هدف خدا از امتحان کردن انسان چیست؟

13:29 - 1394/02/02
چکیده: خداوند متعال از امتحان كردن خود حكمتي دارد و آن اين است كه استعداد اشخاص شكوفا شود تا بتواند در سايه اين استعداد كسب معرفت كند و با اين معرفت در جهت اعتلاي كمال خويش تلاش كند، لذا امتحان اساساً براي كمال دادن است نه گرفتن كمال.

مگر امتحان الهي براي رسيدن به كمال نيست؟ پس چرا گاهي شخص نمي تواند از اين امتحان سربلند خارج شود و به حد جنون مي‌رسد؟

پاسخ:
براي بهتر روشن شدن پاسخ لازم است ابتدا به فلسفه امتحان و آزمايش اشاره اي داشته باشيم.
شهيد مطهري(ره) مي فرمايند: «خداوند براي نمايان ساختن استعدادها و قابليت ها آزمايش مي كند.
نمايان ساختن يك استعداد همان رشد دادن و تكامل دادن آن است.
اين آزمايش براي پرده برداشتن از رازهاي موجود نيست بلكه براي فعليّت دادن به استعدادهاي نهفته چون راز است... آزمايش خداوند براي تعيين وزن نيست بلكه براي افزايش دادن وزن مي باشد».(1)
همچنين در تفسير نور ذيل آيه 155 سوره بقره آمده است كه:
«خداوند متعال تمام انسان ها را آزمايش مي كند، اما آزمايش و امتحان همه يكسان نيست... بايد بدانيم كه آزمايش خداوند براي رفع ابهام نيست بلكه براي شكوفايي استعدادها و پرورش انسان است...».(2)
بنابر اين خداوند متعال از امتحان كردن خود حكمتي دارد و آن اين است كه استعداد اشخاص شكوفا شود تا بتواند در سايه اين استعداد كسب معرفت كند و با اين معرفت در جهت اعتلاي كمال خويش تلاش كند، لذا امتحان اساساً براي كمال دادن است نه گرفتن كمال.
در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ آمده است كه مي فرمايند: «همانا مؤمن چون كفّه ترازو است، هر آن چه بر ايمانش افزوده شود بر بلايش افزوده مي گردد».(3)
از اين روايت به خوبي استفاده مي شود كه امتحان و ابتلا به بلا براي هر شخصي به اندازه ايمان او است.
لذا اگر كسي ايمان قوي نداشته باشد مورد ابتلاي سخت نيز قرار نمي گيرد زيرا چنين امري خلاف حكمت خداوند متعال است و در حقيقت كار بيهوده اي است كه خداوند حكيم، كار عبث و بيهوده نمي كند.
لذا با توجه به ايمان شخص امتحان مي شود و بعد از پشت سر گذاشتن امتحان ظرفيت و آمادگي براي مرتبه بعد براي او حاصل مي گردد.
البته ممكن است شخصي نيز در اين امتحان سر بلند خارج نشود و اين بدين معنا نيست كه پس امتحان الهي درست نبوده است زيرا با توجه به روايت فوق امتحان بر طبق ظرفيت و ايمان شخصي است كه مقدمه مي شود براي امتحانات بعدي پس اگر مي بينيم كسي نتوانست امتحان را به خوبي ردّ كند،
بدين معنا نيست كه خارج از توان او بوده است زيرا چنين سخني بدين معناست كه خداوند متعال كه عالم بر همه چيز است در امتحان خودش اشتباه كرده باشد و كاري خلاف حكم عقل كرده باشد
(زيرا عقل حكم مي كند كه هر كسي بايد به اندازه خودش امتحان شود)
و حال اينكه او خدايي حكيم است و كار او همه از روي حكمت است پس بايد گفت اين شخص از تمام سرمايه و توان خودش بهره نگرفته است مانند اين كه به كسي مقداري سرمايه براي تجارت بدهند و او از تمام سرمايه در اين راه استفاده نكند و ورشكسته شود.
البته يادآوري يك نكته لازم است و آن اين كه هر مصيبتي يا بلايي كه بر اشخاصي يا افراد وارد مي شود را نمي توان به حساب امتحان آورد زيرا با توجه به آن چه در متون ديني وارد شده است، بلاها و مصيبت هايي كه بر سر افراد مي آيد علتهاي مختلفي مي‌تواند داشته باشد، گاهي از باب امتحان الهي است و گاهي به سبب گناهاني كه شخص مرتكب مي شود.
خداوند متعال او را دچار اين مصيبت ها مي كند تا هم يك يادآوري براي او شود و هم اين كه بعد از تنبّه راه راست بر خود گيرد و هدايت شود.
اما اگر مصيبت هايي كه بر شخص وارد مي شود از باب امتحان الهي باشد در چنين صورتي حكمت خداوند متعال ايجاب مي كند كه امتحان هر شخص بر طبق توان و ظرفيت روحي او باشد كه در غير اين صورت كار عبث و بيهوده اي است كه خداوند امتحان را فراتر از ظرفيت شخص بياورد.
با توجه به اين كه كار خداوند از روي حكمت و علم است پس اگر كسي چنين ادعايي داشته باشد كه به سر حد جنون رسيده است نمي توان گفت از باب امتحان است بلكه چنين بلاهايي ممكن است از باب اين باشد كه شخص مرتكب اعمال قبيح گرديده است كه در چنين صورت باعث خشم و غضب خداوند شده است و در پي آن اين مصيبت ها وارد شده است.
چنان كه ممكن است خيلي از مشكلات آدمي مربوط به ضعف و تنبلي و ناداني خود انسان باشد.
از طرفي اين سخن توسط روايات نيز تأييد شده است كه خداوند در امتحاناتش هيچ گاه عقل و خرد شخص را از او نمي گيرد.
زيرا در روايات فراواني وارد شده است كه عقل ابزاري است كه خداوند متعال به واسطه آن عبادت مي شود.
حال اگر شخص در حين امتحان عقل خود را از دست بدهد و به جنون برسد اين خلاف روايات و خلاف حكمت امتحان (تعالي و پيشرفت شخص) مي باشد. براي نمونه، به يك روايت كه تصريح در مطلب فوق دارد اشاره مي كنيم.
در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ داريم كه مي فرمايند: «به راستي خداي عزوجل مؤمن را به هر بلا گرفتار كند و بر هر مرگي ميراند ولي او را به بي خردي و بي عقلي و ديوانگي گرفتار نكند.
آيا نبيني كه خدا چگونه ابليس را بر جان و مال و بر خاندان ايوب پيامبر و بر هر چيز او مسلط گردانيد و او را بر خرد و عقل وي مسلط نساخت؟ خودش را به او واگذارد تا خدا را با آن به يگانگي بپرستد».(4)
نتيجه اين كه: امتحانات خداوند متعال
اولاً داراي حكمتهاي خاصي است م مانند شكوفايي استعدادها و پرورش انسان .
و ثانياً هر شخصي متناسب با ايمان و ظرفيتش امتحان مي شود كه در غير اين صورت خلاف حكم عقل و حكمت خداوند است
و ثالثاً با توجه به روايت دوم چون امتحان بر طبق ظرفيت است پس باعث جنون نمي شود بنابراين روشن است كه امتحان فقط براي رشد دادن و اعتلاي كمال نفس مي باشد و سر بلند خارج نشدن شخص به خاطر استفاده نكردن از تمام ظرفيت خود است
و رابعاً اين گونه نيست كه تمام بلاها و مصيبت ها از باب امتحان باشد چه بسا اين بلاها به خاطر اعمال و رفتار خود شخص باشد.

پاورقی:

1. مطهري، مرتضي، عدل الهي، تهران، انتشارات صدرا، ص182.
2. قرائتي، محسن، تفسير نور، انتشارات مرکز فرهنگي درسهايي از قرآن، ج1، ص239، ذيل آيه 155 سوره بقره.
3. کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، ترجمه شيخ محمد باقر کمره اي، قم، نشر اسوه، ج5، ص85.
4. همان، ص91.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.