حديث سلسله الذهب متواتر است يا واحد؟

07:59 - 1394/02/24

چکیده: با توجه به اينكه حديث سلسلة الذهب را شيعه و سني با سندهاي بسيار و مختلف نقل كرده اند قطعا اگر اين روايت متواتر لفظي نباشد، متواتر معنوي مي باشد يعني همه راويان اين خبر از يك مطلب با اندك اختلاف در تعابير حكايت مي كند و لذا نيازي به بررسي تك تك حال راويها از نظر وثاقت و ضعف و امثال آن نمي باشد گذشته ازاينكه محتواي حديث مورد سخن، موافق آيات و روايات مي باشد.

حديث سلسله الذهب متواتر است يا واحد؟

پاسخ:

بعد از قرآن كريم بي شك بزرگترين منبع معارف هدايتگر و سعادت بخش و اصلي ترين و مطمئن ترين كليد راه يابي به آموزه هاي وحياني به ويژه براي يك مسلمان، احاديث نبوي و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ مي باشد.
و سخنان آنان منبع جوشان معارف و ارمغان طوبي و جاويد غواصان درياي عالم غيب و وحي است از اين رو بررسي احاديث از زواياي مختلف سند و متن و... از مهم ترين وظائف يك محقق و پژوهشگر به شمار مي رود. اين نوشتار با همين هدف درپي آن است كه يكي از احاديث يعني حديث سلسله الذهب را كه از اهميت زيادي برخوردار است از زواياي زير براي رسيدن به پاسخ اين سئوال كه آيا حديث سلسله طلائي متواتر است يا نه، بررسي نمايد:
الف: متن و سند اين حديث در منابع شيعي به طور گوناگون نقل شده كه فقط به گوشه اي ازاين نقل ها اشاره مي شود:
1. از ميان عالمان حديث تنها شيخ صدوق در سه كتاب توحيد (ص24، دارالمعرفه) و عيون اخبار الرضا (ص143، ج1)و معاني الاخبار (دارالتعارف، ص37) با ده سند مختلف نقل نموده، ولي سند ذيل در هر سه كتاب شيخ صدوق آمده و از يك متن حكايت مي كند. محمد بن موسي متوكل از ابوالحسين محمد بن جعفر الاسدي از محمد بن الحسين الصولي از يوسف بن عقيل از اسحق بن ابراهيم حنظلي و او از امام هشتم ـ عليه السلام ـ تا سند حديث مي رسد به پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و پيامبر از جبرئيل و او از خدا نقل مي كند كه: «لا اله الاّ الله دژ محكم من است پس هر كس داخل دژ من گردد از عذاب من در أمان است».
بعد از املاء اين حديث امام ـ عليه السلام ـ فرموده است: «با شرائط آن و من از شرائط آن هستم».(1)
متن روايت با همين كيفيت در بسياري از كتب حديثي شيعه و سني آمده است يعني متن مشترك در نقل هاي شيعه و سني همين متن است هر چند سندها فرق مي كند و نيز متن هاي ديگري وجود دارد.
2. شيخ طوسي حديث سلسله الذهب را با دو سند و دو متن نقل كرده است (امالي شيخ طوسي، ص201).
3. كشف الغمه، علامه اربلي، دارالكتاب الاسلامي، ج3، ص98.
4. صحيفة الرضا، تحقيق محمد مهدي نجف، دارالاضواء، ص40.
5. قاضي سيد نورالله حسيني شوشتري، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج12، ص387 و ج19، ص579.
6. طبري، بشارة المصطفي، منشورات حيدريه، ص331.
7. فتال نيشابوري، روضة الواعظين، منشورات رضي، ص42.
8. ابوالحسن ورام، مجموعه ورام، سازمان انتشارات اسلامي، ج2، ص74.
9. ديلمي، اعلام الدين، دارالكتب الاسلاميه، ص214.
10. ابن ابي جمهور، عوالي اللئالي، مطبعة سيد الشهدا، ج4، ص94.
11. شيخ حر عاملي، الجواهر السنيه، منشورات مكتبة المفيد، با سندهاي مختلف از جمله، ص147.
12. علامه مجلسي در بسياري از كتاب هايش از جمله در دائرة المعارف بزرگ خود بحارالانوار از جمله: ج3، ص5 و 6، 7، 10، 13، 14 و ج27، ص134 و ج38، ص98 و ج39، ص624 و 247 و ج49، ص121 و ص221 و 231.
13. عباسقلي خان سپهر، ناسخ التواريخ (زندگي امام رضا).
14. علي محمد دخيل، ثواب الاعمال و عقابها، دارالمرتضي، ص13.
15. محمد حسن هروي خراساني، حديقة الرضويه.
16. محدث قمي، سفينة البحار، دارالاسوه للطباعه و النشر، ج2، ص114 و ج3، ص3.
17. سيد محسن امين عاملي، اعيان الشيعه، ج4، (قسمت دوم)، ص118.
18. علي گلزاده، غفوري، زندگي امام رضا، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
19. احمد خوشنويس، حضرت علي بن موسي الرضا، انتشارات عطائي.
اينها تنها گوشه اي از كتاب هاي شيعه است كه روايت مورد نظر را با سند ها و متن هاي مختلف آورده است.
ب) بسياري از محدثان بزرگ اهل سنت اين روايت را با سندها و مضمون هاي گوناگون نقل كرده و در اينجا فقط به برخي از منابعي كه حديث را با سند و متن متفاوت ارائه كرده است، اشاره مي شود:
1. الشيخ مؤمن الشبلنجي، نورالابصار، منشورات الشريف رضي، ص314.
2. حلية الاولياء، حافظ ابونعيم اصفهاني، دارالكتب العلميه، ج3، ص192.
3. ينابيع الموده لذوي القربي، سليمان بن ابراهيم القندوزي الحنفي، دارالاسوه، ج3، ص122.
4. الاعتصام بحبل الاسلام، شيخ احمد تابعي مصري، قاهره، ص205 و 23.
5. الصواعق المحرقه، ابن حجر الهيثمي، ص204.
6. كنزالعمال، حسام الدين المتقي الهندي، موسسه الرساله.
7. علامه بدخشي، مفتاح النجاة، ص179.
8. علامه عبد الرئوف، مناوي، شرح جامع الصغير، ص410.
9. ابن جوزي، تذكرة الاولياء، ص361.
ج: خبر، اقسامي دارد كه در علم درايه بيان مي شود يكي از اقسام خبر، خبر متواتر است و آن خبري است كه ناقلان و راويان آن در حدي از كثرت باشد كه تباني شان بر جعل و كذب عادتا محال باشد و از نقل آن علم و يا اطمينان به صدور خبر براي انسان پيدا شود.
لذا با توجه به اينكه حديث سلسلة الذهب را شيعه و سني با سندهاي بسيار و مختلف نقل كرده اند قطعا اگر اين روايت متواتر لفظي نباشد، متواتر معنوي مي باشد يعني همه راويان اين خبر از يك مطلب با اندك اختلاف در تعابير حكايت مي كند و لذا نيازي به بررسي تك تك حال راويها از نظر وثاقت و ضعف و امثال آن نمي باشد گذشته ازاينكه محتواي حديث مورد سخن، موافق آيات و روايات مي باشد.
بر همين اساس در اينجا فقط اشاره مي شود به گفته برخي از محدثان كه بر اين حديث اعتماد كرده و گفته هاي آنان حاكي از اهميت دادن به سند خبر و اطمينان به صدور آن است:
1. علامه اربلي در كشف الغمه، ج3، ص98 درباره اهميت سند اين حديث مي نويسد: ابوالقاسم قشيري(ره) گفت اين حديث با همين سند به يكي از شاهان ساماني رسيد و آن را با آب طلا نوشت و وصيت كرد كه با او دفن شود پس از مرگ در عالم خواب ديده شد، سئوال شد چه بر سر تو آمد در جواب گفت خدا بواسطه گفتن «جمله لااله الا الله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي» و باور رسالت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از روي اخلاص و اينكه من اين حديث را با آب طلا بخاطر احترام و بزرگداشت آن نوشتم مرا بخشيد.
2. محدث قمي پس از نقل حديث درجلد دوم سفينة البحار،ص115 مي گويد: اين حديث را صاحب كتاب «بشارة المصطفي» از كعب الجَسر نقل كرده و گفته سزاوار است اين حديث با آب طلا نوشته شود.
3. ابن صباغ از علماي اهل سنت مي نويسد: تعداد نويسندگان صاحب قلم و دوات كه اين حديث را آنروز مي نوشتند بيشتر از بيست هزار تن شمار كرده اند».(2)
4. شيخ مؤمن شبلنجي درباره اين حديث همان مطلب فوق را در كتاب نورالابصار، ص313 نقل كرده است.
5. ابونعيم اصفهاني مي گويد اين حديث از نسل هاي پاك از پدران پاك شان رسيده و يكي از محدثان بزرگ پيشين گفته است: چنانچه اين سند بر فرد مجنوني خوانده شود صحت مي يابد (حلية الاولياء ص192).
6. قندوزي حنفي نيز در ينابيع الموده (ص122، ج3) شماره نويسندگان حديث را هنگامي كه امام رضا ـ عليه السلام ـ آن را املاء نموده است بيست هزار نفر نقل نموده است.
7. محمد علي البار از علماء اهل سنت در كتاب الامام علي الرضا و الرسالة في الطب النبوي مي نويسد: امام رضا در هنگامي اين حديث را املاء كرده كه جمعيت طالب علم قابل شمارش نبوده است. (ص82).
مي دانيم چنين تعابيري را محدثين در مورد كمتر حديثي به كار برده اند و اين حاكي از محرز بودن تواتر حديث و مضمون عالي آن است.
د: پيام حديث بعد از مسأله توحيد، امر نبوت و امامت است:
بدون شك اصل امامت، در اسلام از اهميت فراواني برخوردار بوده و سخنان امام هشتم را در سفر تاريخي حضرت از مدينه به سوي طوس، در نيشابور كه از مراكز بزرگ علمي جهان آنروز بوده است، نيز در راستاي همان خط ممتد امامت بايد دانست و آنچه موجب شده كه حضرت اين حديث قدسي را املاء نمايد، همان امري است كه خود در ادامه فرموده و آن بيان فلسفه سياسي اسلام و تداوم غدير و عاشورا مي باشد. زيرا همان طوريكه اصل توحيد با لااله الاّ الله بيان شده مسأله امامت كه تداوم نبوت است با جمله «با شرائط آن و من از شرائط آن هستم» تبيين شده است.

پاورقی:

1. شيخ صدوق، محمد بن بابويه، عيون اخبار الرضا، تهران، نشر جهان، اول، 1378ش، ج1، ص 143.
2. الامام بن الصباغ، الفصول المهمه في معرفة الائمه، منشورات دارالحديث، ص235.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.