سه اصل مهم اسلامی در زمينه اعمال بندگان

13:28 - 1393/12/14
چکیده: قرآن از این طریق نه تنها عقیده مشرکان عرب را در زمان جاهلیت که معتقد بودند یک انسان می‌تواند گناهان دیگری را برعهده گیرد نفی می‌کند، بلکه قلم سرخ براعتقاد معروفی که میان مسیحیان رائج بوده و هست می‌کشد. که می‌گویند: خداوند فرزندش مسیح را به دنیا فرستاد تا بالای دار رود، و زجر کشد و شکنجه بیند و بارگناه گنه کاران را بردوش کشد!
افلاك

رهروان ولایت ـ آيات الهی، چراغ هدايتی است كه بايد سرمشق زندگی تمام انسان‌ها قرار گيرد. علت اين‌كه قرآن شفاست، اين است كه قرآن در حقيقت شفای دل و بيماری‌های روحی بشر است. اگر بشر می‌خواهد كه زندگی خوبی داشته باشد، بايد درمان دردها وگرفتاری‌های فردی و اجتماعی خود را در قرآن جست‌جو كند. علت اين‌كه بسياری از مردم دچار گرفتاری‌های روحی و روانی هستند، دوری  از قرآن و سيره اهل‌بيت(علیهم‌السلام) است. حال ما به سه اصل قرآن كه كه در زندگی، كاربرد زیرادی دارند را اشاره می‌كنيم:

الف) هرکس مسئول گناهان خویش است: «أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى».‏[نجم/۳۸]

ب) بهره هر کس در آخرت‌‌ همان سعی و کوشش اوست: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏».[نجم/۳۹]

ج) خداوند به هر کس در برابر عملش جزای کامل می‌دهد: «وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى»‏.[نجم/۴۰]

قرآن از این طریق نه تنها عقیده مشرکان عرب در زمان جاهلیت را که معتقد بودند یک انسان می‌تواند گناهان دیگری را برعهده گیرد نفی می‌کند، بلکه قلم سرخی بر اعتقاد رایج میان مسیحیان نیز کشد؛ آنان می‌گویند: خداوند فرزندش مسیح را به دنیا فرستاد تا بالای دار رود، و زجر کشد و شکنجه ببیند و بار گناه گنه‌کاران را بردوش کشد. هم‌چنین اعمال زشت گروهی از کشیشان که در قرون وسطی آمرزش‌نامه و اوراق استحقاق بهشت را می‌فروختند، و امروز هم به مساله گناه‌بخشی ادامه می‌دهند را محکوم می‌کند.

عقل بشری نیز همین را اقتضا می‌کند که هرکس مسئول اعمال خودش باشد و نسبت به آنها پاداش یا عذاب ببیند؛ این اعتقاد اسلامی سبب می‌شود که انسان به جای این‌که به خرافات پناه ببرد و یا گناه خود را به گردن دیگران بیاندازد، به سراغ سعی و تلاش در اعمال خیر برود و از گناه بپرهیزد و هر گاه لغزشی از او سر زد و خطائی دامان او را گرفت، برگردد و توبه کند و جبران نماید.

تاثیر تربیتی این عقیده در انسان‌ها کاملا روشن و غیر قابل انکار است. همانگونه که اثر مخرب آن عقائد جاهلی نیز بر کسی پوشیده نیست.

درست است که این آیه ناظر به سعی و تلاش برای آخرت و مشاهده پاداش آن در سرای دیگر است، ولی ملاک و معیار اصلی آن، دنیا را نیز در بر می‌گیرد به این معنا که افراد با ایمان، نباید در انتظار دیگران بنشینند تا آنان مشکلات جامعه آن‌ها را حل کنند، بلکه باید خود کمر همت را بسته و تغییر را ایجاد کنند.

هستند بسیاری از انسان‌ها که بدون تلاش، منتظراند که یک اتفاق مهم رخ دهد و خداوند متعال یک شبه آن‌ها بدون تلاش و کوشش، صاحب گنجی بی‌پایان کند. تمام این‌ها خیال‌بافی‌ست که افراد جامعه دچار آن هستند. این اصل قرآنی تاکید می‌کند که هر کسی باید خودش تلاش کند تا خداوند هم نعمت‌هایش را به او ارزانی کند. صرف دعا کردن بدون تلاش هیچ فایده‌ای ندارد. هم تلاش باید کرد و هم دعا باید کرد تا خداوند عالم، اسباب لازم را جلوی پای انسان قرار دهد. حتی بعضی‌ها که می‌گویند کشورهای غربی با آن‌که دین ندارند چطور خداوند این همه نعمت به آن‌ها داده است جواب آن را همین آیه داده است که هر کس که دراین دنیا تلاش کند بهره آن را خواهد دید، چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان.

از این آیه یک اصل حقوقی هم در مسائل جزائی نیز استفاده می‌شود که همیشه کیفر‌ها دامان گنه‌کاران واقعی را می‌گیرد و کسی نمی‌تواند کیفر دیگری را به ذمه بگیرد و یا به گردن دیگران بیاندازد.

بسیار مشاهده شده است که در دوران جاهلیت و یا حتی در عصر حاضر در قبائل مختلف، اگر فردی گناهی کرد و کسی را کشت از‌‌ همان قبیله یک نفر را می‌کشند و می‌گویند خون در برابر خون، در صورتی که کسی که به جای گنه‌کار کشته می‌شود، شاید هیچ گناهی نداشته باشد. که این آیه این اعتقاد خرافی را نیز باطل می‌کند.

پاسخ به چند سئوال

در این‌جا سوالاتی مطرح است که باید به آن پاسخ داد:

نخست این‌که اگر بهره هر کس در قیامت تنها حاصل سعی اوست، پس «شفاعت» چه می‌شود؟ دیگر آن‌که در آیه ۲۱سوره طه در مورد بهشتیان می‌خوانیم: «ما فرزندان آن‌ها را نیز به آن‌ها ملحق می‌سازیم». درحالی‌که «ذریه» تلاشی در این راه نکرده‌اند. از این گذشته در روایات اسلامی آمده که هر گاه کسی اعمال خیری انجام دهد، نتیجه او به فرزندان او هم می‌رسد.

پاسخ همه این سوالات یک جمله است و آن اینکه: قرآن می‌گوید: انسان بیش از سعی و کوشش خود حق ندارد، ولی این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمت‌هایی به افراد لایق داده شود، «استحقاق» مطلبی است و «تفضل» مطلبی دیگر. همان‌گونه که حسنات را گاهی ده‌ها برابر و یا هزاران برابر پاداش می‌دهند، شفاعت نیز بی‌حساب و کتاب نیست، آن هم نیاز به نوعی سعی و تلاش و ایجاد رابطه‌ای معنوی با شفاعت کننده دارد، هم‌چنین در مورد الحاق فرزندان بهشتیان به آن‌ها نیز قرآن در‌‌ همان آیه می‌فرماید: «این در صورتی است که فرزندان آن‌ها در ایمان از آن‌ها پیروی کنند».[1]

 

-----------------------------------------------------
پی‌نوشت‌:
[1]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۲۲، ص ۵۵۱-۵۵۵.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 0 =
*****