خلاصه: ای ابو احمد، در مورد توحید از حدود آنچه خداوند در کتاب خود ذکر فرموده مگذر که هلاک میشوی. بدان خدا یکتایی است یگانه و بینیاز، کسی را نزاییده است تا از او ارث ببرد و کسی نیز او را نزاییده تا با او مشارکت کند.
امام موسی کاظم(علیهالسلام) هفتمین امام شیعیان آنچنان در فضیلتهای اخلاقی و علمی نمونه بود و از منش و سلوکی پاک برخوردار بود که همگان را متأثر میساخت، و از چنان علم و دانشی برخوردار بود که از همان کودکی شگفتی مردم را برمیانگیخت. تا آنجایی که اهل مدينه «زين المجتهدين» اش مىخواندند.[1] ایشان در باب خداشناسی و اسماء و صفات الهی، بیانِ بسیار زیبا و شیوایی دارند که هر انسانِ جویای حقیقت را سیراب میکند که مختصری از آن را برای طالبان معرفت و شناخت بیان مینماییم.
«فتح بن یزید» از امام کاظم(علیهالسلام) سوال کرد که: کمترین حد معرفت (خدا) چیست؟ حضرت فرمودند: «آن است که انسان اقرار کند که جز او خدایی نیست و شبیه و مانند ندارد … و هیچ چیزی مانند او نیست».[2]
حضرت موسی بن جعفر(علیهالسلام) در بیان زیبایی در تفسیر توحید و وحدانیت خداوند و صفات الهی به «محمد بن ابی عمیر» میفرمایند:«ای ابو احمد، در مورد توحید از حدود آنچه خداوند در کتاب خود ذکر فرموده مگذر که هلاک میشوی. بدان خدا یکتایی است یگانه و بینیاز، کسی را نزاییده است تا از او ارث ببرد و کسی نیز او را نزاییده تا با او مشارکت کند. زن و فرزند و شریکی برنگزیده، اوست زندهایست که هرگز نمیمیرد و توانایست که هرگز در نمیماند، غالبیست که هرگز مغلوب نمیشود، بردباریست که هرگز شتاب نمیکند، دائمیست که هرگز هلاک و نابود نمیشود، جاودانیست که هرگز فانی نمیشود، ثابتیست که هرگز زوال ندارد، بینیازیست که هرگز محتاج نمیشود، عزیزیست که هرگز خار و ذلیل نمیشود، داناییست که نادانی در او راه ندارد، عادلیست که هرگز ستم نمیکند، بخشندهایست که هرگز بخل نمیورزد.
عقلها نمیتوانند او را اندازهگیری کنند و خیالها بر او واقع نمیشوند، اندازهها بر او احاطه ندارند و جایی او را فرا نمیگیرد. دیدهها و خیالها او را درنیابند و او دیدگان را دریابد و او لطیف و خبیر است. همانند او چیزی نیست و او شنوا و بیناست. و او همان نخستینیست که پیش از او چیزی نبوده و آن پایانی است که بعد از او چیزی نخواهد بود و او قدیم است و آنچه غیر اوست پدیدآورده شده و آفریده شده...».[3]
امام کاظم(علیهالسلام) در نفی تجسیم و جسمانیت خداوند میفرماید: «خداوند جلیلتر و عظیمتر از آن است که به دست، پا، یا حرکت یا سکون محدود و اندازهگیری شود، یا به درازی یا کوتاهی توصیف شود، یا خیالها به او برسند و عقلها به صفتش احاطه پیدا کنند».[4]
همچنین حضرت و در نفی عقیده شخصی که گفت: «خداوند جسمى است كه چيزى مانند او نيست، او دانا، شنوا، بينا، توانا، متكلّم و ناطق است، و كلام و قدرت و علم در يك روش مىباشند، هيچ كدام از آنها مخلوق نيستند». فرمود: «گوينده اين كلام از رحمت خدا به دور باد، مگر نمىداند كه جسم محدود است و كلام غير متكلّم است، پناه مىبرم به خدا و از اين سخن بيزارى میجويم؛ خداوند متعال نه جسم است، نه صورت؛ او هرگز محدود نیست و هر چيز جز او مخلوق است، به محض اراده و خواست او موجود شود، بدون كلام و حركت خاطر و سخن زبانى».[5]
همچنین حضرت درباره مردمی که عقیده داشتند كه خداى تبارك و تعالى از آسمان به زمین فرود میآيد، فرمود: «خدا فرود نيايد و نيازى به فرود آمدن ندارد، ديدگاه او نسبت به نزديك و دور برابر است، هيچ نزديكى از او دور نشده و هيچ دورى به او نزديك نگشته، او به چيزى نياز ندارد، بلكه نياز همه به اوست؛ او عطا كننده است، شايسته پرستشى جز او نيست، عزيز و حكيم است».
اما گفته وصفكنندگانى كه میگويند: «خداى تبارك و تعالى فرود آيد». اين سخن كسى است كه خدا را به كاهش و فزونى نسبت دهد، افزون بر آنكه هر متحرّكى احتياج به محرّك يا وسيله حركت دارد، كسى كه اين گمانها را به خدا برد هلاك گردد، و بپرهيزيد از اينكه راجع به صفات خدا در حدّ معينى بايستيد و او را به كاهش يا فزونى يا تحريك يا تحرّك يا انتقال يا فرود آمدن يا برخاستن يا نشستن محدود كنيد، خداوند از وصف واصفان و ستايش ستايندگان و توهّم متوهّمان والا و گرامى است».[6]
سخنان امام کاظم(علیهالسلام) در باب خداشناسی بسیار عالی و تمام و کامل است و در مباحث کلامی و فلسفی براهین آن به اثبات رسیده است که بیان آن در این نوشتار نمیگنجد.
_______________________________
پینوشت:
[1]. اصول كافى، ج2، ص418.
[2]. همان، ج ۱، ص ۸۶.
[3].توحید شیخ صدوق، ص105.
[4]. همان، ص96.
[5]. الاحتجاج-ترجمه جعفرى، ج2، ص338.
[6].همان، ص 340.