در قضيه احضار ارواح آيا اين جسم مثالي است يا روح است؟

14:40 - 1393/12/25
چکیده: در بحث احضار روح آنچه احضار مي شود جسم مثالي است نه روح و نفس تنها زيرا احضار روح يعني اينكه روح را از عالم برزخ در عالم طبيعت حاضر كردن و ثابت شد كه روح در هيچ عالمي بدون بدن نيست لذا اگر زماني نيز احضار صورت گيرد قطعا با بدن مثالي يعني برزخي كه متناسب با عالم برزخ است احضار مي شود.

مقدمه: يكي از مباحث مهم كلامي و فلسفي، بحث از بدن در ساير نشئات و عوالم است بدين معنا كه آيا انسان در ساير عوالم همانند دنيا، بدن دارد يا خير؟
اهل معرفت مي فرمايند: «در تمام عوالم براي انسان بدن مي باشد و نفس انساني در هيچ عالمي بدون بدن نيست به دليل اينكه روح حقيقتي است عين تعلق به بدن و در متن و ذات روح تعلق به بدن خوابيده است لذا ممكن نيست كه در عالمي، روح بدون بدن باشد.
پس اگر در عالم طبيعت روح هست، بدن نيز هست و اگر انسان را در عالم برزخ روح هست پس بدن نيز خواهد بود زيرا روح بدون بدن روح نيست مانند حقيقت رب كه رَبّ حقيقتي است داراي مظاهر و تجليات و رب بي مظاهر رب نيست لذا نفس و روح بدون بدن هيچگاه نيست منتهي اين نكته مهم است كه روح انسان در هر عالمي بدن مناسب با آن عالم را دارد.
پاسخ: قبل از ورود به اصل پاسخ توضيح چند نكته حائز اهميت است.
1. منظور از بدن مثالي چيست؟اعمالي كه انسان در اين دنياي طبيعي انجام مي دهد در نفس انسان ملكاتي را ايجاد مي كند. ملكات نفس مواد صور برزخي اند بدين معنا كه هر عملي صورتي دارد كه در عالم برزخ عمل بر آن صورت بر عاملش ظاهر مي شود.
زيرا كه صورت انسان در عالم برزخ نتيجه عمل و فعل او در دنياست و تمام همنشينان او، از زشت و زيبا، همگي غايات افعال و صور اعمال و آثار ملكات اويند كه در ذات او پديد مي آيند و بر او ظاهر مي شوند.اين بدن ها كه بواسطه اعمال و كسب هاي انسان، در عالم برزخ ايجاد مي شود را ابدان مثالي مي گويند.(1)
2. نفس يا روح چيست؟
روح حقيقتي است جسمانية الحدوث و روحانية البقاء يعني اينكه روح در پيدايش خودش، جسماني است، امّا در بقاء، مجرد است. نفس و روح در ابتدا قوه اي جسماني است كه منطبع در جسم است و بعد از اينكه شدت وجودي گرفت از عالم جسم بالاتر مي رود و در ابتدا تجرد برزخي مي يابد و بعد از آن به تجرد عقلاني دست پيدا مي كند.
كما اينكه در روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ نيز وارد شده است كه روح انسان در چهل سالگي به كمال مي رسد يعني در دوران جنيني انسان، روح داراي حيات گياهي و نباتي است. بعد از تولد، صاحب حيات و نفس حيواني مي شود و كم كم صاحب عقل مي شود.
به هر حال روح يا نفس قوه اي است در انسان كه داراي جهات و شئونات و اطوار گوناگوني است كه مثلا از جهت اينكه اشياء را از يكديگر جدا مي كند، آن را قوه مميزه مي گويند و از آن جهت كه به بدن تعلق دارد و از بدن جدا نيست و از ناحيه بدن با جهان بيرون ارتباط دارد به آن نفس مي گويند...(2)
3. رابطه بين نفس و بدن چيست؟حسن زاده آملي مي فرمايند: «بدن نفس از آن جهت كه بدن اوست محال است كه از وي منفك شود بلكه مطلقا بدن در تمام عوالم (چه عالم طبيعت، برزخ و عقل) مرتبه نازله نفس است و آثار آن گوهر واحد است كه همه قوا و اعضاي بدن را فراگرفته است لذا بدن با تمام اعضاء و جوارحش ابزار و آلات نفس مي باشند.
بنابراين اسناد افعال صادر از انسان به بدن و اعضاء و جوارح مجازي است نه حقيقي زيرا با اندك توجه تصديق مي شود كه اينگونه آلات مستقلا كاره اي نيستند ولي چون بدن همواره مركب نفس است. لذا افعالي كه از انسان صادر مي گردد را به بدن نسبت مي دهند».(3)
«با توجه به اينكه تمام بدن از شئون و اطوار نفس است لذا در حقيقت روح تدبير بدن نهفته است يعني اگر بدن نباشد روحي نيست زيرا روح، عين تدبير بدن است. البته بايد توجه داشت كه بدن در هر عالمي مناسب با همان عالم مي باشد و با توجه به اينكه روح در عالم طبيعت و دنيا علاقه و ارتباط تدبيري با بدن دارد (روح مدبّر بدن است) در عالم برزخ نيز همين ارتباط بين ايندو برقرار است».(4)
با توجه به مطالب فوق روشن شد كه رابطه بين روح و بدن يك رابطه تدبيري است لذا در هيچ عالمي نيست كه روح بدون بدن باشد زيرا بيان گرديد كه روح عين تدبير بدن مي باشد. لذا حسن زاده آملي مي فرمايند:
«و ديگر از آن اصول اين است كه انسان در هيچ عالمي بي بدن نيست و بدن هر عالم به وفق اقتضاي آن عالم است و فقط تفاوت ابدان در عوالم مختلف به كمال و نقص است و به عبارت ديگر روح بدون بدن نمي تواند باشد و بدن او مناسب با عوالم اوست...(5)
نتيجه سخن: از مطالب فوق بدست مي آيد كه در بحث احضار روح آنچه احضار مي شود جسم مثالي است نه روح و نفس تنها زيرا احضار روح يعني اينكه روح را از عالم برزخ در عالم طبيعت حاضر كردن و ثابت شد كه روح در هيچ عالمي بدون بدن نيست لذا اگر زماني نيز احضار صورت گيرد قطعا با بدن مثالي يعني برزخي كه متناسب با عالم برزخ است احضار مي شود.

پاورقی:

1. حسني زاده، مآثر آثار، ج2، ص131، نشر الف، لام، ميم.
2. حسن زاده آملي، شرح دروس معرفت نفس، نشر قائم آل محمد (ص)، ج1، ص403.
3. همان، مآثر آثار، ج2، ص128، نشر الف، لام، ميم.
4. ارمغان آسمان. يوسف ابراهيميان، نشر طه، ص145.
5. حسن زاده آملي، انسان در عرف عرفان، اصل پنجم.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.