چکیده: شهادت امام كاظم(علیهالسلام) به وسليه سمی كه در غذای حضرت ريخته بودند و گفته میشود به وسيله خرمای مسموم بوده است كه به وسيلهی «سندی بن مشاهك يهودی» فراهم گردید.
امشب شب عزای امام عالمین است
دل را هوای قبر غریب کاظمین است
باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده
مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده
امام موسی الکاطم(علیهالسلام) معروف به كاظم و باب الحوائج و عبد صالح فرزند بزرگوار امام جعفر الصادق(علیهالسلام) در روز يكشنبه هفتم صفر سال 128(ه.ق) متولد شد. امام موسى الكاظم(علیهالسلام) هنوز كودك بود كه فقهاى مشهوری مثل ابو حنيفه از او مسأله مىپرسيدند و كسب علم مى كردند. بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق(علیهالسلام)(148 ه.ق.) در بيست سالگى به امامت رسيد و 35 سال رهبرى و ولايت شيعيان را بر عهده داشت.
بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی الکاظم(علیه السلام) امام هفتم شیعیان جهان در سال 183 هجری است. شهادت امام كاظم(علیهالسلام) به وسليه سمی كه در غذای حضرت ريخته بودند و گفته میشود به وسيله خرمای مسموم بوده است كه به وسيلهی «سندی بن مشاهك يهودی» فراهم گردید و بعد از شهادت دربار هارون بزرگان و فقهاء اهل بغداد را جمع كرد و آنها را شاهد گرفت كه حضرت با مرگ طبيعی از دنيا رفته است.[1]
بسته بودن پاهای حضرت به غل و زنجير را میتوان از فرازی از صلواتی كه شيخ عباس قمی(رحمة الله عليه) از سيد ابن طاووس نقل میكند فهميد كه میفرمايد: «... و المعذب في قعر السجون و ظلم المطامير ذي الساق المرضوض بحلق القيود... : صلوات بر موسي بن جعفر... آن كه در قعر زندانها و تاريكي سياهچالها شكنجه میشد و ساقپاهايش به وسيله حلقههاي زنجير زخمي شده بود.[2] پس بسته شدن امام كاظم (عليه السّلام) در زندان با كنده و زنجير صحيح است و فقط جريان حمل تابوت بعيد به نظر میرسد؛
زنجیرهایی که پاهای مبارک را با آن بسته بودند، پس از شهادت باز کردند تا اين خبر به نام دربار خلیفه در بین مردم منتشر نشود، به همین خاطر عدهای را شاهد گرفتند که به مرگ طبیعی از دنیار فته است.
-------------------------------------------------------------------------------------
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- سیره پیشوایان مهدی پیشوایی 2- حیات فکری سیاسی امامان شیعه رسول جعفریان
پینوشت
[1]. شيخ مفيد، الارشاد، چاپ دوّم، نشر آل البيت، 1416، چاپ مهر قم، چ 2، ص 1215.
[2]. قمي، شيخ عباس، انوارالبحيه، چاپ اوّل، مؤسسه نشر اسلامي، جامعه مدرسين، ص206.