ه محيي الدين ابن عربي، مميت الدين يا ماحي الدين گفته اند؟

10:57 - 1394/02/22

چکیده: برخي از كساني كه مخالف آراء و نظريات شيخ محي الدين بوده اند، به وي القاب ناپسندِ مميت الدين و ماحي الدين روا داشته اند. اولين كسي كه او را مميت الدين خواند، شيخ احمد احسائي بود. مرحوم سيد محمد حسين حسيني تهراني مي نويسد: «شيخ احمد احسائي مردي بود زاهد و عابد و خوش حافظه ولي بدون استاد خواست تا مطالب حكما را دريابد و شروع كرد به مطالعه كتب حكمت و حقيقت مطلب آنها را نفهميد و دچار سرگشتگي و تحير شد...

آيا درست است كه برخي به محيي الدين ابن عربي، مميت الدين يا ماحي الدين گفته اند؟

پاسخ:

محي الدين عربي از جمله بزرگاني است كه درباره آراء، مذهب و حتي آثار او بسيار اختلاف شده است. از آن جمله گروهي او را شيعه دانسته و بر تشيع او اصرار ورزيده اند و گروهي او را سنّي مذهب مي دانند. هم چنين برخي او را كافر دانسته و برخي او را عارف واقعي مي پندارند. شايد، هيچ شخصيتي به اندازه محي الدين اينقدر در مورد او مطلب گفته نشده است اشخاصي مانند ابن فهد حلّي، شيخ بهائي، محقق فيض كاشاني، مرحوم مجلسي اول، قاضي نور الله شوشتري و محدث نيشابوري و جماعت ديگري اصرار در اثبات تشيع وي داشته و بسياري ديگر او را سني مذهب مي دانند و البته برخي هم در باب او سكوت اختيار كرده اند. شهيد مطهري (ره) مي گويد: هيچ كس به اندازه محي الدين درباره اش متناقض اظهار نظر نشده است. بعضي او را از اولياء الله و انسان كامل و قطب اكبر مي دانند و بعضي او را يك كافر مرتد و گاهي مميت الدين و گاهي ماحي الدين مي خوانند».(1)
برخي از كساني كه مخالف آراء و نظريات شيخ محي الدين بوده اند، به وي القاب ناپسندِ مميت الدين و ماحي الدين روا داشته اند. اولين كسي كه او را مميت الدين خواند، شيخ احمد احسائي بود. مرحوم سيد محمد حسين حسيني تهراني مي نويسد: «شيخ احمد احسائي مردي بود زاهد و عابد و خوش حافظه ولي بدون استاد خواست تا مطالب حكما را دريابد و شروع كرد به مطالعه كتب حكمت و حقيقت مطلب آنها را نفهميد و دچار سرگشتگي و تحير شد و چون به اخبار، اطلاع كافي داشت، خواست تا با ظواهر عبارات احاديث، حقائق معاني حكميه را تطبيق دهد، موفّق نشد. آنگاه چون به مسائل حكمت نرسيد و مغزي و مفادّ آراء حكما را ادراك نكرد، جميع حكماء را زنديق و ملحد خواند و جميع اهل عرفان را زنديق و ملحد خواند. چون همانند اخباريون، ظواهر گفتارشان را با ظواهر كلمات وارد در احاديث منطبق ندانسته. بالاخص با محي الدين سرسختي به خرج داد و او را مميت الدين ملقّب ساخت و نيز با محقق فيض كاشاني، سخت درآويخت و او را كه نامش ملا محسن است، به ملامسيء، يعني ملاّي بد عمل ملقّب كرد و دركتابهايش و دروسش از وي بدين لقب نام مي برد.»(2) هم چنين در جاي ديگر مي نويسد: «صاحب روضات الجنات سيد محمد باقر خوانساري اصفهاني مي گويد: بدين علّت است كه بعضي از مشايخ متأخرين از عرفاي ما، او را به مميت الدين لقب داده اند و مولا و سيد و سالار ما، پدر مرحوم ما كه خداوند مقامش را در علّيين بالا برد به او لقبي نيكوتر از اين داده و او را به ماحي الدين (يعني محو كننده و نابوده كننده دين) ملّقب ساخته است. آري در ميان طائفه عظيم شيعه، جماعتي هستند جدا و بر كنار از ديگران كه پيوسته به امثال اين صوفيان و عرفاي ملحد با يك چشم مي نگرند. مانند ابن فهد حلّي و شيخ بهائي و مولي محسن كاشاني و مولي محمد تقي مجلسي و قاضي نور الله شوشتري و به خصوص اين مردي كه در عبارت ما متأخر آمده است و به سبب همين يك چشمي بودنش وي را به شيعه تراش لقب داده اند».(3)
مهمترين دليلي كه سبب شده است برخي از او با اينگونه القاب ياد كنند، عقايد و آراء او در مواردي از جمله وحدت وجود، موحد دانستن فرعون، انقطاع عذاب از كفار و ...است.
نكته اي كه ذكر آن در پايان اين نوشتار لازم به نظر مي رسد آنكه براي نقد و بررسي آراء يك نظريه پرداز، لازم است هم به آن علم، و هم به نظريه هاي مذكور احاطه كامل داشت، تا بتوان نقد مناسب و در خور ارائه داد. و اين نكته در بسياري موارد از ديد منتقدين و عموم خوانندگان مغفول واقع مي شود.

پاورقی:

1. مطهري، مرتضي، آشنايي با علوم اسلامي، تهران، انتشارات صدرا، ج2، ص131.
2. حسيني تهراني، سيد محمد حسين، روح مجرد، مشهد، انتشارات علامه طباطبايي، 1425ق، ص388.
3. همان، ص370.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.