آيا انسان قابل تغيير مي باشد؟ چرا؟

13:30 - 1393/12/23

چکیده: با توجه به آيات قرآن در مي يابيم كه اولا انسان موجودي است كه قابل تغيير و دگرگوني است زيرا در سياق آيه شريفه خداوند متعال تحول و تغيير را منوط به خواست خود انسان مي داند و اين بيانگر اين است كه تحوّل امكان پذير است ثانياً اين تحول و تغير را تحت اختيار و اراده خود انسان قرار داده است و اين يك ويژگي بارزي است براي انسان كه او موجوديست مختار.

مقدمه: انسان موجودي است كه در يك تقسيم بندي داراي دو بعد مي باشد. يك بعد آن شخصي است و مربوط به جسم انسان است و بعد ديگر آن، شخصيتي است و مربوط به روح و روان انسان مي باشد.
هر كدام از اين دو بعد داراي مراتب و مراحل مختلفي است كه اين مراحل و مراتب حكايت از امكان تغيير و تحول در انسان را دارد.
قبل از اينكه به اصل پاسخ بپردازيم بايد ابعاد وجودي انسان را به طور مختصر مورد بررسي قرار دهيم تا به روشن شدن جواب كمك شود و چگونگي تحول اين دو بعد روشن گردد.
1. بعد حيواني و جسماني انسان: اين بعد مربوط به بدن مادي انسان و زندگي دنيوي اوست كه از ابتداي خلقت به صورت نطفه اي آغاز مي گردد تا به مرحله كامل رشد برسد. خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: «اوست كه شما را از خاك آفريد سپس از نطفه آنگاه از خون بسته و بعد از آن شما را به صورت طفلي از رحم مادر بيرون آورد تا به رشد و كمال و نيرو برسيد و سپس پير شويد...».(1)
با توجه به آيه شريفه فوق آنچه به عنوان مطلوب (بيان تغيير و تحول در بعد مادي انسان) به دنبال آن بوديم تا حدودي روشن گرديد و بيان شد كه چنين تحولي در بعد مادي از بدو تولد يا به تعبير بهتر از همان زمان نطفه تا زمان مرگ ادامه دارد.
2. بعد روحاني و شخصيتي انسان: اين بعد مربوط به روح و روان و نفس انسان مي باشد كه داراي تغيير و تحولات فراواني است همانگونه كه انسان داراي تحول جسماني است داراي تحول روحاني نيز مي باشد.
زيرا انسان از آغاز سن تكليف يك سري اعمال را كه شارع بر او واجب كرده است را بايد انجام دهد و از يك سري اعمال به عنوان محرمات بايد بپرهيزد كه همين تكاليف دينيه باعث تكامل و ترقي روحي انسان مي گردد
و اين بدين معناست كه انسان در ابتداي خلقتش استعداد رسيدن به كمالات را دارد و زماني حركت به سوي كسب كمالات معنا دارد كه انسان اين كمالات را نداشته باشد و براي رسيدن بدان تلاش كند. اين گونه حركت از نقص به كمال عين تغيير و تحول مي باشد.
اما بعد از بيان تحول در اين دو بعد به اين سؤال مي رسيم كه انسان از لحاظ اخلاقي و روحي قابل تحول مي باشد يا خير؟
بايد گفت نفس انسان به گونه اي است كه براي رشد و تكامل خودش همانند جسم نيازمند تغذيه سالم است و اين غذاي سالم را شارع مقدس در قالب احكام و قوانين كه موافق فطرت و پيشرفت بشر است قرار داده است لذا انسان در پرتو عمل به يك سري از بايدها و نبايدها راه تكامل و تغيير و تحول روحي خويش را در پيش مي گيرد.
اما اينكه آيا انسان تغيير و تحوّل را مي تواند ايجاد كند يا نه در تحت اختيار خود انسان مي باشد. لذا خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: «خدا حال هيچ قومي را دگرگون نخواهد كرد مگر اينكه آنان حال خود را تغيير بدهند».(2)
با توجه به آيه فوق در مي يابيم كه اولا انسان موجودي است كه قابل تغيير و دگرگوني است زيرا در سياق آيه شريفه خداوند متعال تحول و تغيير را منوط به خواست خود انسان مي داند و اين بيانگر اين است كه تحوّل امكان پذير است ثانياً اين تحول و تغير را تحت اختيار و اراده خود انسان قرار داده است و اين يك ويژگي بارزي است براي انسان كه او موجوديست مختار.
لذا انسان از آنجايي كه در طول زندگي خودش يك دسته از صفات و خصوصيات را كسب مي كند بايد هميشه به دنبال تغيير و تحول خودش باشد بدين معنا كه اگر اين صفات از صفات نيكو باشد مثل بذل و بخشش و...
بايد آنها را به نحو كاملتري تكميل كند به طوري كه اينگونه صفات ملكه انسان شوند و در نفس او رسوخ كنند و اگر اين صفات، صفات نيكويي نباشند در اين صورت بايد آنها را از خود دور كند و بدين نحو تغيير و تحوّل در خودش ايجاد نمايد و به جاي اين دسته از خصوصيات و صفات ناپسند، ويژگيهاي نيكو جايگزين كند.
البته در برخي موارد تحوّلات روحي كار مشكلي نيست و اين در صورتي است كه صفات و ويژگيها در درون اشخاص ملكه نشده باشد و در جان آنها رسوخ نكرده باشد ولي اگر صفات ناپسند در شخص رسوخ كند و جزء ملكات نفس او گردد جدايي از آنها امري است بسيار مشكل تا جايي كه امام حسن عسكري عليه السلام مي فرمايند:
«... و برگشتن شخص معتاد (كسي كه بر يك كاري عادت كرده و در جانش رسوخ كرده باشد) از عادتش مثل معجزه است».(3)
از آنجايي كه فطرت انسان در ابتداي امر فطرتي است پاك و عاري از هر نوع آلايشي لذا صفاتي كه انسان آنها را كسب مي كند عارض بر نفس انسان مي باشند چه صفات نيكو چه صفات ناپسند
لذا طبق عملكرد خود انسان اين صفات مي تواند متحوّل به صفات متقابل خود گردد.
آن عملي كه متكفل اين است كه انسان در جهت روحي و معنوي خويش تلاش كند و خويشتن خويش را متحوّل سازد علم اخلاق است كه در اين علم دردها شناخته مي شود،
دردهايي چون بخل و حسادت، ترس و نفاق و... و در قبال آن نيز درمان آن بيان مي شود
لذا با انجام اين دستورات مي تواند صفات خويش را مبدّل به نيكو گرداند تا جايي كه صفات نيكو راسخ در نفس گردند البته رسوخ صفات بدين معنا نيست كه اصلاً نتوان آنها را تغيير داد لكن در عين رسوخ كردن جدا شدن از آن امري است دشوار ولي ممكن.
دليل محكم و اصل ديگري كه مي توان بر امكان تغيير و تحول انسان اقامه كرد مقوله توبه مي باشد.
آيات فراواني در قرآن راجع به توبه وارد شده است كه خداوند متعال توبه را به عنوان درگاه فيض و رحمت خويش قرار داده است تا هرگاه بنده اي از بندگان، آلوده به گناهي شوند و صفات و ملكات ناپسندي به خود بگيرند به واسطه توبه جسم و جان خود را پاك گردانند و در صراط مستقيم تكامل قرار گيرند.
لذا از آنجايي كه يكي از شرائط مهم توبه اين است كه شخص عزم راسخ بر ترك گناه و عدم برگشت به آن را داشته باشد، روشن مي گردد كه توبه يعني تغيير و تحول و خداوند متعال آن را وسيله اي قرار داده است تا شخص گنه كار خود را از لحاظ روحي و اخلاقي پاك گرداند.
با توجه به مطالب فوق به خوبي روشن مي گردد كه انسان قابل تحول مي باشد و اينگونه نيست كه صفات كسب شده در ذات او پايدار باشند زيرا همين صفات را روزي نداشت و بعد آنها را بدست آورد لذا شخص هم مي تواند صفات خويش را تغيير دهد و هم از جهت اخلاقي و روحي خويش را عوض كند.
نكته اي كه قابل ذكر است اين است كه اگر منظور اين باشد كه انسان ذات و فطرت خداجويي خود را مي تواند تغيير دهد يعني ذات انساني خود را دگرگون سازد و از انسانيت خارج گردد به نظر مي رسد امكان نداشته باشد زيرا خداوند در قرآن مي فرمايد:
«پس تو اي رسول روي خود را متوجه آئين خالص اسلام و تسليم محض بودن كن اين فطرتي است كه خداوند مردم را بر آن خلق شده اند و براي دين خدا كه همان توحيد و عدل و اخلاق است تغييري نمي باشد».(4)
از تفسير فوق روشن مي شود كه فطرت خداجوي انسان قابل تغيير نيست بلكه آنچه قابل تحول است صفات انسان و اخلاق و روحيات افراد است.

پاورقی:

1. قرآن کريم، غافر، 67.
2. همان، رعد، 11.
3. مجلسي، بحار الانوار، نشر الوفاء بيروت. ج 75، ص 374.
4. طبرسي، تفسير مجمع البيان، ذيل آيه 30 روم، نشر مؤسسه تاريخ عربي بيروت.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 3 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.