امام هادی علیه السلام و پاسخ به نامۀ یحیی بن اکثم

10:41 - 1394/01/26

چکیده: وجود دانشمندان مختلف در عصر امام هادی سبب تضارب اندیشه و اختلافات علمی و صد البته مناظراتی گردید. در این بین کسانی هم بودند که با کمک دانشمندان دور از مکتب اهل بیت، با طرح سؤالاتی دنبال ضربه زدن به امامت بودند. یکی از این افراد یحیی بن اکثم بود که در نامه ای چندین سؤال از امام هادی پرسید. امام با پرده برداری از نیّت شوم او به سؤالات پاسخ دادند که در ادامه گزیده ای از آن سؤال و جواب ها می آید.

امام هادی علیه السلام

رهروان ولایت ـ عصر امام هادی علیه السلام دورانی با ویژگی های خاص بود. تغییرات در رهبران عباسی و تمایل آنها به مسائل علمی فرهنگی و ترجمه کتب فلسفی و کلامی دیگر ملّت ها به زبان عربی شرایطی خاص را پدید آورد. دورانی که دانشمندان زیادی را در خود می دید. در ادامه به برخی از آنان اشاره می شود.

فقه و حدیث: احمد بن حنبل، (متوفاى 241 ه. ق)، بخارى (م 256 هـ. ق) مسلم (261هـ ق) ابو داود سجستانى (م 275 هـ ق)، ابو عبد الله بن ماجه (م 275 هـ ق)، ابو عيسى ترمذى (م 278 هـ ق) و احمد نسائى (م 303 هـ ق)

علم کلام: ابراهيم بن سيار (م 231 هـ ق)، ابو الهذيل محمّد بن الهذيل العبدي (235 هـ ق)، ابو عثمان عمرو بن بحر جاحظ بصرى معتزلى (م  255هـ ق)

دانش پزشکی: يحيى بن ماسويه (م 242 هـ ق)، عبید الله ‌بن‌ جبرائیل ابوسعید بختیشوع (م 256 هـ ق) و حنين بن اسحاق (م 260 هـ ق)

تاریخ: ابن قتيبه دينورى (م 276 هـ ق)، احمد بن ابی یعقوب بن واضح یعقوبی (م 282هـ ق) و احمد بن یحیی بلاذری(م 279 هـ ق)[1]

طبعاً وجود اینگونه دانشمندان در یک عصر سبب تضارب اندیشه و اختلافات علمی و  صد البته مناظراتی خواهد شد. در این بین کسانی هم بودند که با کمک دانشمندان دور از مکتب اهل بیت، با طرح سؤالاتی دنبال ضربه زدن به امامت بودند. یکی از این افراد یحیی بن اکثم بود. وی بارها به دنبال تضییع امام بود امّا هیچگاه موفق نشد. در اینجا خلاصه ای از سؤال و جواب هایی ارائه می شود که ابن اکثم از موسی مبرقع برادر امام هادی در سرای عمومی خلیفه پرسیده و آنها را ضمن نامه ای مکتوب تحویل داده است. و چون موسی بن محمّد در جواب ناتوان گردیده به برادرش امام هادی رجوع کرده و جواب ها را از ایشان جویا شد.

امّا برخی از سؤالات:

1-از آیه "ﻗﺎﻝَ ﺍﻟﱠﱠﺬِﻱ ﻋِﻨْﺪَﻩُ ﻋِﻠْﻢٌ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻜِﺘﺎﺏِ ﺃَﻧَﺎ ﺁﺗِﻴﻚَ ﺑِﻪِ ﻗَﺒْﻞَ ﺃَﻥْ ﻳَﺮْﺗَﺪﱠﱠ ﺇِﻟَﻴْﻚَ ﻃَﺮْﻓُﻚَ"[2] سؤال کرد که ﺁﻳﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ ﺁﺻﻒ ﺩﺍﺷﺖ؟

2-آیا یعقوب با اینکه پیامبر بود؛ به همراه فرزندانش به یوسف سجده کرد؟

3-دریاهایی که در این آیه آمده است؛ در کجاست؟ "ﻭَ ﻟَﻮْ ﺃَﻥﱠﱠ ﻣﺎ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻣِﻦْ ﺷَﺠَﺮَﺓٍ ﺃَﻗْﻠﺎﻡٌ ﻭَ ﺍﻟْﺒَﺤْﺮُ ﻳَﻤُﺪﱡﱡﻩُ ﻣِﻦْ ﺑَﻌْﺪِﻩِ ﺳَﺒْﻌَﺔُ ﺃَﺑْﺤُﺮٍ ﻣﺎ ﻧَﻔِﺪَﺕْ ﻛَﻠِﻤﺎﺕُ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪِ"[3]

4-کجا شهادت دادن یک زن به تنهایی کافی است؟

5-چرا امام علی علیه السلام در جنگ صفین دستور تعقیب فراریان را داد ولی در جنگ جمل فراریان را رها کرد مطمئناً از این دو یکی غلط است؟

امام هادی علیه السلام در جواب به برادرش ﻓﺮﻣﻮﺩ:

"ﺑﻨﻮﻳﺲ. ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪِ ﺍﻟﺮﱠﱠﺣْﻤﻦِ ﺍﻟﺮﱠﱠﺣِﻴﻢ" ﺧﺪﺍ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﺋﻴﺖ ﻛﻨﺪ. ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺕ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻰ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻛﻨﻰ ﺗﺎ ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻴﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﮕﻴﺮﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻧﻴّﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻛﻴﻔﺮ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺆﺍﻟﻬﺎﻯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﺣﻈﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ. ﺍﻳﻨﻚ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﻗﺖ ﻛﻦ ﻭ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺣﺠﺖ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ....."

و گزیده جواب های حضرت به سؤالات

1- حضرت سلیمان به علم آصف بن برخیا نیاز نداشت. امّا آن کار را به آصف سپرد تا مردم جانشینش را بشناسند. و حجّت بر مردم تمام شود.

2- همچنان که سجده ملائکه بر آدم برای خود آدم نبود و اطاعت امر خدا بود؛ سجده یعقوب و فرزندانش ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ. ﻳﻌﻘﻮﺏ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻳﻮﺳﻒ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ. ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺷﻜﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺟﺪﺍﺋﻰ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﻣﮕﺮ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻜﺮ ﺍﻳﻦ ﻧﻌﻤﺖ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ "ﺭَﺏﱢﱢ ﻗَﺪْ ﺁﺗَﻴْﺘَﻨِﻲ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤُﻠْﻚِ ﻭَ ﻋَﻠﱠﱠﻤْﺘَﻨِﻲ ﻣِﻦْ ﺗَﺄْﻭِﻳﻞِ ﺍﻟْﺄَﺣﺎﺩِﻳﺚِ".

3- ﺍﻣّﺎ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ "ﻭَ ﻟَﻮْ ﺃَﻥﱠﱠ ﻣﺎ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻣِﻦْ ﺷَﺠَﺮَﺓٍ ﺃَﻗْﻠﺎﻡٌ ﻭَ ﺍﻟْﺒَﺤْﺮُ ﻳَﻤُﺪﱡﱡﻩُ ﻣِﻦْ ﺑَﻌْﺪِﻩِ ﺳَﺒْﻌَﺔُ ﺃَﺑْﺤُﺮٍ ﻣﺎ ﻧَﻔِﺪَﺕْ ﻛَﻠِﻤﺎﺕُ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪِ" ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺷﺠﺎﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻗﻠﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﺭﺍ ﻫﻔﺖ ﺩﺭﻳﺎ ﻛﻤﻚ ﻭ ﻣﺪﺩ ﻛﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﻪ‌ﻫﺎ ﺑﺠﻮﺷﺪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺍﻟﻠﻪ. ﻭ ﺁﻥ ﭼﺸﻤﻪ‌ﻫﺎ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻪ ﮔﻮﮔﺮﺩ ﻭ ﭼﺸﻤﻪ ﻧﻤﺮ (ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﻧﺴﺨﻪ‌ﻫﺎ ﻳﻤﻦ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﭼﺸﻤﻪ ﺑﺮﻫﻮﺕ (ﻳﻚ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻳﺎ ﭼﺎﻫﻰ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﻀﺮ ﻣﻮﺕ) ﻭ ﭼﺸﻤﻪ ﻃﺒﺮﻳﻪ ﻭ ﭼﺸﻤﻪ ﺁبگرم ماسبندان و آبگرم لسان در آفریقا و چشمه بحرون. ما کلمات خدا هستیم که نابود نمی شویم و فضائل ما را نمی توانند درک کنند.

4- ﺍﻣﺎ ﮔﻮﺍﻫﻰ ﻳﻚ ﺯﻥ ﻛﻪ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻗﺎﺑﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺭﺿﺎﻯ ﺧﺼﻢ به ﺗﻨﻬﺎﺋﻰ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، و ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺿﻰ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﻟﺎ ﺍﻗﻞ ﺩﻭ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺯﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﭼﻮﻥ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺷﺎﻫﺪ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺑﺸﻮﺩ، ﺍﮔﺮ ﻳﻚ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻭ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺿﻤﻴﻤﻪ ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺩ.

5- از آن جهت که ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﭘﻴﺸﻮﺍﻯ ﺳﭙﺎﻩ ﺟﻤﻞ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. فراریان ﺩﻳﮕﺮ ﭘﻨﺎﻫﻰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻣﻰ ﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺑﻰ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺟﻨﮓ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ را رها می کردند ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻣﻰ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﻣّﺎ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ فرمانده آنان زنده بود و وقتی ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ ﺑﺮ می ﮔﺸﺘﻨﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﻠﺎﺡ ﻭ ﺯﺭﻩ ﻭ ﻧﻴﺰﻩ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺗﻬﻴﻪ می شد و ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ جایزه می دادند ﻭ ﺑﺎﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻣﻰ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﭘﺲ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻣﺴﺎﻭﺍﺕ ﺩﺭ ﺣﻜﻢ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ.[4]

همانگونه که در ابتدای نامه امام هادی علیه السلام از نیّت شوم عباسیان خبر دادند؛ آنها منتظر بودند تا نقطه ضعفی در امام ببینند و با این حربه حمله ای به مکتب تشیع داشته باشند. امّا علم امام چیزی نبود که شکست پذیر باشد.

----------------------------

پی نوشت:

[1]- رک: تاريخ الاسلام، دكتر حسن ابراهيم حسن، ج 4، ص 420 - 566

[2] - نمل آیه 40: آن کس که به علمی از کتاب الهی دانا بود (یعنی آصف بن برخیا) گفت که من پیش از آن‌که چشم بر هم زنی تخت را بدین جا آرم (و همان دم حاضر نمود).

[3] - لقمان آیه 27: و اگر هر درخت روی زمین (در کف نویسندگان عالم) قلم شود و آب دریا به اضافه‌ی هفت دریای دیگر مرکب گردد باز نگارش کلمات خدا (که موجودات بی‏نهایت کتاب آفرینش است) ناتمام بماند، که همانا خدا را اقتدار بی‏نهایت و حکمت بی‏پایان است.

[4] - احتجاجات جلد 2 صص 371 - 378

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 17 =
*****