روحانیت ستیزی و روحانیت گریزی، بهانه ای برای کمرنگ کردن دین

16:21 - 1394/03/07

چکیده: روحانیت ستیزی و روحانیت گریزی، نقشه ایست که دشمنان اسلام در حقیقت برای ضربه زدن به شریعت اسلام در پیش گرفته اند. پس باید مواظب دینمان باشیم.

روحانیت هراسی

مقدمه

انسان چون موجودی مختار و اجتماعی است بحث خوب یا بد بودن او برای جامعه خیلی اهمیت دارد مثلا اگر به اخلاقیات، که ادیان خیلی بر روی آن تاکید کرده اند و به حکم عقل پسندیده است؛ بی اعتنا باشد موجب می شود ناهنجاریهایی در سطح جامعه بروز پیدا کند. قتلهایی که بر اثر بی عفتی لفظی و مرافعه، بوقوع پیوسته را  آنقدر در روزنامه ها خوانده ایم که شاید دیگر تکراری شده باشند.

ولی چه فایده تعدادی از انسانها به خاطر منفعت های شخصی یا عوامل دیگر، راه سالم و پاک و معنوی را انتخاب نمی کنند.

آیا اگر انسان معنوی نباشد، راهش سالم نیست؟

یکی از شبهاتی که بدخواهان روحانیت دارند همین است.

دو دسته افراد این حرفها را می زنند، گروه اول افرادی هستند  که نسبت به نماز و عبادات و مسجد رفتن و از این قبیل کارها متاسفانه غافلند ولی  نسبت به کارهای اخلاقی اهمیت می دهند به طور مثال اگر بخواهند بین دو نفر آشتی برقرار کنند و امثال این، از خدا و پیغمبر و وجدان و اخلاق نیکو سخن می گویند . اگر این را بگوییم؟ باید گفت: اینها افراد غیر معنوی نیستند چون با خدا در ارتباطند؛ هر چند نسبت به نماز و عبادات، آن دنیا باید پاسخگو باشند و شاید بتوان گفت: بیشتر افراد جامعه این گونه اند (ولی در این که تا چه حدی پایبند باشند به آن اصول و گفته هایشان، مختلفند)

و چنین افرادی حتی اگرهم مسلمان نباشند؛ دل نرمی برای پذیرش اسلام و قرآن دارند. خداوند رحمان در آیه ای از قرآنش می فرماید: مسیحیان،  محبت بیشتری به مومنان دارند(غالباً، استثناء هم هست) ولی یهودیان و مشرکان، سرسختی نشان می دهند.«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشرْكُواْ  وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى‏  ذَالِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْبَانًا وَ أَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبرِون‏» [مائده/82] آیه می فرماید:  سرسختترين دشمنان مومنان، يهود و مشركان هستند، و بامحبت‏ترين آنها نسبت به مؤمنان، مدعيان مسيحيتند. [1] در حال حاضرهم می توانیم این رویه را ببینیم؛ ارمنی ها که مسیحی هستند عده ی از آنها در جنگ تحمیلی شرکت کردند و شهید هم شدند، ماه محرم که می شود نذر و ندورات برای سالار شهیدان انجام می دهند و ...، شاید بتوان گفت: مسیحیها بیشتر؛ مسلمانان و شیعه می شوند تا یهودیها،

ولی یهودیها که الان بیشترشان در سرزمین های اشغالی زندگی می کنند؛ حساب و کتابشان و خصومتشان،با اسلام و قرآن و معنویت و دین، بلکه با ادیان (ابراهیمی) مشخص است.

گروه دوم افرادی هستند که نسبت به دین و احکام خدا حالت تهاجمی دارند یعنی اصلا دوست ندارند از خدا و دین و روحانیت و اسلام و این چیزها بشنوند ولی سعی می کنند نقطه ضعف اخلاقی نداشته باشند، آدم خوشنامی باشند که بعد مرگشان، اولادشان هم از این نام خوش، استفاده کنند. به زبان امروزی در پی رضایت مخاطب هستند چه این مخاطب والدین آدم باشد، چه دوست آدم، جه فرزند، چه همکار، چه مردم و غیره  

این خصوصیات، عالیند ولی یک مشکل دارند همان حرفی که عوام مردم می زنند که ای بابا نیتت پاک باشد؛ اینها این مشکل را دارند؛ چنانکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «إنّما الأعمال بالنيّات» [2] اعمال به نیت بستگی دارد یعنی هدف آدم از این کار چیست؟( به کی می خواهد نشانش بدهد؟) به قول امروزیها خط و ربطش کجاست.

مثلا ما خیلی از آدمها را می بینیم چنان با هم دوستند که فکر می کنی اگر دنیا چند نفر دیگر مثل اینها را داشت، گلستان می شد ولی وقتی می شنوی بعد از چندی با هم دشمن شده و سایه هم را با تیر می زنند، علاوه بر آن علیه هم بد وبیراه گفته و از اخلاقیات رد می شوند؛  می فهمی که دوستی اینها زیاد هم  حقیقی نبوده، منفعت ایجاب می کرده یک روز دوست باشند و یک روز دیگر دشمن، پیش خودت می گویی: اینها مسلمانند؟ پس انسانیت کو؟ نه به آن شوری شور، نه به این بی نمکی بی نمکی

یا افرادی مشابه این دسته افراد، که خود را زرنگ می دانند  و کم هم نیستند، افرادی که شاید حتی یک نخ سیگار هم نکشند ولی متاسفانه مواد مخدر می فروشند. این افراد آدمهای خوبی نیستند چون خدایی کار نمی کنند وگرنه حا ضر نیستند برای منفعت خود و پول درآوردن، با زندگی دیگران بازی کنند.

اسلام ستیزی، شیعه ستیزی، روحانیت ستیزی

بگذریم، سخن در باره روحانیت بود. گفتیم بعضی افراد  ظاهرا ممکن است با عبادت و مسجد و روحانیت سر و کاری چنان نداشته باشند ولی خدا و قرآن و اسلام و اخلاقیات اسلامی برایشان اهمیت دارد. اینها دینداریشان ناقص است نه به خاطر اینکه با روحانیت میانه یی ندارند (البته این هم خوب نیست، چون آدم خوب با آدمهای خوب، معمولا سازگاری دارد چه روحانی باشد یا کارگر یا دکتر یا ...) به خاطراین  که با مسجد و نماز وعبادات، میانه یی ندارند؛ هر چند عبادت خدا را دوست دارند.

ولی گروه دوم، دیگر حسابشان معلوم است و فقط باید گفت: روحانیت ستیزی را بهانه کرده اند تا دین و ارزشها را به حاشیه برانند و دشمنان اسلام و قرآن، از همین موضوع متاسفانه استفاده های بهینه به عمل می آورند.

اگر با دقت بیشتری به این موضوع نگاه کنیم می بینیم که تمام شبکه های ماهواره یی مبتذل، بیشتر تبلیغشان بر علیه دین و ارزشها (مخصوصاً نهاد مقدّس خانواده) است. با نهایت تاسف، سال به سال طلاق دارد شیوع پیدا می کند و وقتی که بنای خانواده تضعیف شود؛ معلوم است افراد آن جامعه درگیر مسائل خانوادگی شده  و دیگر کارایی لازم را ندارند. (مخصوصاً برای جامعه شیعی ما)

نتیجه گیری

دشمنان اسلام و قرآن، قصدشان از روحانیت ستیزی، به حاشیه راندن دین و شخصی کردن دین است تا با خیال آسوده به اجرای برنامه های منحرف  و در ظاهر جذّاب خود بپردازند، پس بر ماست که هوشیار تر باشیم. دینی که ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) برای در امان ماندن  این دین عزیز از حربه های امثال یزید، جان خود را فدا کردند. پس ما هم یزیدیان زمان خود را بشناسیم.

پی نوشت ها:

[1]  تفسیر نمونه، ج5 ص 55
[2] کشف الوافی فی شرح اصول کافی، شریف شیرازی ص 302

نظرات

تصویر yosef
نویسنده yosef در

دشمنان اسلام هیچ کاری نمی توانند بکنند و خدا خودش حافظ دینش است.

تصویر سیدی
نویسنده سیدی در

سلام دوست گرامی
بامید خدا همینطور است ولی کسی از امتحان خدا معاف نیست مخصوصاً ما روحانیت
قصد اصلی دشمن، روحانیت در صحنه است. وضیفه سنگینه

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 5 =
*****