معنی استعداد داشتن چیست؟

14:06 - 1393/12/23
چکیده: خداوند در درون هر كس نيروهايي قرار داده است كه اگر اسباب و شرايط انسان مهيا باشد اين نيروها و قوّه ها در فرد شكوفا شده و او را به سمت كمال مطلوب خويش سوق مي دهند. به اين نيروها در اصطلاح استعداد مي گويند. بنابراين، استعداد كيفيتي است در فرد داراي استعداد، كه او را به سمت كمال مي كشاند.

اگر انسان در زمينه شعر يا هر چيز ديگري كه توانايي خاص دارد، اين توانايي به عقل ارتباط دارد يا استعداد؟ تفاوت عقل و استعداد به لحاظ فلسفي و خلق الهي را بيان كنيد؟

پاسخ:
خداوند در درون هر كس نيروهايي قرار داده است كه اگر اسباب و شرايط انسان مهيا باشد اين نيروها و قوّه ها در فرد شكوفا شده و او را به سمت كمال مطلوب خويش سوق مي دهند. به اين نيروها در اصطلاح استعداد مي گويند. بنابراين، استعداد كيفيتي است در فرد داراي استعداد، كه او را به سمت كمال مي كشاند.(1)
استعداد در موجودات مختلف، بر حسب مراتبشان و هم چنين بر حسب كيفيت حصول شرايط و رفع موانع، به لحاظ شدت و ضعف متفاوت است.
گاهي شرايط براي برخي بيشتر مهيا بوده و استعدادشان بيشتر شكوفا مي شود و گاهي اين شرايط مهيا نيست و استعداد فرد در او مخفي مي ماند. اما در هر صورت هيچ انساني از استعداد هاي خدادادي، خالي نيست.
استعدادهاي هر كس ناشي از سه قوه در وجود اوست. عقل، غضب، شهوت، ريشه تمامي استعداد ها را مي توان در حد وسط اين سه نيرو جستجو كرد. كه به ترتيب عبارتند از:
حكمت، شجاعت و عفت(2) انسان با قوه غضب، بدي ها و شرارت ها و زشتي ها را از خود دفع كرده و دور مي نمايد و با قوه شهوت زيبايي ها و خير و خوبي ها را به سمت خود جلب مي كند و با عقل هر دو را سامان و نظم و ترتيب مي دهد. براي مثال استعداد درس خواندن و آموختن و آموزش دادن، يادگيري فنون و آداب و رسوم و به طور كلي علوم مختلف مربوط به قوه حكمت است.
هم چنين استعداد جنگاور بودن، دفاع از حق، از مظلوم طرفداري كردن، حق گويي، مبارزه با ظلم و... مربوط به قوه غضب است. باز در مورد قوه شهوت، استعداد زيبايي جويي، شعر گويي، نقاشي و...
در كل اموري كه با ذوق و سليقه و قريحه در ارتباط است مربوط به اين قوه است. هر كدام از قوا كه در انسان نيروي بيشتري داشته باشد همان استعداد در او شكوفا خواهد شد.
در اينجا تذكر اين نكته باز هم ضروري است كه هر كس داراي استعداد مخصوص به خود است و همين تفاوت در استعدادها، سبب احتياج و نيازمندي انسان ها به يكديگر است. كه در جاي خود بحث شده است.
تا اينجا معلوم شد، شعرگويي مربوط به استعداد انسان است.
اگر به سوال مذكور و پاسخ آن توجه بيشتري شود پاسخ قسمت اول روشن مي شود زيرا توانايي خاص در يك زمينه خاص، همان تعريف استعداد است. بنابراين اگر كسي در زمينه شعر توانايي خاص داشته باشد اين امر مربوط به استعداد اوست.
اما عقل را از سه جهت مي توان مورد بررسي و بحث قرار داد. كه در اينجا ما با يك بحث آن سروكار داريم:
1. از جهت لغوي
2. از جهت فلسفي به عنوان موجود جوهري حيّ دّراك مستقل
3. به معني قوه اي ادراكي در انسان.
اگر از معناي اول و دوم بگذريم به معناي سوم مي رسيم و آن اين است كه عقل در انسان، نيروي ادراك كننده كليات وجزئيات است كه از طريق اين ادراك علم به مصالح و منافع و مضار امور و زشتي و خوبي كارها پيدا مي كند.(3)
با كمي دقت در مي يابيم كسي كه زمينه و توانايي شعر گفتن در او وجود دارد، اين امر مربوط به استعداد اوست و اگر در زمينه اي استعداد نداشته باشد اگر بخواهد با عقل خود بياموزد موفق نخواهد بود. بنابراين نتيجه اين مي شود كه بين استعداد و عقل تفاوت فاحشي وجود دارد.

پاورقی:

1. سجادي، سيد جعفر، فرهنگ معارف اسلامي، تهران، دانشگاه تهران، 1373ش، ج1، ص176.
2. رسائل الشجره الالهيه في علوم الحقايق الربانيه، مقدمه دکتر نجفقلي حبيبي، موسسه حکمت و فلسفه، ص47.
3. همو، فرهنگ معارف اسلامي، ج2، ص1271.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.