خرافه و سیزده بدر

20:58 - 1394/01/12
چکیده: آدم پرسشگر برای هر پدیده و معلولی به دنبال علتی است. وی در این راستا گاه عللی را به درستی کشف کرده و گاه در دامن خرافه می‌افتد. یکی ازعلل خرافه، جهل و نادانی است. آدم ناتوان از کشف حقیقت، برخی از پدیده‌ها به غلط برخی امور را عامل برخی پدیده‌ها معرفی می‌کند.
خرافه محصول جهل است.

رهروان ولایت ـ آدمی فطرتا پرسشگر است. او برای هر پدیده و معلولی به دنبال علتی است. او از خود گرفته تا جهان پیرامونش و اساسا هر سوژه‌ای را موضوع سوال و پرسش‌اش قرار می‌دهد و می‌خواهد به طریقی بدان پاسخی دهد. در این راستا گاه عللی را به درستی کشف کرده و به علم نایل می‌شود و گاه در دامن خرافه می‌افتد.

خرافه چیست؟

خرافه در لغت نام مردی پری زده از قبیله‌ی عذره بوده است. او آنچه از پریان می‌دید نقل می‌کرد و مردم او را دروغگو می‌پنداشتند و می‌گفتند: هذا حدیث خرافه و هی حدیث مستملح کذب؛ این سخن خرافه و سخنی دروغ است[1]. در منتهی الارب خرافات جمع خرافه است. در اصل به سخنان بیهوده، باطل اسطوره، افسانه، خرافات می‌گویند. در قدیم به حکایت‌های شب که واقعی نبود، خرافه می‌گفتند.

خرافه ، در زمان پیامبر می‌زیسته؛ ولی باورهای بی‌پایه از همان آغاز آفرینش انسان پدید آمده و رواج یافته است. خرافات انواع گوناگونی دارد. دایره‌ی برخی، گسترده و شامل ملل مختلف می‌شود، برخی محدودتر و به ملتی خاص می‌رسد و در مواردی ممکن است باور خرافی حتی به شخصی واحد ختم شود!

اعتقاد به نحسی سیزده یکی از خرافات است که  در میان ملل گوناگونی سابقه دارد؛ به طور مثال: برخی هتلها در اروپا طبقه سیزدهم ندارند! این باور در بین ما ایرانیان نیز در روز سیزده‌ی فروردین خودنمایی می‌کند. آب ریختن پشت سر مسافر، قند سایی بالای سر عروس، شب یلدا و ... برخی از خرافات دیگر است.

چرایی خرافات

1- جهل و نادانی

یکی از عوامل و علل خرافه، جهل و نادانی است. آدم ناتوان از کشف حقیقتِ برخی از پدیده‌ها، به غلط برخی امور را عامل برخی پدیده‌ها معرفی می‌کند. صاحب المیزان اعتقاد به چیزی که علم به خیر و شرش وجود ندارد بلکه از روی نادانی و جهل باشد، را خرافی می‌داند[2].

2-     آداب و رسومی نادرست

گاه باوری نادرست در طول زمان و سینه به سینه منتقل می‌شود و در جامعه‌ای نهادینه می‌شود و حالتی طبیعی به خود می‌گیرد. مراسم سیزده به در نمونه‌ی آن است.

3- تسلط روح تنبلی

عامل دیگر، روح تنبلی است که در انسان است. انسان وقتی بخواهد علت قضایا را بفهمد باید از طریق علمی و عقلی کاوش، تفکر، جست و جو و تفحص کند تا علت واقعی اشیاء را درک کند. ولی با خیال، همه قضایا را زود می‌شود حل کرد. به تعبیر شهید مطهری با یک کلمه خودمان را راحت می‌کنیم می‌گوییم علت این که ما در این جنگ شکست خوردیم این بود که مثلا در روز چهارشنبه شروع کردیم یا روز ۱۳ بود[3].

خرافه گرایی بدلیل جمود بر سنت‌های آباء و اجدادی، سدی در برابر دین و رسالتش هم هست. از این روی پیامبر عزیز اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) برای حذف و زدودن خرافات، کسانی را می‌فرستادند تا مردم را آماده و اساطیر و افسانه‌هایی را که در ذهن مردم بود ،از سرشان  بیرون کنند.

بزرگترین سد رویاروی پیشرفت آیین اسلام همین افسانه‌ها بود و بدین روی پیامبر با تمام قدرت می‌کوشیدند تا آثار جاهلیت را که همان افسانه‌ها و اوهام بود از میان بر دارند . هنگامیکه معاذبن جبل را به یمن اعزام نمودند به وی چنین دستور دادند آثار جاهیلیت و افکار و عقاید خرافی را از میان مردم نابود کرده و سنن اسلام را که همان دعوت به تفکر و تعقل است زنده نماید[4].

قرآن کریم نیز به جنگ خرافات رفته و به طور نمونه به رسمی که در بین عرب جاهلی معمول بود اشاره می‌کند. آنان بر بعضی حیوانات علامت و نامی گذاشته، خوردن گوشت و شیر آن حیوانات و چیدن پشم و سوار شدن بر پشتشان ر ا ممنوع می‌کردند و  رهایشان می‌نمودند: «مَا جَعَلَ اللَّهُ مِن بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَٰكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ  وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[مائده، 103]؛ خدا در باره هيچ گوش شكافته‏اى و نه هيچ واگذاشته‏اى و نه هيچ بهم پيوسته‏اى و نه هيچ پشت نگاه داشته‏اى حكمى نكرده است، بلكه كسانى كه كافر شدند بر خدا دروغ مى‏بندند و بيشترشان خرد را به كار نمى‌‏برند».

تفکر انتقادی؛ راهکار حذف خرافه

برای حذف هر گونه خرافه و در هر زمانی شاید یکی از مهمترین و اگر نگوییم مهمترین کار، پرداختن و نهادینه سازی تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی در برابر هر گونه باور و رفتار انسانی یک علامت سوال جدی قرار داده و از آدمی می‌خواهد تا به هر چه باور دارد و به هر چه عمل می‌کند یک بار شک کرده و از منبع مشروعیتش سوال کند. به گمانم اگر همه‌ی ما برای هر رفتار و لزوما باورهای تولید کننده‌ی آن رفتار به دنبال منبع مشروعیت باشیم، سایه‌ی سیاه خرافه جایش را به نور خورشید حقیقت خواهد داد. انشاء الله.

-----------------------

منابع

[1]. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه‌ی: خرافه.
[2]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان ج1، 421.
[3]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۵، ص ۴۰۳-404.
[4]. درسهایی از مکتب اسلام (مقاله‌ی مبارزه‌ی اسلام با خرافات)، سبحانی تبریزی، جعفر، آبان 1346، سال 8، ش 12.

 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 5 =
*****