رهروان ولایت ـ دختری 18ساله هستم، 2سال پیش با کسی رابطه برقرار كردم، خیلی دوستش داشتم ولی مرا با تنهایی خودم رها كرد و رفت. خیلی زجر كشیدم تا توانستم فراموشش كنم. دیگر توبه كردم كه با هیچ پسری دوست نشوم. ولی الآن خیلی تنهایم هیچ همدمی ندارم. به نظر شما چیكار كنم؟
جواب:
سلام- اینکه تصمیم گرفتید که با هیچ پسری دوست نشوید خیلی خوب است و سعی کنید که روی تصمیمتان ثابتقدم باشید.احساس تنهائی مخصوصاً بعد از تجربه یک رابطه آنهم با یک نفر از جنس مخالف و مخصوصاً که شمارا هم رها کرده باشد طبیعی است.
نیاز به همدمی از جنسی مخالف یک نیاز است که اسلام آن را فقط در قالب ازدواج توصیه و تعیین کرده و روابط خارج از چارچوب ازدواج را نهی کرده، پس اگر خواستگاری دارید حتماً به ازدواج فکر کنید وگرنه، این قسمت را مطالعه کنید و از راهکارهای ارائهشده استفاده کنید و سعی کنید زمینه را برای خواستگاری از خود شمارا فراهم کنید.اما برای شرایط خاص فعلی شما که تا ازدواج شما چند سال ممکن است فاصله باشد چند توصیه میکنم:
اولاً: از هر چیزی اعم از فیلمها و یا رمانها عاشقانه که موجب تحریک عاطفی شما میشود و از مراوده و همنشینی با دوستانی که اسیر روابط هستند دورباشید به دو دلیل اول اینکه وقتی آنها باهم در مورد روابط صحبت میکنند شما اذیت میشوید دوم اینکه احتمال اینکه شمارا وسوسه کنند تا شما هم مثل آنها به رابطه رو بیاوری وجود دارد.
ثانیاً: رابطه خود را با خواندن دعا و نماز باخدا بیشتر و تقویت کنید.
ثالثاً: شما باید یک جایگزین مناسب البته اضطراری بهجای رابطه داشته باشید و وقتی رابطه با پسر هم معقول نیست و هم ضررهایی را دارد، توصیه ما این هست که احساس تنهائی خود را با دوستان خوبی از دخترها (هرچند نوع محبت این دو یکی نیست) و همچنین کارهایی مانند هنر، کارهای علمی، ورزش و امثال آن درمان کنید.البته راهکار قطعی و نه مُسَکن فکر کردن به ازدواج هست که عرض شد.
نظرات
تا زماني كه انسانه اون خداي بالاي سر رو فراموش كردن به همه مشكلات دچار هستن.شما برويد ريشه تمامي جرم و جنايتها و گناهها و كج روي ها و اشتباهات و هرچيزي كه با خطا سر و كار دارد منشا ان از فراموشي ياد خدا در زندگي است
سلام بنده هم مثل شما با آقا پسری دوست بودم با این تفاوت که رابطه ما 7 سال طول کشید این رابطه یک رابطه تلفنی بود و شاید 4 یا 5 بار همدیگرو دیدیم الان حدود 31 سالمه ازدواج نکردم چون خواستگارها مرا پسند نمی کردند اما هیچ وقت امید به خدا رو از دست ندادم و از اون به بعد -رفتن عشق احمقانه ام-با هیچ پسری دوست نشدم از خدا خواستم بهم وقار بده و طلب عشق از هرکسی نداشته باشم فقط باید به خدا توکل کرد که او کفایت می کند