به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی چرا بهایی نیستم آمده است:شهید مفقود الاثر حاج محمد طالبیان که اسوه ایستادگی در برابر ظلم و ستم بود و لقب "پهلوان رنج" بر او نهاده شده است، به پاس اخلاق شایسته اش به شهید شاخص فرهنگی کشور معروف است.
در میان تاریخ پر فراز و نشیب ایران آسمان شهر نهاوند از معدود آسمانهای پر ستاره تاریخ این کشور است که ستاره های فروزان آن در صفحات مختلف تاریخ این مرزو بوم کهن میدرخشند.
نهاوند که در سالهای دور بخش عظیمی از افتخارات و گنجینه های ایران را در خود جای داده است، دروازه ورود اسلام به ایران است و آنگاه که ندای ملکوتی اذان برای اولین بار از این شهر در فضای ایران پیچید در قلب تاریخ ایران و جهان جاودانه شد.
شاید در سطور و حافظه تاریخ، نهاوند شهر اولین ها باشد، اولین دروازه ورود اسلام به ایران، اولین مناره موذن اذان گو، اولین شهر سرنگونی مجسمه شاهنشاهی و اولین شهری که گروهی به نام ابوذر تأسیس می کند تا لرزه بر اندام رژیم ستم شاهی افکند
براساس مستندات تاریخی از سال 42 که حضرت امام خمینی(ره) نهضت و قیام خود را آغاز کرد، نهاوند با بزرگانش همچون آیت الله حیدری و قدوسی نقش به سزایی در تحول و حضور مردم در سرنگونی رژیم سلطه شاهنشاهی داشت و تا پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس که سرداران و شخصیت های بی نظیری همچون امیدی ها، ابروزن ها، قیصری ها، کیانی ها با خون خود نهضت حسینی امام راحل را آبیاری کردند نام یک نفر همواره و در کناره تمام افتخارات و خدمات بزرگ با تاریخ نهاوند عجین شده است و آن شهید فرهنگی و شاخص ملی حاج محمد طالبیان است.
شهید حاج محمد طالبیان از دیار صداقت و تبار نینوای حسینی و از اولیا بی آلایش و محبوب خدا بود که در روز هفتم دیماه 1316 در شهرستان پر رمز و راز نهاوند متولد شد و بر تاریخ این شهر کهن تابید.
نور عشق و ایمان در سیمایش می‌درخشید و همان گونه که از مادر این شهید بزرگوار نقل کرده اند، رشد نمو و تربیت او با قرآن و مفاهیم دینی و معارف الهی آمیخته بود.
شهید طالبیان دوران نوجوانی و جوانی را طی می کند و الگوی رفتاری خود را در این سنین علی اکبر حسین(ع) قرار می دهد و چنان بر هوای نفس خود غلبه پیدا می کند که در طول دوران حیاتش قدمی از مسیر حق و عدالت خارج نمی شود.
کسب دانش و آگاهی را بزرگترین راه رسیدن به شناخت خداوند و اهل بیت(ع) قرار می دهد و در خاطرات دانش آموزی خود در قبل از انقلاب با وجود سختی ها و مشکلات با اراده و همت و توکل بر خداوند و با توجه به مشکلات و عقب ماندگی‌های موجود در دوران پهلوی به تحصیل علم و دانش مبادرت می ورزد و دوره دانش سرا را در شهر کرمانشاه سپری می کند.
وی به علت پیگیری و فعالیت در جریان های سیاسی به تهران سفر می کند و با ورود به دانشگاه تهران سرنوشت و راه او به کلی تغییر می کند که در نهایت به علت فعالیت های انقلابی و ضد رژیم شاهنشاهی از دانشگاه تهران اخراج می شود ولی بعد از مدتی در شهر اصفهان موفق به اخذ مدرک لیسانس ادبیات عرب میشود.
در سال 1349 بیقرار دیدار خانواده و اقوام و سرشار از محبت و شوق برای خدمت به شهرش نهاوند مراجعت کرده و در دبیرستان کورش آن زمان تدریس فقه را برعهده می گیرد.
در همان زمان تکلیف خود را برای جلوگیری از انحراف و بدعت در دین و اسلام با راه اندازی گروهی در نقد بهائیت برای مقابله با افکار این گروه ضاله آغاز می کند و درست در این زمان نام و وجود طالبیان خواب راحت را از چشمان نیروهای ساواک می رباید.
بنابر همین فعالیت‌ها و تحرکات، ساواک مدت‌های زیادی او را تحت نظر قرار می دهد، اما به‌خاطر زیرکی و کیاست شهید طالبیان موفقیت چندانی حاصل نمی شود.
طالبیان عزم خود را جزم نمود تا در مبارزات انقلابی بر ضد شاه فاسد اقدامات و حرکات بنیادی بیشتری انجام دهد و به همین خاطر با تعدادی از دوستان خود گروه انقلابی ابوذر را در شهر نهاوند برای فعالیت علیه رژیم پوسیده پهلوی تأسیس کرد.
طالبیان سرانجام در سال 52 به‌دست عمال رژیم ستم شاهی دستگیر و بعد از شش ماه شکنجه به 15سال حبس محکوم و سعادتی بزرگ شامل حال او می شود که در زندان با شخصیت های بزرگی همچون آیت الله خامنه ای، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، شهید رجائی هم بند می شود و تا پیروزی انقلاب اسلامی در زندان‌های مخوف طاغوت گرفتار بود و با انقلاب خدایی و حسینی امام راحل که سرنگونی شاه را به همراه داشت، آزاد شد.
حجت الاسلام عباسعلی مغیثی ( امام جمعه نهاوند ) اظهار داشت: شهید طالبیان آرام و مطمئن سخن می گفت و در چهره اش محبت و صداقت نمایان بود و هیچگاه اورا مضطرب و عصبانی ندیدم جمله ای به یادگار از او در ذهنم مانده که مرتب می گفت "انسان اگر برای رضایت خداوند کار می کند چرا باید بترسد".
مغیثی از ساده زیستن و ساده لباس پوشیدن معلم اخلاق و اسوه صداقت و بردباری حرف های زیبایی بیان کرد که با اینکه وی در شهر نهاوند سرشناس و معروف بود ولی بی آلایش و بی ریا رفتار می کرد.
وی گفت: به نحوی رفتار می کرد که مردم محروم و مستضعف در برخورد با او فراموش می کردند که ایشان یکی از مسئولین سرشناس نهاوند است.
وی ادامه داد: شهید طالبیان با پیروزی انقلاب اسلامی عهده دار مسئولیت های متعددی در شهر نهاوند شد که فرمانده کمیته انقلاب اسلامی آن زمان، شهردار نهاوند، مسئول حزب جمهوری اسلامی و ریاست آموزش و پرورش سنقر از جمله آنهاست.
وی ادامه داد: او دل و روح خود را روانه جبهه های حق علیه باطل کرد و عاشقانه با سرمایه اش که اخلاص و عشق بود، در جبهه‌های جنگ و مناطق عملیاتی حضور یافت و گمشده زندگیش را شهادت می دانست و از اینکه تعداد زیادی از دوستانش در کنار او به شهادت رسیدند ناراحت و غمگین بود.
نماینده مردم نهاوند در مجلس نسبت به شهید طالبیان دلدادگی خاصی دارد، سنایی می گوید: از شهید طالبیان درسهای زیادی می شود آموخت، اخلاق و رفتار و کردار شهید طالبیان برگرفته از قرآن و صحیفه سجادیه بود .
مهدی سنایی شرح قصه دلدادگی خود به حاج محمد طالبیان را اینگونه نقل می کند که در سالهای اوایل پیروزی انقلاب بود که در شوراهای دانش آموزشی معلم متواضع و فروتنی که مسئولیت شورای دانش آموزی را داشت نظرم را جلب کرد، آنجا بود که شهید طالبیان را شناختم و با توجه به اینکه در آن زمان شوراهای شهر و روستا وجود نداشت شوراهای مدرسه و معتمدان محله در برخی مسائل و تصمیم گیری های شهر ورود پیدا می کردند که شهید طالبیان با تمام وجود و عشق و علاقه برای مردم مستضعف و محروم جامعه کار می کرد.
سنایی میگوید: طالبیان در موفقیت و هدایت تعداد زیادی از دانش آموزان نقش موثری داشت و با تواضع، اشتیاق و صبر و حوصله با دانش آموزان در موضوعات مختلف صحبت می کرد و آنان را از دام ها و خطرات آن زمان آگاه می کرد.
سنایی که سابقه آشنایی او با شهید طالبیان به سالهای 59 و58 بر می گردد، می گوید: عجیب بود با اینکه ایشان حوزه نرفته بودند ولی تسلط کاملی بر روی مسائل دینی و شرعی داشتند و پاکی و تعهد، تقوا و نجابت، صداقت و تعادل را از ویژگی های ممتاز شهید طالبیان میداند.
سنایی درس اخلاق مداری در سیاست را از شهید طالبیان یاد گرفته و داستان عجیبی از شهید طالبیان نقل می کند: دنیای سیاست قواعد و روش مخصوص به خود را دارد خصوصا در عرصه انتخابات و فضای تبلیغات شهید طالبیان در چند دوره کاندیدای انتخابات مجلس در شهر نهاوند شده بودند هیچگاه از ایشان تند رویی، تخریب و توهینی علیه نامزدهای دیگر صورت نگرفت حتی در سخنرانی ها خود اول از نامزدهای دیگر به نیکی و خوبی نام می برد و در آخر می گفت من هم برای عمل به تکلیف آمده ام، این اخلاق مداری در عرصه سیاست برایم تبدیل به یک الگوی رفتاری شد .
شهید طالبیان در طول هشت سال دفاع مقدس هشت بار به مناطق عملیاتی و جبهه های نبرد رفت و جنگ تمام شد اما او به آرزویش که شهادت بود نرسید.
البته ارتحال ملکوتی امام(ره) او را تنها و شکسته تر کرد و زندگی بدون دوستان و همرزمان شهیدش برایش سخت و سنگین بود که با رفتن امام که آن را پیر میکده عشق خود می خواند، همچون مرغی در قفس مغموم و ناراحت ایام را به امید رسیدن به لحظه شهادت سپری می کرد تا اینکه سرانجام در بهار سال 1370 در باب شهادت برای او باز شد و در یک عملیات چریکی که بر علیه منافقین صورت گرفت حاج محمد طالبیان رفت و دیگر هیچ کس نه او را دید و نه خبری از او دارد و به آرزوی دیرینه اش که شهادت همچون حضرت زهرا (س) بود رسید.
او مظلومانه ،غریبانه و عاشقانه به نزد معبود رفت.
طالبیان در وصیت نامه اش خطاب به ما اینگونه نوشت:
همگی برادران و خواهران و فرزندان و همشهریان و همه امت حزب الله را به پیروی صمیمانه و متعهدانه از بیانات امام عزیزمان سفارش می‌کنم آنها را به نماز و روزه و جهاد و خمس و زکات و امربه معروف و نهی از منکر و فرا گرفتن مسائل مذهبی توصیه می‌کنم.
بنده برای لبیک گفتن به پیام پیامبر گونه امام بقصد پیروزی انشاء‌الله به این سفر آمده‌ام و اگر لیاقت شهادت و قبول حضرت حق را پیدا کنم انشاء‌الله اینجانب را حتماً در جوار امام رضا(ع) دفن نمائید و نماینده حضرت امام مسئولیت شرعی این مهم را بعهده دارد زیرا این بنده خیلی به حضرت امام رضا(ع) عشق می‌ورزم و حاضر بودم همیشه در جوار آن حضرت باشم و از ثلث مالم بهای این قبر را بپردازید و بقیه ثلث را در کارهای مفید مثل کمک به جبهه و به خانواده های مستمند کمک کردن و هر کار خیر دیگری می‌توانید بمصرف برسانید.
برگرفته از سایت حقیقت بهاییت