آیا تمامی مشكلات و سختی ها دارای اجر و پاداش اخروی می باشد؟

13:12 - 1394/02/02
چکیده: به صورت كلي بايد عرض نمود كه، چنين نيست كه تمامي مشكلات و سختي هايي كه انسان در اين دنيا متحمل مي شود، صرفا براي اين باشد كه اجر و پاداش اخروي دريافت نمايد. سختي هايي كه بر انسان وارد مي شود مي تواند نتيجه اعمال خود انسان باشد و كفاره گناهاني كه در اين دنيا مرتكب شده است.

اگر تحمل مريضي هاي سخت براي امتحان و تصفيه روح است و پاداش آن را در آخرت مي دهند. پس چرا حضرت ايوب بعد از تحمل اين همه سختي ها و مرض ها ، اجرش را در همين دنيا گرفت؟

پاسخ:
به صورت كلي بايد عرض نمود كه، چنين نيست كه تمامي مشكلات و سختي هايي كه انسان در اين دنيا متحمل مي شود، صرفا براي اين باشد كه اجر و پاداش اخروي دريافت نمايد. سختي هايي كه بر انسان وارد مي شود مي تواند نتيجه اعمال خود انسان باشد و كفاره گناهاني كه در اين دنيا مرتكب شده است.
طبيعي است كه لزوما اين كفاره تا آخر عمرش دوام نمي يابد، بلكه ممكن است بعد از مدتي از او برطرف گردد.
همانگونه كه ممكن است مصالح ديگري وجود داشته باشد و بعد از تأمين آن مصلحت، رنج و سختي هم بر طرف مي شود.
اما نسبت به اولياء الله كه در مسير كمال و صعود به سوي خداوند قرار دارند، ممكن است سختي ها و مصايبش نتيجه، يك ترك اولي باشد. آن گونه كه در قضيه حضرت يونس و رفتن او در شكم ماهي آمده است.
آن دسته از سختي هايي كه براي تصفيه باطن و امتحان انجام مي گردد نيز، معقول نيست كه بعد از بيرون آمدن شخص از امتحان باز هم در سختي بماند.
مثلا در قضيه حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ اگر ايشان امر شد كه فرزندش را قرباني كند، و اين امر هم براي امتحان بود، لازم نيست كه سختي اين كار تا قيامت براي ايشان بماند.
اما اينكه چرا در مورد حضرت ايوب ـ عليه السّلام ـ خداوند مشكلات و امراض او را در همين دنيا حل كرد؟
توجه به روايتي كه در ذيل مي آيد پاسخ اين پرسش روشن مي شود:
در حديثي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي خوانيم: كسي پرسيد كه بلايي كه دامنگير ايوب شد براي چه بود؟
امام صادق در پاسخ فرمود: بلايي كه بر ايوب وارد شد به خاطر اين نبود كه او كفران نعمتي كرده باشد، بلكه بر عكس، به خاطر شكر نعمت بود كه ابليس بر او حسد برد و به پيشگاه خدا عرضه داشت اگر او اين همه شكر نعمت تو را به جا آورده به خاطر آن است كه زندگي وسيع و مرفهي به او داده اي و اگر مواهب مادي را از او بگيري هرگز شكر تو را به جا نخواهد آورد.
مرا بر دنياي او مسلط گردان تا معلوم شود كه مطلب همين است.
خداوند براي اين كه اين ماجرا سندي براي همه روهروان راه حق باشد، به شيطان اين اجازه را داد تا آمد و اموال و فرزندان ايوب را يكي پس از ديگري از ميان برداشت ولي اين حوادث دردناك نه تنها از شكر ايوب نكاست بلكه بر شكر او افزون شد. شيطان از خدا خواست بر زراعت و گوسفندان او مسلط شود.
اين اجازه به او داده شد و او تمامي آن زراعت را آتش زد و گوسفندان را از بين برد. و باز هم حمد و شكر ايوب افزون شد.
سرانجام شيطان از خدا خواست كه بر زن ايوب مسلط گردد و سبب بيماري شديد او شد و اين چنين شد. به طوري كه از شدت بيماري و جراحت قادر به حركت نبود بي آنكه خللي در عقل و درك او پيدا شود.
خلاصه نعمت ها يكي پس از ديگري از ايوب گرفته مي شد، ولي به موازات آن مقام شكر او بالا مي رفت.
در اين هنگام بود كه ايوب از عهده تمامي امتحانات در مقام شكيبايي و شكرگزاري بر آمده بود، زبان به مناجات و دعا گشود و حل مشكلات خود را با تعبيري بسيار مؤدبانه و خالي از هر گونه شكايت، از خدا خواست.
در اين هنگام درهاي رحمت الهي گشوده شد و مشكلات به سرعت برطرف گشت و نعمت هاي الهي افزونتر از آن چه بود به او رو آورد.(1)
با توجه به اين روايت، فهميده مي شود كه امتحان حضرت ايوب ـ عليه السّلام ـ امتحان موقت به خاطر اين بود كه خداوند به شيطان بفهماند كه ايوب ـ عليه السّلام ـ حتي در مواقعي كه با مشكلات سختي روبرو مي شود باز انساني شاكر و صابر است.
و لذا بعد از اينكه حضرت ايوب ـ عليه السّلام ـ مقام صبر و شكر خود را به اثبات رساند، خداوند تمامي مشكلات او را حل كرد و موجب افزايش مقام و رفعت منزلت او شد.
و البته نتيجه و اجر كامل اعمال انسان فقط در آخرت حاصل مي شود و نتايج خوب در اين دنيا تمام اجر عمل نيست.
ثانياً، حضرت ايوب، قبل از امتحان صاحب ثروت، سلامتي، فرزندان و تمام نعمت هاي آن روزگار بود، بعد از رفع گرفتاري و بيرون آمدن از امتحان، تنها چيزي كه به ايشان داده شد، همان چيزهايي بود كه از قبل داشت. بنابراين نمي توان آن امور را اجر ايشان به حساب آورد.
ثالثا، حساب بندگان خاص خداوند را بايد از انسان هاي عادي جدا كرد. آن ها داراي روابطي با خداوند هستند كه براي ما قابل درك نيست. بنابراين ممكن است بسياري از حكمت هاي كارهاي ايشان را هرگز نفهميم.
اما نكته اي كه از داستان حضرت ايوب ـ عليه السّلام ـ استفاده مي شود و براي همه ما مخصوصاً كساني كه در مشكلات و بيماري هاي سختي گرفتار مي شوند، مفيد است.
موضوع « فرج بعد از شدت» است. هنگامي كه امواج حوادث و بلا از هر سو انسان را در فشار قرار مي دهد نه تنها نبايد مأيوس و نوميدگشت بلكه بايد آن را نشانه و مقدمه اي بر گشوده شدن درهاي رحمت الهي دانست.(2) و با دعا و تضرع در پيشگاه الهي اين رحمت و عنايت الهي را به خود جذب كرد.

--------------------------------------------------------------------------------
پاورقی:
1. تفسير نور الثقلين، به نقل از تفسير نمونه، ج 13، ص 480 و 479.
2. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج19، ص 301.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.