، رختخوابش را جمع میکرد و خود را فارغ و خالص برای اعتکاف و عبادت میساخت به ابوذر غفاری میفرمود:«ای ابوذر! خداوند نماز را محبوب من ساخته است همچنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه قرار داده است، گرسنه هر گاه طعام بخورد سیر میشود و تشنه با خوردن آب سیراب میگردد، ولی من از نماز سیر نمیشوم».[6]
شاکر و سائل
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) زبانی شاکر داشت، دستانش نیز پیوسته به دعا بلند بود، کمال را هم در همین میدید. اگر به مقام «رسالت» رسید چون «عبودیت» داشت و چون «بنده» بود «رسول» شد.
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «روزی جبرئیل بر حضرت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نازل شد و عرضه داشت:«خداوند متعال سلام میرساند و میفرماید: این دشت مکّه و بطحا از آنِ توست، اگر بخواهی آن را برایت پر از طلا خواهم کرد. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) سه بار به آسمان نگاه کرد، سپس فرمود:«نه، خدایا! میخواهم یک روز سیر باشم تا تو را حمد و شکر کنم، یک روز گرسنه باشم تا از تو درخواست کنم».[7] این نهایت بندگی است تا پیوسته عاکف درگاه حق و معتکف آستان عبودیت خدا باشد.
حق بندگی
عارفان واصل و حقیقی به هر جا که برسند و هر چه مقام و علم و قدرت پیدا کنند، باز هم خود را «عبد» میدانند. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نیز مثل بندگان بر زمین مینشست، مثل بندگان بر زمین غذا میخورد و بر زمین میخوابید و میدانست که بنده است.
همین ویژگی سبب شد که با آنکه شخص اول عالم خلقت و رسول برگزیدۀ پروردگار بود بر کسی فخر نمیفروخت و تکبر نمیورزید و تواضع خود را از دست نمیداد. حتی یک بار مردی خدمت آن حضرت آمد و هنگام سخن گفتن با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خود را باخت و به لرزه و لکنت زبان افتاد. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) او را دلداری داد و فرمود:«آرام باش و آرام بگیر، من که پادشاه نیستم! من پسر زنی هستم که «قِدْ»(غذایی مثل اشکنه) میخورد!»[8]
یعنی خود را عادی و معمولی جلوه میداد، تا هیبت او از جاذبهاش نکاهد و مردم او را یک حاکم مقتدر نبینند، بلکه او را پدر امت و پیامبری فرستاده شده از سوی خداوند بدانند و راحت با او سخن بگویند و رابطه برقرار کنند و عظمت و شخصیت والای او، مانع ارتباط و انس مردم با وی نگردد.
ذکر دائم
حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) پیوسته به یاد خدا بود، هم در دل و هم در زبان، هنگام خوابیدن، هنگام بیدار شدن از خواب، هنگام آمادگی برای نماز شب در رختخواب، سر سفره، بعد از غذا، هنگام سفر و ... . در همه حالات، دعا میخواند و خدا را یاد میکرد. هنگام دعا مانند مسکینی که غذا میخواهد متضرّعانه به درگاه خدا دست بلند میکرد. روزی هفتاد بار میگفت «اَستَغفِرُاللّه» با آنکه معصوم بود و گناهی از او سر نمیزد. هنگام خواب به توصیۀ جبرئیل امین «آیة الکرسی» میخواند.[9] این، نشانهی راه و رسم بندگی و عبودیت و توجه کامل و پیوسته به «معبود» است تا امت او، این گونه «ادب عبودیت» را بیاموزند.
-------------------------------------------------------
پینوشت:
[1]. سنن النبى، علامه طباطبايى، كتاب فروشى اسلاميه، تهران، ص٢۵١.
[2]. «كانَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله يُحدِّثنا و نُحَدِّثُهُ فَاِذا حَضَرَتِ الصّلاةُ فكأنَّهُ لَمْ يَعرِفْنا و لم نَعرِفهُ»، همان.
[3]. المحجّة البيضاء، فيض كاشانى، انتشارات جامعۀ مدرسين، قم، ج4،ص160.
[4]. «وكانَ لايَقومُ ولايَجلِسُ اِلاّ عَلى ذِكراللّه»، همان، ص١٣٠.
[5]. سنن النبى، ص٢۶٨.
[6]. «. . . وَاَنا لااَشْبَعُ مِنَ الصّلاةِ»، سنن النبى، ص٢۶٩.
[7]. «لا يا ربِّ! وَلكنْ اَشبَعُ يوماً فَاَحمَدُكَ وَاَجُوعُ يوماً فَاَسأَلُكَ»، مكارم الاخلاق، طبرسى، ص٢۴.
[8]. «هَوِّنْ عَلَيكَ فَلَستُ بِمَلِكٍ اِنَّما اَنا ابْنُ اِمرأةٍ كانَتْ تأكُلُ القِدَّ»، مكارم الاخلاق، ص١۶.
[9]. مكارم الاخلاق، ص٣٨.
نظرات
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود
جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکار شود
هر آنکه عاشـــــــق نبده رد خواهد شد!!!!!
سلام: انشاا...ما هم در بندگی به اخلاص پیامبر اکرم (ص) نزدیک بشیم.
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود
جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکار شود
هر آنکه عاشـــــــق نبده رد خواهد شد!!!!!
سلام: انشاا...ما هم در بندگی به اخلاص پیامبر اکرم (ص) نزدیک بشیم.