روحانیت شیعه به رغم سختیها و فشارهایی که در طول تاریخ متحمّل شدهاند، همواره پاسدار ارزشهای راستین اسلام بودهاند و نمیتوان کارکردهای مثبت و خالصانه آنان در حراست از قوانین اسلام را نادیده گرفت.
روحانیت شیعه به رغم سختیها و فشارهایی که در طول تاریخ متحمّل شدهاند، همواره پاسدار ارزشهای راستین اسلام بودهاند و نمیتوان کارکردهای مثبت و خالصانه آنان در حراست از قوانین اسلام را نادیده گرفت. منظور از علماي شيعه کسانی هستند که درغيبت كبری با نصب آنها توسط امام زمان(عجلاللهفرجهالشریف) از ارزشها و احكام دين پاسداری کردهاند. در دوران حضور ائمه اطهار(علیهمالسلام) نیز عدهای از اصحاب و شاگردان آنان، تشکیل دهندهی علمای شيعه بودهاند، مانند «كميلبنزياد» ، «ابيحمزه ثمالی» ، «زرارة بن اعين» ، «علیبن يقطين» ، «جابر بن يزيد الجعفی» و....[1] اما در این نوشتار منظور از علمای شيعه، آن دسته از روحانیت هستند که در دوران غيبت كبری در حفظ تشيع نقش اساسی ايفاء نمودهاند.
مطابق اعتقادات شیعه، صیانت از دين، توسط شخص امام زمان(عجلاللهفرجهالشریف) بر عهده علمای طراز اول شیعه قرار داده شد. حضرت ولی عصر(عجلاللهفرجهالشریف) در نامهای که برای آخرین نائب خود نوشتند، فرمودند: «در رخدادهايی كه اتفاق میافتد به راويان حديث ما مراجعه كنيد، زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر آنان هستم».[2] مطابق این حدیث، علمای شيعه به طور عموم، از طرف آن حضرت عهدهدار مسئوليت حفظ شريعت میباشند.
در این میان عدهای مانند «ابن هشام» ، «خواجه نصير طوسی» ، «علامه حلی» ، «ميرداماد» ، «ميرفندرسكی» ، «علامه طباطبايی» ، «شهيد مطهری» و... [3] با ابزارهای عقلانی و استدلالی، فلسفی و كلامی، به حفظ دين اسلام اهتمام نمودند. برخی نیز با نقش تبليغی، اسلام و احكام آن را زنده نگهه داشتهاند.
دانشمندان صاحب تقوا و علم در مکتب اسلام صاحب مقامی میباشند كه بعد از پیامبران و امامان(علیهمالسلام) كسی به مرتبه آنان نخواهد رسید. خداوند در قرآن میفرماید: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ [مجادله /11] خداوند كسانی از شما را كه ایمان آوردهاند و دانشمندان را درجاتی برتری دهد». همچنین امام صادق(علیهالسلام) در بیان مقام عالمان دین میفرمایند: «ملائكه بالهای خود را برای طالب علم میگسترانند و موجودات زمین و آسمان، حتیّ ماهیان دریا برای او استغفار میكنند، فضیلت عالم بر عابد همانند ماه شب چهارده بر بقیه ستارگان است و به تحقیق دانشمندان وارثان انبیای الهی هستند».[4]
در بررسی نقش علمای شیعه در حفظ دین، به ابعاد مختلفی میتوان اشاره نمود. در جزئيات زندگی ارزشی فرد مانند گفتن «بسم الله» در آغاز غذا خوردن، سلام دادن و آغاز ديدار با واژه سلام، توسط علمای شيعه در فرهنگ مردم جا گرفته است. همچنین هر جا شبههای نسبت به حريم شيعه مطرح میگردید، علما با قلم يا زبان پاسخ میگفتند و اگر نياز بوده است دست به سلاح برده و از هويت و اساس دين دفاع نمودهاند که نمونه های تاریخی آن بیشمار است.[5] مجاهدتهای شيخ مفيد، مبارزات شهيد اول و شهيد ثانی، زحمات خواجه نصير الدين طوسي و زحمات طاقت فرسای علامه حلی در دربار ايلخانان تنها بخشی از تلاشهای علمای شیعه در صیانت از دین اسلام است.[6]
امام خميني(رحمهاللهعلیه) اهمیت و جایگاه علمای شیعه را اینگونه بیان میفرماید: «اگر فقهاي عزيز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی را به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت(عليهمالسّلام) به خورد تودهها داده بودند... صدها سال است كه روحانيت اسلام، تكيهگاه محرومان بوده است، هميشه مستضعفان از كوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سيراب شدهاند».[7]
همچنین ایشان در سخنرانی در جمع روحانیون عراق بر اهمیت نقش روحانیت تاکید نموده و فرمودند: «ما میبینیم که این اسلام را به همۀ ابعادش روحانیون حفظ کردهاند، به همۀ ابعادش. یعنی معارفش را روحانی حفظ کرده، فلسفهاش را روحانی حفظ کرده، اخلاقش را روحانی حفظ کرده، فقهاش را روحانی حفظ کرده، احکام سیاسیاش را روحانی حفظ کرده. همۀ اینها با زحمتهای طاقتفرسای روحانیون محفوظ شده».[8]
با قیام امام خمینی(رحمهاللهعلیه) و تشکیل حکومت اسلامی، نقش روحانیت متعهد در همه عرصهها مشهود است. علما و مردم در فرصتهای مختلف به علت ساختار اجتماعی و بافت فرهنگی اجتماع ايران، ارتباط بسيار نزديك داشتهاند، و منازل علما يكي از پناهگاههای حل مشكلات مردم بوده است. حسينيهها، تكايای مذهبی و مساجد سراسر كشور از جمله مراكز ارتباط دهندهی مردم با علما بوده است. بنابراين روحانيت و مرجعيت برجستهترين نقشها را در پيروزی انقلاب اسلامی ايفاء نمودهاند.[9] رهبر معظم انقلاب نیز بر نقش کلیدی روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی تاکید نموده و میفرمایند: « اگر روحانيت نبود، اين نظام تشکيل و اين انقلاب پيروز نميشد؛ روحانيون مبانى فکرى مستحکم را آماده کردند».[10]
دشمنان اسلام از همان ابتدا به اهمیت و نقش علمای اسلام پی برده و در صدد تضعیف و تخریب وجهه ایشان برآمدند تا مردم را از آنها جدا نموده و زمینه شکست دین را فراهم نمایند. در سالهای اخیر این حرکت، شدت یافته و در قالب پروژه «روحانیتهراسی» پیگیری میگردد. از اینرو بر همه علاقمندان به اسلام لازم است ضمن هوشیاری در برابر دسیسههای دشمنان و با پیروی از خط روحانیت اصیل راه مدافعان اسلام را ادامه دهند. احترام به علمای راستین همواره مورد تاکید بزرگان دینی ما بوده است. امیرالمومنین(علیهالسلام) میفرمایند: «كسی كه عالمی را گرامی بدارد و تعظیم نماید، پروردگارش را گرامی و بزرگ داشته است». [11] همچنین حضرت در نهی از تحقیر علمای دین فرمودند: «از تحقیر و كوچك كردن علما بپرهیزید، كه این عمل موجب خوار شدن انسان و كوچك شدن در چشم دیگران و گمان بد بردن نسبت به شخص خواهد شد».[12]
----------------------------------------------------------------------
پی نوشت
[1]. شيخ مفيد، الاختصاص، چ ششم، قم، جامعه مدرسين، 1418، ص 8.
[2]. حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، بيروت، دار الاحياء التراث العربي، ج 18، ص 101، ح 9. متن حدیث: «اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَةْ فَارْجَعُوا اِلي رَواةِ حَديثُنا فَانّهُمْ حُجَّتي عَلَيكُم وَ اَنَا حُجّةُ الله عَلَيهِم».
[3]. ر.ك: شهيد مطهري، پيشين، ص 418.
[4]. الاصول من الكافی - ج1- ص36 (دو جلدی) حدیث 1 باب ثواب العالم . از كتاب فضل العلم ـ مرحوم كلینی ، باتصحیح و تعلیق علی اكبرغفاری ـ ناشر مكتبه الصدوق /تهران / چاپ دوّم/ 1381 هـ ق.
[5] . ر.ك: خوانساري، روضات الجنات، و ر.ك: شيخ عباس قمي، فوائد الرضويه و ر.ك: تنكابني، قصص العلماء، و ر.ك: مدرسي تبريزي، ريحانة الادب و ر.ك: سيد محسن امين، اعيان الشيعه.
[6]. http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=838&t=article
[7] . صحيفه نور، ج 21، ص 88، پيام امام خميني به مراجع و روحانيون سراسر كشور.
[8]. سخنرانی امام خمینی (رحمه الله علیه) در مسجد شیخ انصاری نجف، 10/8/56.
[9]. مطهری، مرتضی، پيرامون انقلاب اسلامي، تهران: صدرا، چ هشتم، 1372، ص173.
[10]. بيانات مقام معظم رهبري در ديدار علما و روحانيون خراسان شمالى، مورخ 25 / 7 / 1391.
[11] . تصنیف غررالحكم ودررالكلم ـ ص47 ج218 ـ عبدالواحد آمدی ـ دفتر تبلیغات اسلا می چاپ اول ـ (بی تا). متن حدیث: «مَن وقَّرَ عالمِاً وَقَّرَ رَبَّه».
[12]. غررالحكم (همان ) 1 ص47 ج 216.