زن در اسلام چه جایگاهى دارد؟

22:35 - 1391/10/24
قرآن با کمال صراحت در آیات متعددى مى فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریدیم.
جایگاه زن در اسلام

زن در اسلام چه جایگاهى دارد و اسلام چگونه نظریه هاى تحقیرآمیز درباره زن را ردّ کرده است؟

پاسخ :
از جمله مسائلى که در قرآن کریم [به آن پرداخته شده،] موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود، براى مقررات مربوط به زن و مرد، فلسفه بتراشند و مبناى این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفى کنند. اسلام، پیشاپیش نظر خود را درباره زن بیان کرده است.

اگر بخواهیم نظر قرآن را درباره خلقت زن و مرد [بدانیم]، لازم است به مسئله سرشت زن و مرد که در دیگر کتب مذهبى نیز مطرح است، توجه کنیم. قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است. باید ببینیم قرآن، زن و مرد را یک سرشتى مى داند یا دوسرشتى؟ یعنى آیا زن و مرد داراى یک طینت و سرشت (هستند) یا داراى دو طینت و سرشت.

قرآن با کمال صراحت در آیات متعددى مى فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریدیم. قرآن درباره آدم مى گوید: «همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قراردادیم.» (نساء: 1) درباره همه آدمیان نیز مى گوید: «خداوند از جنس خود شما براى شما همسر آفرید.»1

در بعضى کتب مذهبى (گفته اند) که زن از مایه اى پست تر از مایه مرد آفریده شده، یا اینکه به زن جنبه طفیلى و حسى داده اند و گفته اند که همسر آدم، اول از عضوى از اعضاى طرف چپ مرد آفریده شده است. (در قرآن از این سخنان) اثر و خبرى نیست. (هم چنین) در اسلام، [درباره] سرشت و طینت، نظر تحقیرآمیزى نسبت به زن وجود ندارد.

یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیزى که در گذشته وجود داشته و در ادبیات جهان، آثار نامطلوبى به جا گذاشته، این است که زن، عنصر گناه است و شر و وسوسه از وجود زن برمى خیزد. مى گویند زن، شیطان کوچک است و در هر گناه و جنایتى که مردان مرتکب شده اند، زنى دخالت داشته است. مى گویند مرد در ذات خود از گناه مبرّا است و این زن است که مرد را به گناه مى کشاند. مى گویند شیطان مستقیما در وجود مرد راه نمى یابد و فقط از طریق [زن] است که مردان را مى فریبد. شیطان، زن را وسوسه مى کند و زن، مرد را. مى گویند آدم که فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد، از طریق زن بود. شیطان، حوا را فریفت و حوا آدم را.

قرآن، داستان بهشت آدم را مطرح کرده، ولى هرگز نگفته که شیطان یا مار، حوا را فریفت و حوا، آدم را. قرآن نه حوا را به عنوان مسئول اصلى معرفى مى کند و نه او را از حساب خارج مى کند، بلکه مى گوید: «به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنى گزینید و از میوه هاى آن بخورید.»

قرآن آنجا که پاى وسوسه شیطانى را به میان مى کشد، ضمیرها را به شکل «تثنیه» مى آورد و مى گوید: «فَوَسوَس لَهُما الشَّیطانُ»؛ شیطان، آن دو را وسوسه کرد. «فَدَلاّ هُما بِغُرور»؛ شیطان، آن دو را به فریب راهنمایى کرد.«و قاسَمَهُما اِنِّى لَکُما مِنَ النّاصحینَ»؛ شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیرشان را نمى خواهد. به این ترتیب، قرآن با فکر رایج آن زمان که هنوز در گوشه و کنار جهان بقایایى دارد، سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که شیطان کوچک و عنصر وسوسه و گناه است، مبرّا کرد.

یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن، در ناحیه استعدادهاى روحانى و معنوى زن است. مى گفتند زن به بهشت نمى رود و نمى تواند مقامات معنوى و الهى را طى کند و آن طور که مردان به قرب الهى مى رسند، (به آن مقامات) برسد. قرآن در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیت مربوط نیست، بلکه به ایمان و عمل مربوط است؛ خواه از طرف زن باشد یا از طرف مرد.

یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیزى که درباره زن وجود داشته، این است که مى گفتند زن مقدمه وجود مرد است و براى مرد آفریده شده است. اسلام، هرگز چنین سخنى ندارد. اسلام، اصل علت غایى را با کمال صراحت بیان مى کند و مى گوید: زمین و آسمان، ابر و باد، گیاه و حیوان براى انسان آفریده شده اند، ولى هرگز نمى گوید زن براى مرد آفریده شده است.

اسلام مى گوید هر یک از زن و مرد براى یکدیگر آفریده شده اند: «هُنَّ لباسٌ لَکُم وَ اَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ»؛ زنان زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آنها. اگر قرآن زن را مقدمه مرد و آفریده براى مرد مى دانست، باید در قوانین خود، این جهت را در نظر مى گرفت، ولى چون اسلام از نظر تفسیر خلقت چنین نظرى ندارد و زن را طفیلى وجود مرد نمى داند، در مقررات خاص خود درباره زن و مرد به این مطلب نظر نداشته است.

یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیزى که در گذشته درباره زن وجود داشته، این است که زن از نظر مرد یک شر و بلاى اجتناب ناپذیر [است]. بسیارى از مردان با همه بهره هایى که از وجود زن مى برده اند، او را تحقیر (مى کردند) و مایه بدبختى و گرفتارى خود مى دانسته اند. قرآن کریم، مخصوصا این مطلب را تذکر مى دهد که وجود زن براى مرد خیر بوده و مایه سکون و آرامش دل او است.

یکى دیگر از آن نظریات تحقیرآمیز، این است که سهم زن را در تولید فرزند بسیار ناچیز مى دانسته اند. اعراب جاهلیت و بعضى از ملل دیگر، مادر را فقط به منزله ظرفى مى دانستند که نطفه مرد را که بذر اصلى فرزند است، در داخل خود نگه مى دارد و رشد مى دهد. از آنچه گفتیم، معلوم شد که اسلام از نظر فکر فلسفى و تفسیر خلقت، نظر تحقیرآمیزى نسبت به زن نداشته، بلکه آن نظریات را مردود شناخته است.

پی نوشت:
1 .نک: سوره هاى نساء، آل عمران و روم.
منبع: علامه شهید مرتضى مطهرى(ره)، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، 1372، چ 17، صص 141 ـ 152.

 

منبع:سایت راسخون

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 4 =
*****