رهروان ولایت ـ
یکی از چیزهایی که امروزه در جامعۀ ما بالاخص در جامعه مجازی بسیار نمود دارد و روی آن مانور داده میشود، مقایسۀ بین رفتار افرادجامعۀ غربی با جامعۀ اسلامی خودمان است که جامعۀ غربی بسیار انسانهای صادق، درستکار، امانت دار، باوجدان و... میباشند ولی افراد جامعۀ ما افرادی دروغگو، خیانتکار... میباشند.
برفرض صحت این گفتهها میتوان سوالات این افراد را در این مقایسهها اینطور در نظر گرفت:
اولاًچرا ما مردم مسلمان دروغگو و حيلهگر هستيم؟
ثانیاهمچنین راه جلوگيرى از اين فساد از نظر اجتماعى چيست؟
در اين پرسش چند موضوع دقيق نهفته است
1. يكى از علتهاى ايجاد اين پرسش، تصور ناصحيحى است كه از اخلاق غريبان ایجادشده است که آنها دروغ نمیگويند و... در حالى كه حقيقت اين نيست. نظام حاكم بر آن جامعه و نظارت هاى الكترونيكى در خيابانها، فروشگاهها و محل كار، اخلاق امانتدارانه را تحميل میكند و هيچكس نمیتواند به راحتى خطا كند چنانكه اگر كسى در خيابانها از چراغ قرمز رد شده و يا تخلفى ديگر انجام شود به چشمهاى الكترونيكى كنترل و ضبط شده و خلافكار تنبيه میشود.
با این بیان اولین نکتهای که در اینجا بدست میآید اینکه، اين اخلاق زيربناى صحيحى ندارد و از ارزش اخلاقى كه با اراده، تصميم و انتخاب شخص مشخص میشود، برخوردار نيست. دليل روشن آن دريكى دو دهه گذشته دو ساعت برق در نيويورك مىرود و بدترين دزديها و تجاوزها انجام مى شود كه جريان مستند است . البته هيچگاه رفتارهاى خوبى را كه آنان دارند منكر نيستيم.
2. در ضمن به بدى بسيارى از رفتارها درجامعه خودمان اعتراف داريم اما بايد توجه كنيم، فرهنگ اسلامى عقايد زيربناى متين و محكمى را به مسلمان ارائه میدهد كه بر اساس آن زيباترين جلوه هاى راستى و صداقت شكل میگيرد. اما شيطان كه دشمن قسم خورده انسان مؤمن است «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين [ص/82] (شيطان) گفت: «پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّاً از راه به در مىبرم.» براى تخريب عقيدهها اقدام میكند وقتى نتوانست ريشه را بزند سراغ اعمال میرود سراغ ميوهها مىرود و میوهها را فاسد میكند. در حالیكه فرد بى اعتقاد و با فساد عقيده، خود شيطان است! دليلى براى وسوسه او نيست. اين مسئله را زمانى شاهد مىشويم كه تصميم بر اصلاح خويش مىگيريم. در آن زمان هجوم شيطان و وسوسهها گستردهتر مىگردند.
3. اگر براى اصلاح رفتار انسان از مكانيزم مكتبى كمك نگيريم و كنترل و نظارتها مثل امر به معروف و نهى از منكر ترك بشود، چنين فجايع اخلاقى گستردهتر مىشود. در حالى كه جامعه غربى اين ساختار دفاعى را ندارد، مجبور به كنترل و نظارت الكترونيكى و قانونى بوده وآن را اعمال مىكند واین مخالف صریح اراده واختیار انسان است واین یکی دیگر از جلوهها و زیباییهای دین ومکتب وایدئولوژی اسلامی که موافق با اراده واختیار فرد است .
4. فراموش نكنيم در همين جامعهاى كه ما از آن شاكى هستيم و بسيارى از مشكلات اخلاقى هست كه بايد دقت كرد و ديد. ولی نباید از فسادهاى گسترده و پنهان و پيداى غرب نيز غافل شد. زیرا گزارش هاى دریافتی از خود منابع خارجى چيزهاى ديگرى مىگويند. که شاهد مثال این گفتۀ ما این است که غربیها خیابانهایشان را امن کردهاند اما خانههایشان نا امن است.
اما در پاسخ به سوال دوم میتوان راه نجات را در جامعه خود همانا گسترش و تقويت ايمان و اعتقاد و نظارت هاى مكتبى و قانونى مىباشد كه به قاطعيت محتاج است. و شاید بتوان علت اساسي تمام نابسامانيها را پايبند نبودن به يك مذهب صحيح دانست، زيرا تجربيات تاريخي ملل پيشين ثابت ميكند كه جامعۀ انساني بدون پايبندي به يك مكتب آسماني، كه عقل و وجدان انسان را راضي كند، نميتواند سعادتمند شود. هيچگاه قوانين انساني نميتواند جايگزين ايمان و عقيده ديني گردد. تا از طريق ايمان در افراد جامعه انگيزۀ خير و نيكي و دوري از زشتي و پليدي ايجاد نشود، با هيچ نيرويي نميتوان جامعه را به سوي كمال و سعادت سوق داد. بزرگترين اشتباه تمدن كنوني همين است كه براي اصلاح نابسامانيها به هر چيزي جز به دين و مذهب فكر ميكند و نيروي عظيم ايمان و عقيده را به حساب نياورده، نقش عمدۀ آن را در اصلاح جامعۀ انساني نادیده ميگيرد. به همين علت از كوششهاي فراواني كه انجام ميگيرد نتيجه اي به دست نمي آيد، وبر نابسامانيها افزوده ميشود و هيچ جنبه اي از جنبه هاي فساد و تباهي اصلاح نميشود مگر آنكه آن مشكل از گوشه اي ديگر و در شكلي ديگر بروز ميكند.
ودر پایان به این سخن مقام معظم رهبری به عنوان نتیجه گیری بسنده میکنیم:
در اینجا یک مغالطهای وجود دارد، که من برای شما جوانها عرض بکنم: چند تا فیلسوف نمای غربی عنوان «ایدئولوژیزدائی» را مطرح کردند. میبینید گاهی در بعضی از این مقالات روشنفکری، عنوان «ایدئولوژیزدائی» مطرح میشود: آقا جامعه را با ایدئولوژی نمیشود اداره کرد. چند تا فیلسوف یا فیلسوف نمای غربی این را گفتهاند؛ یک عدهای هم اینجا طوطیوار، بدون اینکه عمق این حرف را درک کنند، بدون اینکه ابعاد این حرف را بفهمند چیست، همان را تکرار کردند، باز هم تکرار میکنند. هیچ ملتی که داعیۀ تمدنسازی دارد، بدون ایدئولوژی نمیتواند حرکت کند و تا امروز حرکت نکرده است. هیچ ملتی بدون دارا بودن یک فکر و یک ایدئولوژی و یک مکتب نمیتواند تمدنسازی کند. [1]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
نظرات
با سلام و احترام مطلب شما در کلوپ سخن آشنا بازنشر و منتشر شد.
http://www.cloob.com/name/sokhanashna