چکیده:علماي بزرگ، براي رسيدن به مقاصد مادّي خود، به اينها توسّل جويند. شايد خداوند به عارفي اين قدرتهاي معنوي را بدهد، امّا او حتّي يك بار هم از آنها استفاده نكند. البتّه موقعي هم كه استفاده ميكند، به اذن خداوند و در راه او استفاده ميكند. آنچه براي اولياي خدا ماية افتخار است، تقوا و كسب فضايل انساني و خدمت در راه خداست.
فرق كارهاي خارق العادّهاي كه برخي از علماي دين ما انجام ميدهند، با كارهايي كه مرتاضها انجام ميدهند چيست؟ آيا رسيدن به اين كارها خارق العادّه افتخار است؟
پاسخ:
در ابتداي بحث لازم است مختصري دربارة كرامات علماء و همچنين كارهاي غيرعادّي مرتاضان بحث كنيم و سپس فرق اين دو را بيان نماييم. پديدههايي كه در اين جهان به وجود ميآيد، غالباً از راه اسباب و عللي است كه با آزمايشهاي گوناگون، قابل شناخت ميباشد (مانند اكثريت قريب به اتّفاق پديدههاي فيزيكي و شيميايي و ...) اما، پارهاي از اين پديدهها به گونة ديگري تحقّق مييابد و نميتوان كليّة اسباب و علل آنها را به وسيلة آزمايشهاي حسّي شناخت. بلكه در پيدايش اين گونه پديدهها، نوع ديگري از عوامل مؤثر است، مانند: كارهاي شگفتانگيز كه مرتاضان انجام ميدهند و متخصّصان علوم مختلف گواهي ميدهند كه اين كارها بر اساس قوانين علوم مادّي و تجربي انجام نمييابد، چنين اموري را خارق العاده مينامند. كارهايي را كه علماي ربّاني و مرتاضان انجام ميدهند، از اين سنخ است.(1) امّا بايد به اين نكته توجّه كرد كه اين دو با هم تفاوت زيادي دارند كه در اينجا به بعضي از آنها اشاره ميكنيم:
الف) تفاوت در بدست آوردن: اوّلين تفاوتي كه به نظر ميرسد، تفاوت در راه و طريق كسب اين گونه امور است. اولياي خدا و علما، كراماتشان را از راه تقوا و كسب فضايل و نزديكي به خدا بدست ميآورند و نفس خود را، از لذايذ غير مشروع مادّي و شهوات دور ميكنند. چون اين گونه امور، اموري هستند كه لازم است، نفس، از همه چيز- مخصوصاً از لذايذ جسماني- منصرف شده و به خود توجّه كند و اين نيست جز به اين دليل كه فرورفتن نفس در خواستهها و شهوات خويش، او را از پرداختن به اصلاح خود، منصرف ساخته و در نتيجه نيروي شگرف نفس را كه بايد صرف اصلاح خود كند، در آن شهوات تقسيم و پراكنده نموده و آن را از اصلاح خويش بازداشته و سرگرم ماديات ميكند.
نزد رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ صحبت از اين شد كه بعضي از ياران عيسي ـ عليه السّلام ـ روي آب راه ميرفتهاند، حضرت فرمود: اگر يقين او بيشتر بود روي هوا هم راه ميرفت. امّا مرتاضان راهي كه براي كسب اين گونه امور ميپيمايند، رياضت طاقت فرسايي است كه از نظر اسلام مردود است. مرتاض اگر چه از لذايذ روي برميگرداند، امّا سلوك و اعمالش، مطابق با قرآن و سخنان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نيست. مثل خيلي از كارهاي سختي كه انجام ميدهند. مثلاً بودا مدّتها به جنگل فرار كرد و در آنجا به رياضتها و كارهاي شاقّه مشغول شد، تا به اين امور دست پيدا كند.(2) امّا در دين اسلام، رياضت بايد شرعي و هيچگونه ضرري براي انسان نداشته باشد و ثانياً به طور مطلق نبايد از لذايذ دست برداشته و از جامعه فاصله بگيرد.
ب) كرامت غير قابل تعليم و تعلّم است: از ديگر تفاوتهاي كرامات و كارهاي مرتاضان اين است كه كرامات علماء و اولياي الهي، به اذن خداوند است و خداست كه اين قدرتها را به ايشان آموخته، و آن را جز به مقرّبين خود نميدهد. لذا كرامات علماء، قابل تعليم و تعلّم نيست و نميتوانيم مثل علوم ديگر براي يادگيري و انجام آنها، كتاب و كلاس درس تشكيل بدهيم و هر كس آن مباحث را فهميد، تمرين كند و آنها را انجام دهد. به خلاف كارهايي كه مرتاضان انجام داده و آن را يا مي آموزند و يا به ديگران مي آموزند. لذا هر كس كه به درس اين افراد ميرود و تمرين و ممارست داشته باشد، به اين قدرتها دست پيدا ميكند و اختصاص به افراد خاصّي ندارد.(3)
ج) تفاوت ديگر بين اين دو قسم اين است كه كرامات اولياي خدا، هيچگاه مغلوب و محدود و مقهور قدرت ديگري نميشود. يعني اين گونه نيست كه يكي از اولياي خدا، به اذن خدا، كار خارق العادهاي انجام دهد و آن كار شكست بخورد يا مغلوب قدرت ديگري شود. زيرا اين عمل به اذن خدا و با قدرتي كه خدا به اين شخص داده، انجام شده است و قدرت خداوند هيچگاه مغلوب نميشود. امّا كار مرتاضان محدود بوده و گاهي لازم است، در زمان خاص و يا مكان خاص و يا با ابزارهاي خاصي انجام گيرد، همچنين ممكن است، يكي از ايشان عمل خارق العادهاي انجام دهد كه اگر با ديگري مقابله كند و آن دومي به لحاظ فن و علم بالاتر باشد، عملش مغلوب شود و شكست بخورد. چون دائرة انجام اين اعمال محدود است.(4)
د) تفاوت در هدف: از جمله تفاوتهاي كرامات اولياي الهي و عمل خارق العادة مرتاضان، تفاوت در هدف و اختلاف روحيّات و اخلاقهاي اين دو گروه است. اولياي الهي از آنجا كه از راه تزكيه نفس و خودسازي و كسب فضايل اخلاقي و تقرّب به خدا، اين قدرت غيبي و خارق العاده را كسب كردهاند،آن را وسيلهاي براي كسب درآمد و رسيدن به مقامات و قدرتهاي مادّي يا شهرت و جاهطلبي به كار نميبرند. به خلاف مرتاضان كه غالباً، انسانهايي شهرت طلب و جاهطلب بوده و اين كارها را در راههاي نامشروع و شيطاني مصرف ميكنند و هر جا كه منافعشان بيشتر تأمين ميشود به آن سمت گرايش پيدا ميكنند.(5)
امّا دربارة قسمت دوّم سؤال، بايد گفت: رسيدن به اين كارهاي خارق العاده، براي اولياي دين و علماي ربّاني، نه تنها افتخار نيست. بلكه اصلاً توجّهي به اين كارها هم ندارند. حتّي در حالات بعضي از علماي بزرگ نقل شده است كه وقتي كاري خارق العاده انجام ميدادند به آن افرادي كه اين قضيّه را ميديدند، اصرار ميكردند كه تا زنده هستند، به هيچ عنوان اين مسئله را براي كسي بازگو نكنند و آن را مخفي نگه دارند. مبادا باعث شهرت آنان شوند. لذا خيلي از اين كرامات كه از علماي ربّاني نقل شده، بعد از درگذشت آنان است.
كساني كه ارتباط خود را با خدا قوي ميكنند و به خدا نزديك ميشوند، آن قدر غرق در نعمتها و لذّات معنوي هستند كه اصلاً توجّهي به اين امور ندارند و حتّي آن را هم از خدا نميخواهند، بلكه خداوند، خود اين قدرتهاي غيبي را در اثر تقرّب ، به ايشان عطا ميكند. اين گونه نيست كه علماي بزرگ، براي رسيدن به مقاصد مادّي خود، به اينها توسّل جويند. شايد خداوند به عارفي اين قدرتهاي معنوي را بدهد، امّا او حتّي يك بار هم از آنها استفاده نكند. البتّه موقعي هم كه استفاده ميكند، به اذن خداوند و در راه او استفاده ميكند. آنچه براي اولياي خدا ماية افتخار است، تقوا و كسب فضايل انساني و خدمت در راه خداست.
پاورقی:
1. مصباح يزدي، محمّد تقي، آموزش عقايد، چاپ شانزدهم، نشر سازمان تبليغات اسلامي، ج1 و 2، ص 265.
2. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، بنياد علمي و هنري علامه، چاپ سوم، ص 292.
3. سبحاني، جعفر، تلخيص الالهيات، مؤسسة امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، چاپ ششم، ص 261.
4. معارف قرآن، راه و راهنما شناسي، مؤسسة امام خميني، چاپ دوّم، ج4، ص 59.
5. الالهيات، مركز علمي للدراسات الاسلاميه، چاپ سوم، ج3، صص 111 و 113.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات