رهروان ولایت ـ عالمان علم کلام در تعریف شفاعت گفتهاند: «مراد از شفاعت این است که رحمت و مغرفت الهی از طریق اولیا و بندگان برگزیده او به سایر بندگان برسد».[1] و اما غرض اصلی از شفاعت همان غرض از قرار دادن توبه است که امت اسلام بر صحت آن اتفاقنظر دارند، و آن غرض عبارت است از بازداشتن گناهکاران از یاس، زیرا مجرم اگر اعتقاد پیدا کند که گناه او هرگز بخشیده نمیشود و از ترک گناه سودی نمیبرد به گناهان خود ادامه میدهد. ولی اگر بداند در صورتی که پردهدری نکند و به حدی نرسد که از شفاعت محروم شود، چهبسا تلاش کند تا زندگی خود را اصلاح کند و درنتیجه مورد شفاعت قرار گیرد.[2] پس هدف اصلی از شفاعت اصلاح فرد و جامعه است.
شفاعت از ابعاد گوناگون قابلبحث است ما در اينجا تنها به دو بعد «حقیقت شفاعت» و «تاثیر شفاعت» از ديدگاه امام(رحمهاللهعلیه) میپردازیم:
حقيقت شفاعت
در اين كه حقيقت شفاعت چيست، دو بیان در آثار امام(رحمهاللهعلیه) به چشم مى خورد. بیان اول در کتاب كشف الاسرار آمده است که «شفاعت كار خدايى نيست؛ زيرا شفاعت در حقيقت دعا كردن پيغمبر(صلیاللهعلیهوآله) و امام(علیهالسلام) است كه خداوند گناه كسى را ببخشد، و اين كار بنده است نه خدا».[3] ایشان در این کتاب اصل و اساس شفاعت را دعا معرفی میکند که شفاعت کننده با طلب آمرزش از خداوند در حق گناهكار، موجبات آمرزش گناهان وی را فراهم میکند.
امام خمینی(رحمهاللهعلیه)در برخی دیگر از آثار خود بهتفصیل به تبیین مساله شفاعت پرداخته است که نسبت به بیان گذشته ایشان کاملتر بوده، و از عمق بیشتری برخودار است. وی میگوید: «شفاعت از شفع است و شفع به معناى جفت و دو تا شدن است. نور ولايت عظماى ولى اللهى با نور عبد مومن جفت و مزدوج شده و او را بهطرف خود مى برد».[4]
در این گفتار امام خمینی(رحمهاللهعلیه) شفاعت را یک رابطه معنوى بين شفاعت كننده و شفاعت شونده دانسته است، كه در اثر اين رابطه شفاعت شونده در پرتو نور وجود شفاعت كننده اوج مىگيرد و به مقام قرب الهى كه همان بهشت موعود است نائل مىشود. بر اساس این تعبیر شفاعت در آخرت انعكاسى است از هدايتگرى در دنيا؛ به این معنا که هدايتگرى در دنيا به صورت شفاعت تجلى مىكند و به همين جهت شفاعت شدن رابطه تنگاتنگى با هدايت شدن دارد.
تأثير شفاعت
شفاعت در آخرت چه اثرى دارد؟ آيا موجب رفع عذاب و عقاب مى شود يا موجب افزايش ثواب و پاداش و در هر دو صورت، مورد شفاعت چه كسى است، آيا مرتكب كبيره است يا مرتكب صغيره؟ اینها سوالاتی است که بعد از اثبات اصل شفاعت مطرح میشود، که علمای علم کلام نظرات متفاوتی در پاسخ به این سوالات دارند.[5]
امام خمينى(رحمهاللهعلیه) دراینباره میفرماید: «ماگمان مىكنيم كه قضيه آخرت و مسئوليت در آنجا يك امر اعتبارى و استحقاقی اعتبارى است؟ و مولى هم طبق اين اعتبار يا عقوبت مىكند و يا اصلاً میگذرد، يا يك نفر مىگويد آقا از اين بگذر چون من خواهش مىكنم، تصور ما از قضيه شفاعت اينگونه است؛ ولى اين تصور باطل است. بايد بدانيم كه عقاب در آنجا، عقابى است كه از لوازم ذات عبد است و هويت شخص در آنجا طبق بروز و ظهور باطن وى و از لوازم ملكات او مىباشد، مگر مىشود خواهش گذشت از اينگونه لوازم را كرد؟».[6]
ایشان بر اين باور است كه اثر شفاعت نه رفع عذاب و عقاب است و نه افزايش ثواب بدان معنى كه طرفداران اين نظريه پنداشتهاند، زيرا استحقاق عقاب و ثواب، امر اعتبارى نيست، بلكه امر تكوينى و واقعى است و عقاب و ثواب لازمه وجودى و ملكات روحى انسان میباشد و امكان ندارد با شفاعت اين لوازم را بتوان تغيير داد. بلکه اثر شفاعت از نگاه ایشان هدایت شدن و رسيدن به مقام قرب الهى و نائل شدن به جايگاه قدس است و از همين رو تا شفاعت شونده چنان صلاحيتى پيدا نكند شفاعت نمىشود.
حال که اثر شفاعت معلوم شد باید دید که این شفاعت شامل چه کسانی میشود و اساسا چه افرادی لیاقت بهرهمندی از آنرا دارند. امام خمينى(رحمهاللهعلیه) دراینباره میفرماید: « شفاعت از شفع است، و شفع به معنای جفت و دو تا شدن است. نور ولایت عظمای ولیاللهی با نور عبد مومن جفت و مزدوج می شود و او را بهطرف خود میبرد. خوب مادامیکه این عبد از خود، نوری نداشته باشد، چطور شفع و ازدواج نورین به عمل می آید؟ شفاعت اصلش مسلم است و شاید غیر قابل انکار باشد، ولی حرف در کیفیت حصول شفاعت است. قرآن و اخبار با پیچیدگی کامل و در لفافه و به نحو اجمال فرمودهاند: « ... مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِ... [بقره/255] چه كسى جز به اذن او، در نزد او شفاعت كند» و البته وقتی اذن می دهد که نور عبد قابلیت ازدواج با نور ولایت داشته باشد، ولی نور عبد اگر در زیر «ظلمات بعضها فوق بعض» مانده باشد و پردههای شرکهای خفیه و ملکات مظلمه آن را در برگرفته باشد، امکان ازدواج با نور ولی الله را دارد؟ اذن الهی مثل اذن من و تو نیست که اعتباری باشد و بگوید: «اذن دادم، بفرما» بلکه این اذن حقیقی است، چنانچه مغفرت او هم حقیقی است و رحمت او هم حقیقی است، بلکه اصلاً حقیقت و خارجیت دارد، چون آنجا جای اعتباریات نیست.»[7]
این بیان بر یک اصل مسلم قرآنی و فلسفی استوار است - و آن اینکه اذن الهی در شفاعت واقعی و عینی است نه اعتباری- دو نتیجه را در پی دارد، یکی آنکه مورد شفاعت، مطلق اهل معصیت هستند، یعنی همة کسانی که نور وجودشان با ظلمت معصیت در آمیخته و تحت تاثیر آن قرار گرفته است، اختصاص به مرتکب کبیره یا صغیره ندارد و فقط کافی است که شرایط اولیه شفاعت را برای خود فراهم آورند. دیگر آنکه شفاعت برای مرحله پس از مغفرت است و نه برای مغفرت، یعنی برای مرحله ای است که به تعبیر امام خمينى(رحمهاللهعلیه) نور وجود عبد از پی ظلمتهای معصیت بدرخشد.
------------------------------------------------
پینوشت
[1]. محاضرات فی الالهیات، ربانی گلپایگانی، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی، مرکز مدیریت حوزه، 1389ش، ص405.
[2]. همان، ص409 با اندکی تصرف.
[3]. امام خمینی(ره)، کشف الاسرار، 78.
[4]. امام خمینی(ره)، تقریرات شرح اسفار، به نقل از: عدل الهی از دیدگاه امام خمینی، تبیان دفتر هفدهم، ص203
[5]. سعد الدين تفتازانى، شرح المقاصد، انتشارات شريف رضي، قم، 1409ق، ج5، ص156 به بعد.
[6]. امام خمینی(ره)، تقریرات شرح اسفار، به نقل از عدل الهی از دیدگاه امام خمینی، تبیان، دفتر هفدهم، 208-207.
[7]. امام خمینی(ره)، تقریرات شرح اسفار، به نقل از عدل الهی از دیدگاه امام خمینی، تبیان، دفتر هفدهم، ص208 برگرفته از اندیشه های کلامی - قرآنی امام خمینی، سید موسی صدر، مجله پژوهش های قرآنی پاييز و زمستان 1378 - شماره 19 و 20.
نظرات
درمورد شفاعت عالی بیان شده اگر تعقیبات شفاعت هم بیان میشد بی نظیر میشد
تا بحال از این دید به شفاعت نگاه نکرده بودم
ممنون از این ریز اندیشی شما
واقعا مطالب عالی بود چقدرزیبا امام ره شفاعت را تبیین نمودند خیلی ازتون متشکرم نگارنده محترم. ان شالله خدا برتوفیقاتتان بیفزایدواز مقالات بعدیتون مستفیض شویم.
شفاعت پلی است برای بازگشت گناهکار و چه زیبا امام راحل شفاعت را از نگاهی دیگر بیان نمودند،ممنون از مطلب مستند و خوبتان خداوند خیرتان بدهد
بسیار آموزنده بود
ممنون از زحماتتان
سلام
احسنت برشما.پستتون عالیه.
بسیار استفاده کردم
در پناه پروردگار موید باشید