رهروان ولایت ـ
مرد فقیرى بود که همسرش کرههایی را به صورت دایرههای یک کیلویى مىساخت. مرد آنها را به یکى از بقالىهای شهر میبرد و مىفروخت و در مقابل، مایحتاج خانه را مىخرید. روزى مرد بقال به اندازه کرهها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و گفت : دیگر از تو کره نمىخرم، تو کره را بهعنوان یک کیلو به من مىفروختى در حالىکه وزن آنها ۹۰۰گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما که ترازویی نداریم. ما یک کیلو شکر از شما میخریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم.
آری یکی از اموریکه خواربار فروشها و سوپرمارکتیها باید به آن توجه کنند، خود داری از کم فروشی است. این امرکه نوعی تقلب محسوب میشود به اندازهای مهم و حیاتی است که خداوند سورهای را به این اسم نام گذاری نموده، و آن سوره مطففین میباشد. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ*وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ*أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»،[مطففین،1-4]؛ «واى بر كمفروشان، آنها كه وقتى براى خود كيل مىكنند حق خود را به طور كامل مىگيرند. اما هنگامىكه مىخواهند براى ديگران كيل يا وزن كنند كم مىگذارند! آيا آنها باور ندارند كه برانگيخته مىشوند.»
این عمل آنچنان پیش حقتعالی زشت، و ناپسند میباشد که باعث نزول عذاب الهی هم گردیده است. چنانچه خداوند در رابطه با عذاب قوم حضرت شعیب علیه السلام که به خصلت کم فروشی در معاملات و داد و ستدهای خود دچار شده بودند میفرماید: «...وَ أَخَذَتِ الَّذينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا في دِيارِهِمْ جاثِمينَ»،[هود 94]؛ «و كسانى را كه [به آيات ما] ستم كردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانههايشان به رو در افتاده جسمى بىجان شدند.»
کم فروشی از مصادیق حرام خواری است و خداوند در قرآن كريم، به هنگام نكوهش از قوم يهود و ذكر اعمال زشت آنان میفرمايد: «...وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...»،[نساء161 ]؛«آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف ميكردند. (ناگفته پيداست كه مراد از اكل و خوردن، در اين آيه كنايه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولي باشد يا پوشيدن و يا سكونت و يا کم فروشی، و چنين تعبيري در زبان فارسي نيز رايج است)
باریتعالی در چندین جای قرآن توصیه میفرماید که در خرید و فروشهای خود به عدالت رفتار نمایید و کم فروشی نکنید: «أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرين»،[شعرا،181]؛ «اى مردم در كيل و وزن اشياء دقت نموده و كم فروشى ننمائيد»
حضرت علی علیه السلام نیز در بیانی میفرماید: «يَا مَعْشَرَ التُّجَّار ... وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُم»[1]؛ «ای تاجران...پيمانه و ترازو را كامل كنيد و چيزى از حقّ مردم فرو نگذاريد و در زمين (جامعه) به فساد مكوشيد.»
مغازه داری که کم فروشی میکند، علاوه بر اینکه گناه بزرگی را مرتکب شده، و از لقمه حرام ارتزاق نموده، حق الناس هم به گردن دارد. زیرا حقی را ضایع نموده و در مقابل مشتری بدهکار محسوب میگردد. به همین جهت توبه چنین افرادی جز به اداى حقوقى که غصب کردهاند ممکن نیست، و حتى اگر صاحبانش را نشناسند باید معادل آن را به عنوان ردّ مظالم از طرف صاحبان اصلى به مستمندان بدهند.
در این میان، مصادیقی را میتوان برای کم فروشی بر شمرد:
الف: کم دادن جنس و کالا
کم بودن مواد داخل محصولاتی مانند لبنیات، بستههای چای، رب گوجهفرنگی، کنسروجات، دستمالکاغذی، لوازم آرایشی و بهداشتی، مواد شوینده و حتی چیپس و پفک و... ، نسبت به وزنیکه روی آنها قید شده است. که در چنین مواردی مدیر و مسئول چنین کارخانجاتی ضامن میباشند
ب: فریبکاری در معامله
فروشندهای که ترازو و یا سنگ آن را دستکاری میکند و یا کره را با روغن نباتی مخلوط میکند و آن را در بسته بندی شکیل به جای کره اصلی در اختیار خریدار میدهد، و یا کیسه برنجی را بهعنوان برنج ایرانی در مغازه برای فروش میگذارد؛ اما تمام برنجهای درون کیسه، برنج ایرانی نبوده و آن را با مقداری برنج خارجی و نامرغوب مخلوط کرده، کم فروشی نموده است.و یا بعضی از نرم افزارهای آموزشی استکه باید همراه با کتاب در اختیار خریدار قرار گیرد، اما فروشنده آن را جدا از کتاب و با قیمتی دیگر به مشتری میفروشد، نیز غش در معامله و کم فروشی کرده است.
بنابراین کم فروشی مصداق فریب، تقلب، خوردن مال حرام و حق الناس خواهد بود و شایسته است سوپرمارکتیها، خواربارفروشها و... مراقب باشند که حرص و طمع دامنگیر آنها نشود و در دام چنین منکری گرفتار نگردند. و حتی اگر انسان اهل دنیا هم باشد، برای اینکه مشتریان خود را از دست ندهد راهش این است که در خرید و فروش خیانت نکندتا سبب سلب اعتماد مشتریان خود نگردد.
..........................................................
پینوشت:
[1].تحف العقول،ص216
نظرات
کو گوش شنوا؟؟؟؟؟؟؟؟