اعتماد به دشمن، خیانت به کشور

01:06 - 1394/03/20

چکیده: دشمن در هر لباسی که ظاهر شود قابل اعتماد نیست و لازم است بر نیرو و سرمایه‌های خود تکیه کرد.

اعتماد به دشمن، خیانت به کشور

سختی، گرفتاری و مشکلات از واژه‌هایی است که در ذهن و معلومات ما همراهِ بار معنائی منفی است که برای حل و رها شدن از آن به تدابیر گوناگون دست می‌زنیم اما گاه به‌سبب عدم توجه، دست به اموری می‌زنیم که نه تنها رفع مشکل می‌کند بلکه بر مشکلات انسان می‌افزاید.
اعتماد بر دشمن و توقع خیرخواهی از او در حل مشکلات  نمونه‌ای از این تدابیر بی‌جاست که می‌تواند ثمره‌ای جز نابودی، نداشته باشد.

قرآن در این زمینه می‌فرماید:
كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى‏ قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ (8 /توبه)
چگونه [براى مشرکان عهدى است‏] با اينكه اگر بر شما دست يابند، درباره‌ی شما نه خويشاوندى را مراعات مى‏‌كنند و نه تعهّدى را، شما را با زبانشان راضى مى‏‌كنند و حال آنكه دل‌هايشان امتناع مى‏‌ورزد و بيشترشان منحرفند.

این بی‌اعتمادی نسبت به دشمن در مواضع امام راحل نیز کاملاً نمود دارد که از این موارد می‌توان به برخی مکاتبات امام با مرحوم شهید آیه الله سعیدی اشاره کرد.
در مکاتبه‌ای که امام در تاریخ 15 بهمن سال 1344 با ایشان داشته‌اند، مرقوم می‌دارند: «دستگاه‌هاى خارجى، از قبيل سازمان ملل و غيره، جز اشخاص دست‌نشانده نيستند كه براى مصالح ممالك بزرگ و اغفال ممالك كوچك ایجادشده است.»[1]
این حقیقت بعد از گذشت 50 سال هنوز قابل‌لمس است و با اندکی تأمل در موضع‌گیری‌های این نهادها در برابر دفاع از ظالم و ستم بر مظلوم کاملاً نمود دارد.

امام حقیقتی دیگر را در پیامی که به مناسبت شهادت ایشان - 20 خرداد 49- خطاب به طلاب و فضلا داده‌اند، بیان می‌دارند، خطابی که امید است سر لوحه‌ی سیاستمداران ما قرار گیرد:

«بسمه‌تعالی.
خدمت عموم فضلا و محصلين حوزه‏‌هاى علميه -ايدهم اللَّه تعالى-
حوادث اخير ايران كه قتل مرحوم سعيدى مترتب بر آنهاست، موجب كمال تأثر است. اين تنها مرحوم سعيدى نيست كه با اين وضع اسف‏‌انگيز در گوشه زندان از پاى درمى‌‏آيد بلكه چه بسا افراد مظلوم و بي‌گناه به جرم حقگويى در سياه‌چالهاى زندان، مورد ضرب و شَتْم و شكنجه‌‏هاى وحشيانه و رفتار غيرانسانى قرار مى‏‌گيرند. اين خوان يغما كه مدت‌هاست مورد هجوم چپى و راستى قرار گرفته و گاهى با صراحت تقسيم گرديده، اكنون با عناوين ديگر با كمال عوام فريبى نقشه‌كشى شده و مورد تقسيم قرار گرفته است. از طرفى كارشناسان چپى كه مقصود آنها اسارت شرق و ملل اسلامى است، به اسم تأسيس كارخانه ذوب آهن (كه نفع آن براى استعمار و كسب وجهه دستگاه جبار، بيشتر از نفعى بود كه به ملت مى‏رسید و قرار بود توسط شوری اداره شود) و از طرف ديگر كارشناسان و سرمايه داران بزرگ امريكا به اسم عظيمترين سرمايه‌گذارى خارجى براى اسارت اين ملت مظلوم به ايران هجوم نموده‏‌اند. سرمايه دارانى كه بنا به نوشته بعضى از روزنامه‏‌ها هر لحظه از عمرشان ده‌ها هزار دلار قيمت دارد.
بايد ديد براى چه منظور در تهران اجتماع مى‏‌كنند؟ آيا براى غم‌خوارى و انسان‌دوستی است؟! كسانى كه دنيا را به خاك و خون كشيده‌‏اند و ده‌ها هزار انسان را براى شهوات به زیرخاک كرده‏‌اند در اينجا دوست صميمى ما هستند يا نفوذ دولت ايران و عظمت شاه موجب اين امر است؟! (اين را همه مى‏دانند) يا سودجويى سياسى و اقتصادى با دامنه وسيع آن، كه پايگاهش ايران و دنبال آن ساير ممالك اسلامى و ديگر ممالك شرقى است ازیک‌طرف و خودباختگى دستگاه ننگين ايران در مقابل استعمار چپ و راست از طرف ديگر، موجب اين بدبختی‌هاست؟!
ملت ايران بداند كه اگر خداوند متعال به اين دستگاه خودباخته در مقابل اجانب، و جبار در مقابل ملت‌ها مهلت دهد اين آخرين چوب حراج نيست كه به مخازن زيرزمينى و روى زمينى اين كشور زده‌شده است؛ بايد منتظر بالاتر باشند، اگر بالاترى باشد! اكنون زراعت، صنعت، معادن، منابع جنگلى و حتى توزيع متاع در سراسر كشور و جلب سياحان را در اختيار آنان خواهند گذاشت و براى ملت ايران جز باربرى و كارگرى براى سرمایه‌داران و ذلت و فقر و فاقه چيزى نخواهد ماند. شما از خواب‌هايى كه براى اين كشورها ديده‌‏اند اطلاع نداريد.
این‌جانب كراراً خطر دولت اسرائيل و عمال آن را به ملت گوشزد كردم كه بايد مقاومت منفى كنند و از معاملات با آنها احتراز جويند. اكنون راه را براى مصيبت بزرگ‌تری بازکرده‌اند و ملت را به اسارت سرمایه‌داران مى‏خواهند درآورند. بر رجال دينى و سياسى و جوانان مدارس دينى و دانشگاه و بر همه طبقات لازم است كه قبل از اجراشدن اين واقعه و نتايج مرگبار آن اعتراض كنند؛ به دنيا برسانند كه اين قراردادها مخالف رأى ملت است.
این‌جانب اعلام مى‏كنم هر قراردادى كه با سرمایه‌داران امريكا و ديگر مستعمِرين بسته شود، مخالف خواست ملت و مخالف احكام اسلام است. وكلاى مجلسيْن ايران چون منتخب ملت نيستند رأى آنها قانونى نيست و مخالف قانون اساسى و خواست ملت است. در اين قضايا بايد با نظارت مقامات بي‌طرف جهانى رفراندوم شود تا خواست ملت معلوم گردد.
من قتل فجيع اين سيد بزرگوار و عالم فداكار را -كه براى حفظ مصالح مسلمين و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد- به ملت اسلام عموماً و خصوصاً به ملت ايران تعزيت مى‏‌دهم و از خداوند متعال رفع شرّ دستگاه جبار و عمال كثيف استعمار را مسئلت مى‌‏نمايم.»[2]  

پی‌نوشت:

[1] صحيفه امام، ج‏2، ص: 65
[2] صحيفه امام، ج‏2، ص: 279

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 0 =
*****