چکیده: چقدر خوب است ما که از دوستداران و ارادتمندان امام سجاد(علیهالسلام) هستیم در گام اول خدای سبحان را شناخته و لحظه به لحظه حضورش را در کنارمان حس کنیم و از او بترسیم که همین ترس ما را به سمت اخلاق نیکو و کمک به فقرا سوق بدهد.
از مهين بانوي ايران سر زد از خاك عرب / آفتابي كز جمالش شد عيان آيات ربّ
حجّت حقّ، رحمت مطلق، عليّ ابن الحسين / درّة التّاج شرف، ماه عجم، شاه عرب
حَبّذا شاهي كه محكوم شد از او كاخ كمال / فرّخا ماهي كه روشن شد از او مهد ادب
صفات اخلاقی امام سجاد «علیهالسلام»:
1: امام خدا ترس بود: یکی از مهمترین صفات اولیاء الهی خدا ترسی است، امام زین العابدین نیز به این صفت برجسته مزین بود، به طوری که شخصی به نام طاووس نقل میکند:
«روزی در مسجدالحرام امام را ديدم كه زير ناودان ايستاده و نماز ميخواند و در حالی که اشکش سرازیر بود دعا میکرد. بعد از آنكه نمازش تمام شد خدمت امام رسیدم و گفتم: اي پسر رسول خدا چرا این گونه گریه میکردی با این که سه وسيله براي نجات داريد؟ اول آنكه فرزند پيامبر هستي، دوم آنكه جدت شفيع قيامت است و سوم آنكه خداي متعال داراي رحمت ميباشد!
آن حضرت فرمود: اما فرزند رسول خدا بودن براي من فايدهاي ندارد، زيرا خداوند فرموده: «فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ [سوره مومنون آیه 101] هنگامى كه در «صور» دميده شود، هيچ يك از پيوندهاى خويشاوندى ميان آنها در آن روز نخواهد بود و از يكديگر تقاضاى كمك نمىكنند، چون كارى از كسى ساخته نيست»
و اما شفاعت جدّم معلوم نيست برايم مفيد باشد زيرا خداوند فرموده: «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى [انبیاء آیه 28] شفاعت نميكنند مگر براي كساني كه مورد رضايت حق هستند» و اما خداوند در مورد رحمت خود فرموده:«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِن [سوره اعراف آیه 56] رحمت او شامل حال محسنين ميشود» و من نميدانم جزء محسنين و نيكوكاران هستم يا نه»[1]
2: امام اخلاقی نیکو و خوش داشت: یکی از مهمترین صفاتی که خداوند آن را دوست دارد و شایسته است هر مسلمانی به آن مزیّن باشد حُسن خلق است، همان گونه که امام زین العابدین در درجات بالای این صفات زیبا جای داشت تا جایی که نقل میکنند: «روزی شخصی به امام سجاد(ع) که در حضور جمعي از یارانش بود ناسزا گفت و رفت، امام به حاضران فرمود: گفتار او را شنيديد، اكنون دوست دارم همراه من بياييد تا پاسخ مرا نیز بشنويد. اطرافیان گفتند: چه خوب بود همان وقت كه بدگويي ميكرد شما و ما پاسخش را ميداديم. امام با آنان به سوي خانه ي آن ناسزاگو رفت، و این آیه را تلاوت میکرد که:
«الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ [آل عمران/ 134] و فروخورندگان خشم و درگذرندگان از مردم و خداوند نيكوكاران را دوست ميدارد»
همراهان كه ابتدا گمان ديگري داشتند با شنیدن این آیه فهمیدند که امام براي تلافي نميرود. خلاصه به خانهي آن مرد رسيدند. او به گمان آنكه امام براي تلافي آمده خود را آماده ي ستيز ساخت و بيرون آمد. اما امام فرمود: برادرم تو چند دقيقه پيش نزد من آمدي و حرفهايي زدي، اگر آنچه گفتي در من هست از خدا ميخواهم مرا بيامرزد، و اگر در من نيست از خدا ميخواهم ترا بيامرزد. نرمش عظيم امام مرد را شرمنده ساخت، پيش آمد و پيشاني امام را بوسيد و گفت: آنچه گفتم در شما نبود و اعتراف ميكنم كه خود به آنچه گفتم سزاوارترم.» [2]
3: امام اهل انفاق بود: یکی از دستوراتی که خداوند در جاهای مختلف قران کریم به آن تصریح کرده است انفاق و دستگیری از فقرا است که این صفت نیز در زندگی امام سجاد علیه السلام موج می زند به طوری که نقل میکنند:
«وقتي حضرت به فقير چيزي ميداد دست خودش را ميبوسيد و در برخي روايات گاهي دست سائل را ميبوسيد وقتي كه علت را از حضرت ميپرسيدند، ميفرمود: خداوند در قرآن مجيد ميفرمايد «أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ [سوره توبه آیه 104] آيا نمىدانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مىپذيرد، و صدقات را مىگيرد، و خداوند توبه پذير و مهربان است»
ظاهرش دست سائل يا گيرنده است اما حقيقتش این خدا است که ميگيرد اين دست متبرك شده لذا دستم را مي بوسم كه اين خير با اين دست جاري شد.»[3]
چقدر خوب است که ما دوستداران و ارادتمندان این امام بزرگ، در گام اول خدای سبحان را شناخته و لحظه به لحظه حضورش را در کنارمان حس کنیم و از او بترسیم که همین ترس ما را به سمت اخلاق نیکو و کمک به فقرا سوق میدهد.
.................................
پی نوشتها:
[1]. «فَقُلْتُ أَنَا طَاوُسٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا هَذَا الْجَزَعُ وَ الْفَزَعُ- وَ نَحْنُ يَلْزَمُنَا أَنْ نَفْعَلَ مِثْلَ هَذَا وَ نَحْنُ عَاصُونَ جَانُونَ- أَبُوكَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ وَ أُمُّكَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ- وَ جَدُّكَ رَسُولُ اللَّهِ ص- قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ يَا طَاوُسُ- دَعْ عَنِّي حَدِيثَ أَبِي وَ أُمِّي وَ جَدِّي- خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ وَ أَحْسَنَ وَ لَوْ كَانَ عَبْداً حَبَشِيّاً- وَ خَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَ لَوْ كَانَ وَلَداً قُرَشِيّاً- أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَهُ تَعَالَى فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ- فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ «سورة المؤمنون آیه: 101»- وَ اللَّهِ لَا يَنْفَعُكَ غَداً إِلَّا تَقْدِمَةٌ تُقَدِّمُهَا مِنْ عَمَلٍ صَالِح...» [ بحار الأنوار، ج46، ص: 83]
[2]. «وَقَفَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ فَأَسْمَعَهُ وَ شَتَمَهُ فَلَمْ يُكَلِّمْهُ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لِجُلَسَائِهِ قَدْ سَمِعْتُمْ مَا قَالَ هَذَا الرَّجُلُ وَ أَنَا أُحِبُّ أَنْ تَبْلُغُوا مَعِي إِلَيْهِ حَتَّى تَسْمَعُوا رَدِّي عَلَيْهِ قَالَ فَقَالُوا لَهُ نَفْعَلُ وَ لَقَدْ كُنَّا نُحِبُّ أَنْ تَقُولَ لَهُ وَ نَقُولَ قَالَ فَأَخَذَ نَعْلَيْهِ وَ مَشَى وَ هُوَ يَقُولُ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ فَعَلِمْنَا أَنَّهُ لَا يَقُولُ لَهُ شَيْئاً قَالَ فَخَرَجَ حَتَّى أَتَى مَنْزِلَ الرَّجُلِ فَصَرَخَ بِهِ فَقَالَ قُولُوا لَهُ هَذَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ فَخَرَجَ إِلَيْنَا مُتَوَثِّباً لِلشَّرِّ وَ هُوَ لَا يَشُكُّ أَنَّهُ إِنَّمَا جَاءَهُ مُكَافِئاً لَهُ عَلَى بَعْضِ مَا كَانَ مِنْهُ...» [ الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 146]
[3]. «عن السّجّاد عليه السلام ضمنت على رَبّي أنّ الصدقة لا تقع في يد العبد حتى تقع في يد الرّب و هو قوله هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ.و عنه عليه السلام أنّه كان إذا أعطى السائل قبل يد السائل فقيل له لم تفعل ذلك قال لأنّها تقع في يد اللَّه قبل يد العبد و قال ليس من شيء إلّا و كلّ به ملك إلّا الصدقة فانّها تقع في يد اللَّه قال الرّاوي أظنّه يقبّل الخبز أو الدّرهم...» [تفسير الصافي، ج2، ص: 37]