آيا ايران مي توانست جنگ را پس از فتح خرمشهر پايان بدهد؟

14:29 - 1394/01/23

چکیده: مقطع زماني پس از فتح خرمشهر و برتري نظامي جمهوري اسلامي ايران نسبت به عراق، شرايطي را بوجود آورد و در برخي اذهان اين تصور را ايجاد نمود كه جمهوري اسلامي ايران در آن مقطع مي توانست به جنگ پايان دهد امّا به دلايل متعددي، جمهوري اسلامي ايران در آن زمان پيشنهادهاي آتش بس را نپذيرفت...

فتح خرمشهر

آيا واقعيت دارد كه ايران مي توانست جنگ را پس از فتح خرمشهر پايان بدهد و دولت هاي عربي حاضر بودند خسارت ايران را بپردازند ولي ايران نپذيرفت ؟

پاسخ:

مقطع زماني پس از فتح خرمشهر و برتري نظامي جمهوري اسلامي ايران نسبت به عراق، شرايطي را بوجود آورد و در برخي اذهان اين تصور را ايجاد نمود كه جمهوري اسلامي ايران در آن مقطع مي توانست به جنگ پايان دهد امّا به دلايل متعددي، جمهوري اسلامي ايران در آن زمان پيشنهادهاي آتش بس را نپذيرفت و تا تحقق اهداف مورد نظر خود به جنگ ادامه داد. اين دلايل عبارت بودند از:1. اگر صلح را مجموعه اي از آتش بس و نحوه آن، عقب نشيني و نحوه و شرايط آن، تعيين متجاوز و تأمين خسارت هاي وارده و .... بدانيم، بايد گفت كه در آن مقطع زماني هيچ گونه پيشنهاد صلحي كه در بر گيرنده اين شرايط باشد از سوي شوراي امنيت و هيچ سازمان و كشوري ارائه نشد و پيشنهادهاي ارائه شده تنها در حدّ آتش بس بود.(1) و با توجه به اينكه آنان هيچ روش حقوقي مطمئني را براي دست يابي به صلحي همه جانبه ارائه ندادند مي توان اذعان نمود كه تلاش هاي انجام گرفته تنها براي خروج عراق از بن بست و وضعيّت پيش آمده بود. قطعنامه 514 شوراي امنيت كه پس از فتح خرمشهر صادر شد بدون توجه به خواسته هاي مشروع ايران كه شناسايي و تنبيه متجاوز و پرداخت خسارات بود تنها به بر قراري آتش بس و عقب نشيني نيروها به مرزهاي شناخته شده بين المللي اشاره نموده بود.(2) همچنين به كار بردن عنوان «وضعيت ما بين ايران و عراق» حاكي از عدم ارادة جدّي شوراي امنيت براي حلّ بحران بود ، كما اينكه اين عنوان تا زمان صدور قطعنامه 598 حفظ شد و در قطعنامه 598 براي اولين بار قطعنامه تحت عنوان «منازعه و جنگ بين ايران و عراق» صادر شد . علاوه بر اينكه اين قطعنامه (قطعنامه 514 ) همانند بسياري از قطعنامه هاي صادر شده توسط شوراي امنيت در طول جنگ تحميلي بيشتر حالت توصيه اي داشت تا بار حقوقي و سياسي (3) و بديهي است كه جمهوري اسلامي ايران با توجه به پشتيباني هاي بين المللي از عراق و ناديده گرفتن حقوق مسلّم خود ،‌اين پيشنهادها را نپذيرد و تا تحقق صلحي شرافتمندانه كه در آن مصالح كشور و خواسته هاي مشروع آن در نظر گرفته شده باشد از پاي ننشيند.2. پيشنهاد پرداخت خسارت هاي كشورمان توسط برخي از كشورهاي عربي در آن مقطع زماني واقعيّت نداشت و شايعه اي بيش نبود كه با هدف ايجاد فشار رواني بر عليه ايران و تلاش براي خروج عراق از وضعيت پيش آمده انجام ميگرفت . جناب آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان يكي از فعالاّن دوران جنگ تحميلي در اين زمينه اظهار داشتند كه «وقتي خرمشهر فتح شد شايعاتي در مورد پيغام صلح و يا دادن پول در كشور مطرح بود ولي ما كه مسئول بوديم مي دانستيم اين شايعات دروغ است (4). دشمنان از اين حربه هم استفاده مي كردند و معمولا از قول منابع نامعلوم شايع مي كردند كه حاميان سابق عراق آماده پرداخت خسارات جنگند... پيغام ها و تلفن ها فراوان بود كه معمولا براي تحت فشار گذاشتن ايران بزرگ ميشد قابل توجه اينكه هيچ يك از اينها پيشنهادهايي كه بتواند بخشي از مطالبات مردم و حقوق مسلّم ايران را تأمين كند نداشتند و حتي حاضر نبودند تضميني بدهند كه عراق پس از بازسازي نيروهايش دوباره دست به تجاوز نزند و نظر كارشناسان اين بود كه اينها بيشتر براي وقت كشي و تأخير در پيشروي ايران و خريدن زمان براي آمادگي بعث عراق و كسب اطلاع از وضع دروني و دادن فرصت به نيروهاي استكباري براي حضور در منطقه است . در عين حال ايران هيچگاه مانع حضور ميانجي ها نشد و هميشه آماده شنيدن پيشنهادها بود كه تا آخر هم ادامه داشت»(5) از سويي ديگر بر فرض صحّت چنين پيشنهادهايي توسط برخي از كشورهاي عربي باز اين پيشنهادها نميتوانست توسط كشورمان پذيرفته شود و بر پايه آن جنگ به پايان برسد، چرا كه خواسته اصلي كشور ما شناسايي و تعيين متجاوز در جنگ بود و پرداخت خسارت ها در رتبه بعد از آن قرار داشت و بدون تعيين و معرّفي متجاوز، پرداخت خسارت هاي ناشي از جنگ نميتوانست، مصالح كشور را بعنوان قرباني زياده خواهي هاي عراق تأمين نمايد. علاوه بر اينكه بدون شناسايي و معرّفي متجاوز تكليف جنگ مشخص نشده و زمينه صلح واقعي فراهم نمي شد و هيچ تضميني براي تجاوز مجددّ عراق به كشور ما وجود نداشت جداي از اينكه برقراري صلح و آتش بس وظيفه سازمان ملل و شوراي امنيت است و كشورها تنها مي توانند بعنوان ميانجي واسطه برقراري صلح شوند و مرجع نهايي سازمان ملل و شوراي امنيت مي باشد و همانطور كه اشاره شد عملكرد و موضع گيري شوراي امنيت در طول جنگ تحميلي حاكي از عدم اراده جدي آن براي حلّ منازعه بود . در حقيقت تا زمان تصويب قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل متحد تلاشي براي تأمين خواسته هاي نظام اسلامي كه عراق به عنوان متجاوز معرفي شود به عمل نياورد، براي اولين بار پس از هفت سال از شروع جنگ، شوراي امنيت سازمان ملل متحد خواستار تحقيق در مورد تعيين متجاوز گرديد. با توجه به اهميتي كه اين موضع در كار برد حقوق بين الملل براي اين منازعه دارد تأخير شوراي امنيت شگفت انگيز است(6)3. شرايط بين المللي و منطقه اي و سياست هاي رژيم بعث عراق حاكي از اين بود كه تمام علل و عواملي كه در شروع جنگ توسط عراق نقش داشتند، پس از فتح خرمشهر باقي هستند و مطرح نمودن آتش بس و فشار عليه ايران، تنها نيرنگي براي خروج عراق از وضعيت پيش آمده بود و با توجه به باقي ماندن شاكله اصلي ارتش عراق خطر حمله مجدّد به خاك ايران وجود داشت و نبود تضميني بين المللي و منطقه اي براي جلوگيري از تجاوز مجدد عراق به ايران بر اهميت و جدّي بودن اين تهديد و خطر مي افزود. بنابراين تدبير و انديشه نظامي حكم مي كرد تا زماني كه دشمن خطرناك است و امكان تجاوز مجدّد او وجود دارد او را تا حدّي كه امكان تجاوز را مرتفع مي سازد به عقب راند همچنين از برتري نظامي خود براي ايجاد فضاي مناسب جهت برقراري صلح و ثبات استفاده كرد . كاري كه ايران به آن پرداخت.4. در حالي كه نيروهاي نظامي ايران در دور پيروزي قرار داشتند،‌ توقف جنگ و چانه زني در پشت ميز مذاكره بدون هيچ پشتوانه و تضمين بين المللي و منطقه اي، منطقي به نظر نمي رسيد و اگر آن روز جنگ متوقف مي شد و نتيجه آن مشخص نميگرديد آيا امروز ، جامعه، مسئولين وقت را شماتت نميكرد با اين استدلال كه شما توان كافي براي رفع كامل تجاوز و باز پس گيري حقوق خود را داشتيد چرا در بهترين موقعيت نظامي از تعقيب دشمن دست كشيديد(7) و آيا اين اقدام بر خلاف مصالح كشور و منافع ملي نبود؟5. پس از فتح خرمشهر چند راه حل اساسي فرا روي مسئولين سياسي- نظامي كشور قرار داشت راه حل اول ترك مخاصمه بدون اتمام جنگ بود . صدام و حاميان جهاني و منطقه اي عراق با توجه به نگراني از پيروزي ايران در نظر داشتند جنگ را بدون دادن امتيازي به ايران و با استقرار ايران و عراق در پشت مرزها متوقف نمايند. تحت اين شرايط جنگ به صورت فرسايشي ادامه مي يافت و اين وضعّيت كاملا به سود عراق بود زيرا عراق پس از شكستهاي پي در پي و ناتواني نظامي و وضعيت روحي با استقرار در پشت مرزهايش به تحكيم مواضع خود اقدام مي كرد و ايران بدون استفاده از موقعيت برتر سياسي نظامي خود مي بايد در پشت مرزهايش مستقّر شود. حاصل اين وضعيت، آغاز مجددّ جنگ با برتري تازه عراق بود به عبارت ديگر عراق پس از تجديد قوا و بازسازي با حمايت كشورهاي منطقه و آمريكا مجددا تهاجم به ايران را از سر مي گرفت. راه حلّ دوم مذاكره سياسي براي تأمين صلح بود . همانطور كه اشاره شد شوراي امنيت هيچ تلاش جدّي براي برقراري صلح در آن مقطع نداشت و با ناديده انگاشتن حقوق مشروع ايران مبني بر تعيين متجاوز و پرداخت خسارت هاي جنگ تنها بر ترك مخاصمه و آتش بس تاكيد مي نمود. در واقع سازمان ملل حتي به هنگام برتري نظامي ايران حاضر به پذيرش خواسته هاي به حق ايران نبود. بنابراين زمينه و شرايط لازم براي ارائه امتياز به ايران كه در نتيجه آن امكان مذاكره سياسي فراهم شود به هيچ وجه مهيا نبود ، چه اينكه پيروزي سياسي- نظامي ايران ماهيت جنگ را از يك جنگ تحميلي با هدف براندازي و ايجاد بي ثباتي به يك جنگ با ماهيت تعرّض به منافع آمريكا و متحدانش در منطقه تبديل كرده بود . بنابراين سازمان ملل به حمايت از آمريكا حاضر به توجه و تأمين نظرات و خواسته هاي ايران نبود و عراق نيز با دركي كه نسبت به هدف و ماهيّت تلاش هاي آمريكا و سازمان ملل داشت، تنها در انتظار زمان براي تجديد قوا و بازسازي نيروهايش بود. بنابراين شرايط براي مذاكره سياسي و زمينه براي تحقق خواسته هاي مشروع ايران در آن مقطع وجود نداشت. راه حل سوم: تلاش نظامي براي تأمين صلح شرافتمندانه بود ، به عبارتي با توجه به شرايط موجود، عدم پذيرش شرايط به حق ايران براي آتش بس از سوي عراق و تسامح مجامع بين المللي و وجود جريانات سياسي و نظامي در منطقه و جهان،‌كه تلاش مي كردند جمهوري اسلامي ايران به حقوق حقه خود نرسد تداوم جنگ تنها راهي بود كه براي تنبيه متجاوز و تعيين حقوق مشروع ايران وجود داشت (8). بنابراين لازمه حفظ و گسترش ابتكار عمل و برخورداري از موقعيت برتر براي دستيابي به حقوق مشروع، شرايطي بود كه ادامه جنگ را ناگزير مي نمود.

پاورقی:

1. زادگان،‌ لطف الله، عليرضا، پاسخ به ابهامات جنگ، تهران:‌ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه، چاپ هشتم 1380 ص 40.
2. منصوري، اسماعيل،‌بررسي حقوق – سياسي تجاوز رژيم عراق به جمهوري اسلامي ايران، تهران، تابان، 1382 ،‌ص 138 و 139.
3. مجموعه مقالات، انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي و نظام بين الملل. تهران، سازمان تبليغات اسلامي 1376 ، ص 223.
4. نصيري، مسعود، حقيقت ها و مصلحتها (گفت و گو با هاشمي رفسنجاني)، تهران: نشر ني: 1378،‌ ص 90
5. پس از بحران، كارنامه و خاطرات هاشمي رفسنجاني ، تهران : دفتر نشر معارف انقلاب 1380، ص 15
6. كاملن ،‌‌اليزابت‌ ، راجز، پاول، بازشناسي جنبههاي تجاوز و دفاع، تهران:‌ دبير خانه كنفرانس بين المللي تجاوز و دفاع ج 2 ص 181 به نقل از شوراي امنيت و جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران نوشته هدايتي، عباس، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي 1374 ،‌ص 148
7. لطف الله زادگان، عليرضا ، پاسخ به ابهامات جنگ، پيشين، ص 41 و 42.
8. مجموعه مقالات، انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي و نظام بين الملل، تهران، سازمان تبليغات اسلامي 1376، 136 و 137

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.