ترویج باستان‌گرایی، و دست‌های پشت پرده دشمن

23:07 - 1394/02/31

چکیده: یکی از مقولات در حال گسترش در سطح جامعه که نقد و بررسی آن نیز نیازمند ظرافت تحلیل می‌باشد، گسترش فعالیت تبلیغاتی ملی‌گری و ترویج ایران باستان، در سطح جامعه به ویژه در قشر جوان کشور است، این یکی از خطرناکترین روشهایی است که دشمن در مواجهه با اسلام و گسترش آن در پیش گرفته است 

باستان گرایی

بزرگترین معضلی که غرب با آن مواجه است گرایش عمومی مردم به دین مبین اسلام است؛ چراکه فرهنگ و سیاست غربی در تضاد کامل با فرهنگ و سیاست اسلامی است و گرایش به اسلام، پایگاه فرهنگی و سیاسی آن‌ها را در جهان سست و بیبنیاد می‌کند. لذا آن‌ها برای تقویت هر چه بیشتر پایه‌ی فرهنگی خود، جنگ فرهنگی عظیمی در مقابله با اسلام به راه انداختهاند. یکی از روش‌هایی که در مقابله با موج گرایش به اسلام در پیش گرفتند، ترویج ادیان و مکاتب غیر اسلامی و بعضا غیر دینی است تا مردمی که بالطبع کمالگرا هستند، برای حس کمال یابی خود به ادیان و مکاتب دیگر رو آورند و از اسلام دور باشند؛ زیرا این مکاتب و ادیان - چه در زمینه فرهنگ، چه در سیاست و چه امور اجتماعی – تضاد چندانی با فرهنگ و سیاست‌های غرب ندارد و بعضا مویّد آن نیز می‌باشند.

در این میان، تشیع که از تربیت اهل بیت(علیهم‌السلام) بهره می‌برد در مقابله با فرهنگ غربی، دارای یک جلوه و نمود خاصی است که هرگز با دیگر فرقه‌های اسلام قابل قیاس نمی‌باشد. از اینرو دشمن در تقابل با تشیع، بیشترین تلاش را دارد و عزمش را جزم نموده که شیعیان را از فرهنگ اصیل شیعی دور کند.

دشمن در تقابل با انقلاب شیعی ایران و صدور آن به دیگر ملل، روش‌های مختلفی را در پیش گرفته است. بخشی از این روش‌ها به منظور جلوگیری از صدور انقلاب و فرهنگ شیعی، در بیرون از مرزهای ایران است. برای این‌کار تبلیغات گسترده بر علیه تشیع و ملت ایران را در دستور کار خود قرار دادهاند.
اما خطرناک‌ترین روشی که دشمن در پیش گرفته است، سست کردن اعتقادات شیعیان از درون است، چون اگر سرچشمه را بخشکاند، دیگر نیازی به تقابل فیزیکی در خارج از مرزهای کشور ندارد.

آن‌چه که اکنون از بزرگ‌ترین خطرات برای مردم شیعه ایران است، تقویت حس باستانگرایی و گرایش مردم به مکتب زردشت است که به سرعت هم در حال پیشرفت است. به دلائل مختلف، گرایش عمومی نسبت به وهابیت و بهائیت یا یهودیت و مسیحیت در بین جامعه ایرانی بسیار کم‌رنگ است؛ اما از آن‌جا که مردم ایران تا قبل از ورود اسلام به ایران، پیرو مکتب زردشت بوده‌اند، حس تعصب نژادی، بالطبع مردم عوامِ سست بنیاد را به سمت و سوی این نوع تفکرات و نژادگرایی و باستان‌گرایی می‌کشاند و کمکم از اسلام دور شده و پیرو مکتب زردشت می‌شوند.

دشمن در یک هجمه‌ گسترده و شدید ضد تبلیغی علیه اسلام و به ویژه تشیع، با سوء استفاده‌ از «حبّ وطن» شدید ایرانیان [که در همه جنگ‌ها مشهود بوده و هست]، اسلام را به عنوان یک دین عربی که به ایران حمله کرده معرفی می‌کند و «کوروش» به عنوان آلترناتیو [=پیشنهاد متفاوت] مورد تبلیغات گسترده قرار گیرد. لذا ناگهان در تمامی سایت‌ها نام «کوروش» به نوعی فرافکنی شده که گویا تاریخ ایران همین یک پادشاه را داشته است!!! و چون کوروش پادشاهی موفق و نامی بوده است، طرح نام او به صورت ناخودآگاه، پادشاهی را تبلیغ و توجیه می‌نماید.

اکنون صحبت از فتنه‌ای پیچیده و خاموش با ظاهر ملی‌گرایی است که بیشتر خطرات تحرکات مسموم آن برای سال‌های آتی پیش‌بینی می‌گردد. شیوع زردشتی‌گری با هدف تضعیف و ایجادانحراف در مبانی و ارزش‌های ناب فرهنگی جامعه اسلامی از سوی صاحبان اتاق فکر غربی صهیونیستی به شدت دنبال می‌گردد.

علل گرایش به دین زردشت و باستان‌گرایی

در بررسی این‌که چه عللی سبب می‌شود تا مردم به آیین زردشت روی آورند چند علت عمده را می‌توان متذکر شد:

1. آشنا نبودن با آیین زردشت: عموم مردمی که به زردشت تمایل پیدا می‌کنند، با این دین آشنا نیستند. آنان نمی‌دانند که هیچ چیز قابل اعتمادی از آیین زرتشت باقی نمانده است.

2. ناآشنایی با دین اسلام: بدون شک، این قبیل مردم با اسلام واقعی نیز آشنا نیستند. چه بسا آنان برخی رفتارهای ناشایست برخی از مسلمانان(همچون وهابیت و..) را به پای اسلام بگذارند و حال آن‌که برای پی‌بردن به حقانیت یک دین، باید خود آن دین را بررسی نمود، نه پیروان آن را؛ مثلا اگر دروغ میان مسلمانان زیاد است، باید دید آیا دین اسلام به دروغ‌گویی سفارش کرده است یا عامل دیگری دارد؟ عدم آشنایی با اسلام، گرفتاری اکثریت مسلمانان است. بسیاری از مسلمانان با ابتدایی‌ترین آموزههای اسلام آشنایی ندارند، اما از این جهل خود ناآگاهند.

3. علاقه به وطن: وطن‌دوستی و علاقه به میهن، جزء فطرت انسان است و ایرادی ندارد، ولیکن افراط ممکن است انسان را به بی‌راهه بکشاند. اگر وطن‌دوستی سبب شود حق زیر پا گذاشته شود، نشانه‌ی افراط در وطندوستی است. شدت علاقه به ایران، این زمینه را فراهم آورده که تمایل به دینی پیدا کند که مهدش ایران است. حال آن‌که هم میتوان وطن‌دوست بود و هم اسلام‌دوست؛ مانند فردوسی و ملک الشعرای بهار[1].

4. سادگی احکام زردشتی و راحت‌طلبی مردم: گاه دلیل ترجیح دین زردشتی، آسان‌تر بودن احکام آن است. اما احکام شرعی زردشت از بین رفته و به قول برخی محققان زردشتی: فقه زردشتی اصلا به زردشت مربوط نیست.[2] بلکه در طول زمان، ساخته و پرداخته‌ی موبدان است. بنابراین باید ابتدا احکام زردشت را نشان داد و بعد ادعا کرد که به دلیل سادگی از آن پیروی می‌کنیم.
از این گذشته، مگر سادگی نشانه‌ی برتر بودن است. اگر یکی از دو پزشک متخصص، به ما بگوید: راحت باش هر چه خواستی بخور، اما دیگری دستورهای غذایی خاص بدهد و ما را به زحمت بی‌اندازد، آیا می‌توانیم بگوییم پزشک اول ترجیح دارد؟ اساسا سادگی و دشواری احکام یک دین، نشانه‌ی برتری نیست.

5. تمایل به نژادپرستی: نژادپرستی یعنی دنباله‌روی از نژاد هرچند حق با آن نباشد. عده‌ای تصور می‌کنند که چون زادگاه این دین ایران است یا آورنده‌ی آن ایرانی است، شایسته‌ی پیروی است. اما ملاک حق و باطل، نژاد نیست. و گر نه هر کس نژاد خود را برتر از دیگران می‌داند چنان‌که عرب نیز نژادش را برتر از عجم می‌داند و یهود نیز خود را نژاد برتر می‌شمارد. و این همان حمیّت و تعصبی است که قرآن آن‌ تعصب جاهلی می‌شمارد: «إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّه [فتح/26] آن‌گاه كه كافران در دل خود حميت(و عصبيت) جاهليت را جای‌گزين كردند».
قرآن در مورد این تعصب کورکورانه می‌فرماید: «وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى‏ عَذابِ السَّعِير [لقمان/21] هر گاه به آنان گفته شود از آن‌چه خدا نازل کرده پيروى كنيد، مى‌گويند: ما از آن‌چه پدران خود را بر آن يافتهايم پيروى مىكنيم. بگو اگر چه شيطان شما را به عذاب شعله آتش دعوت كند؟!».

6. فریب حرفهای دهنپرکن: زردشتیان بعضی حرفهای زیبا دارند که یا ارزش چندانی ندارند یا از اساس برای آن‌ها نیست. مثلا شعار «اندیشه و گفتار و کردار نیک» هدایت‌گر انسان نیست؛ زیرا زمانی هدایت‌گر خواهد بود که بگوید: چه اندیشه و چه گفتار و چه کرداری نیک است و الا هر انسانی میفهمد که هر چیز خوبی، خوب است.
از کرامات شیخ ما این است       شیره را خورد و گفت شیرین است

در نتیجه: باید به این خطر بزرگ توجه بسیار داشت و باید با روشن‌گری و تبیین درست دین مبین اسلام، مردم و خصوصا نسل جوان را از این گرداب مهلک نجات داد و این، نیاز به حرکت مسئولین مربوطه و مبلغین حوزه‌های علمیه است.

_________________
پی‌نوشت
[1]. محمدتقی بهار ملقب به ملک الشعرا نمونه‌ای از کسانی است که اسلام‌خواهی و ایران‌خواهی در او جمع است. به شعر او توجه کنیم:
گرچه عرب زد چو حرامی به ما         داد یکی دین گرامی به ما
گرچه زجور خلفا سوختیم              زآل علی معرفت آموختیم
دین بگرفتیم و عرب رانده ایم         زنده و جاوید از آن مانده ایم (منظومه‌ها، خطابه دوم از چهار خطابه)
[2]. پژوهشگر زرتشتی دکتر کتایون مزداپورر، مصاحبه با مجله هفت آسمان، ش 25، بهار 84، ص 12

نظرات

تصویر سما م
نویسنده سما م در

سلام.
سپاس از مطلب مفیدتون

تصویر مصطفی عباسی هرازی

سلام و سپاس از حضور شما. امیدوارم این مطالب برای دوستان مفید واقع بشه. یاعلی

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

اسلام زوری  بزرگ ترین خیانت  به این سرزمین  کرد 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 2 =
*****