چکیده: استاد مطهری تکامل را در سه عرصه میداند وبیان میکند که سیر انسان در دو عرصه در مسیر کمال جاری است. در این بین یک نوع کمال شکل واقعی خود را نگرفته و متروکه ماندهاست.
برخی هر نوع تغییر و حرکتی را تکامل میدانند، امّا شهید مطهری هر تغییری را تکامل ندانسته و براین باور است که تغییر ممکن است رو به پایین و نزول باشد. وی تنها حرکت در مسیر صعود و گذر از مرحلهٔ پایین به مرحلهٔ بالا را تکامل برمیشمارد. شهید مطهری بابیان یک مثال مطلب خود را اثبات میکند و میگوید:«مثلاً تکامل در علم و تکامل در صنعت را در نظر میگیریم. جامعهای در مرحلهای از علم و دانایی و اطّلاع و کشف اسرار طبیعت و در مرحلهای از صنعت هست، در مرحله دیگر تغییر میکند؛ حال آیا هر تغییری را میتوانیم بگوییم «تکامل»؟ اگر در دوره بعد، این مردم جاهلتر و نادانتر شدند، قدرت فنی و صنعتیشان ضعیفتر شد باز میتوانیم بگوییم تکامل پیداکردهاند چون با گذشته فرق کردهاند؟.... نه، آنوقتی ما میگوییم تکامل است که در دوره بعد، آن جامعه ازنظر کمّیت یا کیفیت و یا از هر دو نظر در سطح بالاتر قرارگرفته باشد.»[۱]
سپس شهید مطهری شناسایی مبدأ کمال و مسیر حرکت را لازمهٔ فهم و سنجش تکامل میداند و بیان میکند:«این است که در «تکامل» ما باید یک «مبدأ کمال» ی در نظر بگیریم و بعد مسیری از همان مبدأ در نظر بگیریم که شیء در همان مسیر در مرحله بعد در سطح بالاتر قرارگرفته است. این را میگوییم «تکامل».»[۲]
به نظر استاد تکامل جامعهٔ بشری در سه عرصه صورت میگیرد که در ادامه ذکر میشود.
الفــ) تکامل ارتباط انسان با طبیعت
استاد شهید، اولین نوع تکامل، تکامل ارتباط انسان با طبیعت میداند. تکاملی که رشد فنی است و زمینهٔ اختراعات و اکتشافات بشری بسیاری گردیده است. این نوع تکامل است که رنگ پیشرفت به زندگی مادی بشر میدهد و مشکلات و سختیهای زمینی را میکاهد. استاد میگوید: «اگر درمجموع زمانها را در نظر بگیریم آنچه که تکنیک یا صنعت یا تصرّف در طبیعت و یا تسلّط در طبیعت نامیده میشود روزبهروز]پیشرفت نموده و [ افزایش پیداکرده است.»[3]
بــ) تکامل در روابط ساختمانی اجتماع
استاد دومین نوع تکامل بشری را رشد ساختمانی جامعه میداند. رشدی که به اذعان استاد صورت گرفته است و شاهد آن پیچیدگی و گستردگی جامعهٔ امروز نسبت به گذشته میداند؛ او دراینباره یادآور میشود:
«مسئله دیگر، تکامل در روابط انسانها با یکدیگر است ولی مقصود روابط ساختمانی اجتماع است. یعنی چه؟ یعنی جامعه ازنظر تشکیلات، حکم یک موجود زنده را دارد که هر چه سادهتر و بسیطتر است از ارگانیزم کمتری برخوردار است، حالت وحدت و بساطت بیشتری دارد؛ هر چه که تکامل پیدا میکند، ازنظر اعضا و اجزا و ارگانها پیچیدهتر میشود، تقسیمکار بیشتر میشود و گسترش این پیچیدگی بیشتر میگردد. از این نظر هم بدون شک جامعه بشری تکامل پیداکرده....»[۴]
جــ: تکامل در انسانیت
استاد مطهری پس از ذکر دو نوع تکامل بشری که اتفاق هم افتاده است؛ به نوع سوم تکامل میپردازد و یک سؤال مطرح میکند که آیا جوامع انسانی درزمینه انسانیت هم تکاملیافتهاند یا خیر؟ به نظر مارکسیستها چون اقتصاد زیربنا و اخلاق و هنر و ... روبنا هستند به همین جهت با تکامل ابزار تولید، انسانیت را هم در حال تکامل میدانند و اگزیستانسیالیستها هم چون معتقدند که انسانها اصالتهای انسانی را میآفرینند و تکامل میدهند، پس جامعه انسانی ازنظر آنها هم در حال تکامل است.
ولی شهید بزرگوار هر دو نظریه را رد میکند و تکامل را فقط با قبول کردن فطرت و اصول ثابت درونی قابلتعریف میداند. و مفهوم انسانیت و تکامل انسانی را در پرتوی درک فطرت میداند و بیان میکند: «اگر ما قائل به فطرت انسانی باشیم یعنی معیارهای انسانیت را معیارهایی ثابت که ریشهاش فطرت انسانی است بدانیم "انسانیت" معنی و مفهوم پیدا میکند؛ نه تنها انسانیت، تکامل انسانیت نیز معنی و مفهوم خواهد داشت.»[۵]
بله ازنظر شهید مطهری ره هراندازه که این زیباییهای فطری ظهور و بروز بیشتری یابد انسانیت در مسیر کمال است وگرنه کمالی صورت نگرفته است و خود استاد نمونهٔ آشکاری از سیر بهسوی کمال میباشد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
..........................
پینوشت:
[۱] - فطرت ص ۱۳۷
[۲] - همان ص ۱۳۸
[۳] - همان ص ۱۳۹
[۴] - همان ص ۱۳۸
[۵] - همان ص ۱۴۴