چکیده: رسول خدا (صلیالله علیه واله) به ایشان فرمودند:« چرا حجاب در برنمودی در حالى كه او تو را نمى ديد؟» حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: «اگر او مرا نمى بيند، من او را مى بينم و او بوى تن مرا نيز حسّ مىكند.»در اینجا پیامبر اسلام (صلیالله علیه واله) فرمودند: «شهادت مى دهم كه تو پارهاى از وجود من هستى.»
سراسر زندگی بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه برای پیروان آن حضرت علیالخصوص زنان، سرمشق و الگو است اما برخی از اموری که در زندگی آن حضرت به چشم میخورد، میتواند تأثیر بسزایی در بهبود و پایداری زندگیهای امروزی ما داشته باشد. از جمله این دو امر حیاتی:
امر حیاتی اول: پرهیز از نامحرم
حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) فرمودند: «بهترین چیز برای زنان آن است که نه آنان مردان را ببینند ونه مردان آنها را نگاه کنند.»[1]
بدون ترديد پوشش اسلامي براي زنان، از ضروريّات دين مقدّس اسلام است، چنانکه آيات متعدّدي از قرآن بر اين مطلب دلالت دارند. خداوند متعال در قران میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُون» به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و فروج خود را حفظ كنند، اين براي آنها پاکیزهتر است، خداوند ازآنچه انجام ميدهيد آگاه است.» (نورآیه 30)
زن به دليل اينكه عواطف و احساسات قويتري نسبت به مرد دارد، ازنظر رواني نفوذپذيرتر از مرد است؛ يعني بيش از مرد از عوامل بيروني متأثر میشود. اين تأثّر و نفوذپذيري وقتي از يك منبع، يعني از سوي شوهر باشد، باعث ميشود وحدت و يگانگي رواني زن حفظ شود، ولي وقتي زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر ميشود، بهآسانی تحت تأثير رواني و عاطفي آنان قرار ميگيرد و وحدت رواني او از بين ميرود و با از بين رفتن وحدت رواني، دچار اضطراب و آشفتگي ميشود. [2]
حضرت علی (علیهالسلام) فرمود: روزی فرد نابینایی اجازه ورود به محضر رسول خدا را گرفت درحالیکه حضرت بتول (سلامالله علیها) حاضر بودند، (بهمحض ورود) آن حضرت خود را پوشاندند و کنارهگیری نمودند. در این موقع رسول خدا (صلیالله علیه واله) به ایشان فرمود: «لِمَ حَجَبْتِيهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ فَقَالَتْ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَإِنِّي أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي» «چرا حجاب در برنمودی درحالیکه او تو را نمىديد؟» حضرت فاطمه (سلامالله علیها) فرمودند: «اگر او مرا نمىبيند، من او را مىبينم و او بوى تن مرا نيز حسّ مىكند.»
در اینجا پیامبر اسلام (صلیالله علیه واله) فرمودند: «شهادت مىدهم كه تو پارهاى از وجود من هستى.» [3]
از این احادیث وسیره حضرت فاطمه (سلامالله علیها) استفاده میشود که تا آنجا که ممکن است و ضرورت ندارد، زن بهویژه زن جوان با مرد نامحرم تماس نداشته باشد؛ زیرا تمام اعضای بدن زن حتی صدایش ظریف و لطیف است و باعث تحریک بیماردلان میشود. بنابراین اگر میخواهیم آمار ازدواج بالا رود و آمار طلاق پایین بیاید و فساد و روابط نامشروع ریشهکن شود و بنیان خانوادهها محکم و خیروبرکت بر ما نازل شود، تنها راهش این است که به حضرات معصومین مخصوصاً حضرت صدیقه طاهره اقتدا کنیم، روابط زنان و مردان نامحرم را در جامعه کاهش دهیم.
امر حیاتی دوم، زینت و آرایش
مسئله زینت و آرایش از موضوعات مهمی است که طبق فطرت بشری، هر انسانی آن را دوست دارد بهویژه بانوان علاقه بیشتری به آن دارند به این خاطر که با آرایش و خودآرایی شوهر را مجذوب خود گردانند و بدینوسیله کانون خانواده گرم و بانشاط گردد.اهميت زينت كردن و آرايش زنان به حدي است كه پوشش بعضي از لباسها مثل ابريشم و طلا به علت خاصيت زيباييشان به زنان اختصاصیافته است.
امام باقر (عليهالسلام) ميفرمايد: «خداوند طلا را در دنيا زينت زن قرارداد و بر مردان حرام كرد.» [4]
اما این زینت کردن باید در نزد شوهر و در محیط خانه یعنی جایی که مرد نامحرمی نباشد صورت گیرد؛ زیرا آرایش نزد نامحرم و بیرون از محیط منزل، منشأ توجه نامحرمان به زن میگردد و این در اسلام حرام است.
ام سلمه میگوید:
از حضرت زهرا پرسیدم: «آیا عطر و بوی خوش ذخیره کردهای: حضرت فرمودند: آری.» رفت و شیشه عطری آورد و مقداری در کف دست من ریخت، بوی خوشی داشت که هرگز استشمام نکرده بودم. گفتم: این عطر خوشبو را از کجا تهیهکردهای؟
حضرت فرمودند: َ «هُوَ عَنْبَرٌ يَسْقُطُ مِنْ أَجْنِحَةِ جَبْرَئِيلَ این عطر، مشکی است که از بال و پر جبرائیل فروریخته است.» [5]
حضرت زهرا (سلامالله علیها) حتی در آخرین روزهای زندگی به معطر بودن خود توجه داشت.
پی نوشت ها:
[1]بحارالانوار جلد 43ص52
[2] زينب جلالي، جزوه حجاب از ديدگاه روانشناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (رحمهالله)،1382.
[3] زندگانى حضرت زهرا عليها السلام (ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، ص 398.
[4] بحارالانوار، ج 5، ص324.
[5] بحار الأنوار( ط- بيروت)ج43ص115