چکیده:روحانیت اصیل و متعهد و انقلابی روحانیونی هستند که حافظ دین، اسلام، شریعت، و مبلغ رسالت و قوانین وحی و وارثان انبیا هستند. این گروه از روحانیت سینه خود را برای مقابله با هر تیر زهر آگین که به طرف اسلام شلیک میشود هستند. نوعاً این دسته روحانیت بودند که با نظامهای سیاسی وحکومت های مستبد درگیر شدند و حاضر به تسلیم و سر سپردگی به یوق بندگی طاغوت ندادند. در واقع این دسته روحانیون دیانت را فارق از سیاست نمیدانند و بلکه سیاست را در خدمت دین و حکومت دینی مطالبه میکنند.
مقدمه:
قبل از اینکه در خصوص تقسیم بندی روحانیت در نگاه امام خمینی مطلبی را بیان کنیم لازم به ذکر است که در بیان امام خمینی(رحمه الله علیه) تقسیم بندی منسجم و یکجایی بیان نشده است بلکه از مجموعه سخنان ایشان و با مطالعه آثار ایشان میتوان گفت که ایشان روحانیت را به طور کل به دوگروه تقسیم نموده است. 1- روحانیت صالح؛2- روحانیت ناصالح. در این نوشتار سعی داریم ویژگیها و خصوصیات این دو طیف روحانیان را مورد توجه قرار دهیم.
هدف از طرح این موضوع
شاید یکی از سوالاتی مهمی که در خصوص این بحث مطرح است چرایی و اهمیت آن باشد؟! برای پاسخ گویی به این پرسش لازم به ذکر است که با توجه به قداست و جایگاهی که روحانیت در جامعه اسلامی دارند، شاهد هستیم افرادی از این سمت و جایگاه علمی و اجتماعی سوء استفاده نموده از این رو بعضی از افراد از کل جامعه روحانیت سر خورده میشوند. این در حالی است که عقل سلیم به این مطالب رهنمود میسازد که سزاوار نیست با دیدن خطا و اشتباه از شخصی آن را به کل جامعه انسانی آن دسته سرایت داد. در این نوشتار سعی داریم با بیان مطالبی از نگاه امام خمینی (رحمه الله علیه) شاخصههای برای تشخیص روحانیون صالح از غیر صالح را برای مخاطبین مشخص نمایم.
الف: روحانیت صالح
در نگاه امام خمینی(رحمه الله علیه) این دسته روحانیون خود داری اقسام متفاوتی هستند. از این رو از لابهلای سخنان ایشان استفاده میشود این دسته افراد شامل: 1- روحانیت اصیل، متعهد و انقلابی؛ 2- روحانیت اصلاح گر(آدم ساز) 3- علمای منفعل و یا محافظه کار
روحانیت اصیل و متعهد و انقلابی
این دسته روحانیون حافظ دین، اسلام، شریعت، و مبلغ رسالت و قوانین وحی و وارثان انبیا هستند. این گروه از روحانیت سینه خود را برای مقابله با هر تیر زهر آگین که به طرف اسلام شلیک میشود هستند. نوعاً این دسته روحانیت بودند که با نظامهای سیاسی وحکومت های مستبد درگیر شدند و حاضر به تسلیم و سر سپردگی به یوق بندگی طاغوت ندادند. در واقع این دسته روحانیون دیانت را فارق از سیاست نمیدانند و بلکه سیاست را در خدمت دین و حکومت دینی مطالبه میکنند.[1]
روحانیت اصلاح گر(انسان ساز)
از دیدگاه امام خمینی (رحمه الله علیه) ویژگی روحانیت اصلاحگر یا آدم ساز این طور بود، که اولاً بر اساس اقتضائات زمان و مکان وارد دستگاه میشود و ثانیاً منفعل در دستگاه نیست بلکه تحولی ایجاد میکند با در نظر گرفتن این دو عنصر است که امام خمینی(رحمه الله علیه) فعالیتهای عالمانی همچون: خواجه نصیر الدین طوسی، شیخ بهایی وعلامه مجلسی را در درون نظام سلطنتی مورد ستایش قرار میدهد ایشان نه تنها این دسته عالمان را مذمت ننموده است بلکه از آنها به مثابه عالمان مجاهد و صالحی که از مقامشان گذشت کردند یا مینماید. کما اینکه از امام خمینی(رحمه الله علیه) در این باره این چنین نقل شده است: «یک طایفه از علما، اینها گذشت کردهاند از یک مقاماتی و متصل شدهاند به یک سلاطین، با اینکه میدیدند که با مردم مخالفند لکن برای ترویج دیانت تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق،اینها متصل شدند به سلاطینی و این سلاطین را وادار کردهاند. اینها آخوند درباری نیستند این اشتباهی است که بعضی از نویسندگان ما میکنند.»[2]
علمای منفعل یا محافظه کار
به نظر میرسد که امام خمینی (رحمه الله علیه) این دسته از روحانیت را در حالت ما بین افراد صالح و ناصالح قرار داده باشد. این دسته از روحانیون در عرصههای نظری یا خدمات اجتماعی فعال و خواهان خیر جمعی هستند؛ اما در باب فعالیتهای سیاسی ساکت و بی تحرکاند؛ از این رو امام از آنها میخواهد که زمانه را بشناسند و دست از محافظه کاری بردارند و به آنان این طور هشدار میدهد:
«وای بر این عالمان ساکت، وای بر این نجف ساکت، این قم ساکت، ...وای بر این اسلام، ای علما ساکت ننشینید، نگوید الان مسلک شیخ است(مراد آیه الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری)والله شیخ اگر حالا بود تکلیفش این بود امروز سکوت و همراهی با دستگاه جبار است نکنید».[3]
روحانیت ناصالح
از دیگاه امام خمینی(رحمه الله علیه) این افراد به سه دسته تقسیم میشوند: 1- آخوندهای غیر مهذب، و عالمان بیعمل.2- روحانیت وابسته 3- علمای مهمل
1-آخوندهای عالم غیر مهذب و عالم بیعمل
امام خمینی(رحمه الله علیه) با استناد به تاریخ روحانیت شیعه، به روحانیت این چنینی هشدار میدهد. طلاب علوم نقلیه شرعیهای که علم آنها تاثیر سوء بخشیده و بر مفاسد اخلاقی آنها افزوده و علم که موجب فلاح و رستگاری آنها باید باشد باعث هلاکت آنها شده و آنها را به جهل ممارات و استطاله و ختل کشانده است[4]....باید یک قدم که برای تحصیل علم بر میدارید یک قدم برای تحصیل اخلاق خوب و تهذیب بردارد اگر خدای نخواسته آقایان مهذب نباشند این ضررش از نفعش بیشتر است ...اکثر این دین سازیها که بود است اینها از طبقه ملاها بوده است ملاهایی که فقط علم به خیال خودشان کافی بوده است و دنبالش مسیر انبیا نبوده است.[5]
2-روحانیون وابسته
روحانیون وابسته به دو صورت ظهور و بروز پیدا کردهاند، اول: روحانیون آگاه وابسته؛ که خود شامل: آخوندهای حسود و دنیایگرای درباری، آخوندهای جیره خوار تفرقه افکن، علمای مزور و واعظ السلاطین، مفتی های خود فروخته، دین به دنیا فروشان، معمین ساختگی، مقدسین نماهای واپسگرا، روحانیت تحجر گرا.[6]
دومین روحانیون ناآگاه و وابسته: امام درباره این دسته از روحانیون می فرماید: «.... ضربات روحانیون ناآگاه ...به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست... هرکس صددرصد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس نماها از میدان به در میرفت. امام خمینی(رحمه الله علیه) در لابهلای سخنان خود که به معرفی این طیف از روحانیت اختصاص یافته است به طلاب جوان هم توصیه میکند: پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدسمآبی ودین فروشی عوض شده است. مقدس نمای بیشعور تا دیروز میگفتند که دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است اما امروز میگوید مسئولین نظام کمونیست شدهاند.
نتیجه سخن:
هدف از بیان این مطالب این بود که هر چند در فرهنگ اسلامی روحانیون و اهل علم از وجاهت و جایگاه خاصی برخوردار هستند؛ ولی با این حالی هر عالمی نیز مورد تأیید و حمایت گروههای مذهبی نیستند؛ چرا که بعضی از افراد از موقعیت خود سوء استفاده میکنند و بعضی نیز صلاحیت و شأنیت برخوردار از جایگاه روحانیت را ندارند؛ از این رو بر عموم مردم متدین لازم است قوه تشخصی خود را تقویت نمایند و در مشی دینی و سیاسی خود از روحانیتی حمایت و پشتیبانی نمایند که دارای شاخصههای مهمی همچون: تهذیب نفس، قدرت علمی، و درک و فهم مسائل سیاسی و روز کشورند.
______________________________
پاورقی:
[1].در آمدی برالزامات تحول در حزوه علمیه، روحانیت: تهدیدها و فرصت ها، نویسنده رضا عیسی نیا، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1388ش.
[2]. روحانیت و حوزه علمیه از دیدگاه امام خمینی(ره) تبیان دفتر دهم، ص71و 72.
[3]. همان، ص22و23، و صحیفه نور ج12،ص14-8.
[4]. همان، ص360 و صحیفه نور ج12،ص484.
[5]. صحیفه نور ج11،ص96.
[6].در آمدی برالزامات تحول در حزوه علمیه، روحانیت: تهدیدها و فرصت ها، نویسنده رضا عیسی نیا، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1388ش.