«توحید» از دیدگاه وهابیت و پاسخ قرآن کریم

21:59 - 1394/04/03

چکیده:اعتقاد و اندیشه‌های وهابیون نسبت به توحید آن‌قدر خدشه‌دار و بی‌پایه و اساس است که با اندکی تأمل، فساد و بی‌منطق بودن آن کاملا مشخص می‌شود. آنان درواقع از قرآن کریم و سنت به‌کلی دور افتاده‌اند و به کج‌راه‌های سیاسی و قدرت‌طلبی و .... افتاده‌اند.

توحید از منطق وهابیت و پاسخ قرآن کریم

توحید مهم‌ترین اصول مشترک همه ادیان الهی است. خداوند متعال پیامبران را به سوی مردم گسیل داشت تا یکتاپرستی و توحید را تبلیغ و به جای گذارند. این اصل، در قرآن کریم و سنت نبوی به روشنی و وضوح تبیین شده است و هر انسانی می‌بایست برای یافتن حقیقت توحید به این منابع زلال مراجعه کند.

اعتقاد و اندیشه‌های وهابیون نسبت به توحید آن‌قدر خدشه‌دار و بی‌پایه و اساس است که با اندکی تأمل، فساد و بی‌منطق بودن آن کاملا مشخص می‌شود. آنان درواقع از قرآن کریم و سنت به‌کلی دور افتاده‌اند و به کج‌راه‌های سیاسی و قدرت‌طلبی و .... افتاده‌اند.

وهابيان توحيد را به سه نوع تقسیم کرده‌اند: 1.ربوبیت 2. الوهیت 3.توحید اسماء و صفات

ابن عثیمین می‌گوید:« توحید ربوبی، یعنی اختصاص دادن خلق، ملک و تدبیر به خداوند. توحید الوهی همان توحید عبادت است یعنی این‌که عبادت تنها مخصوص خداوند است. توحید اسماء و صفات یعنی اثبات هر صفتی که در ادله بر خداوند ثابت شده ، البته بدون در نظر گرفتن نظیر و شبیهی برای خداوند».[1]
محمدبن عبدالوهاب نیز همین تقسیم را در کتاب توحیدش  بصورت مفصل بیان کرده که به دلیل اختصار از بیان آن اجتناب می‌کنیم.

برسی و نقد دیدگاه
این تعریف و تقسیم وهابیان از توحید با اشکالات جدّی روبرو است؛ زیرا آنان توحید ربوبی را با توحید در خالقیت یکی دانسته‌اند، در حالی که ربوبیت به معنای خالقیت نیست و توحيد در خالقيت امریست که حتی مشرکان و بت‌پرستان نیز بدان اعتقاد داشته‌اند، چنان که قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:« وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ[لقمان/25] و هرگاه از آنان(مشرکان) سؤال کنی چه کسی آسمان‌ها و زمين را آفريده است، به يقين می‌گويند خداوند يگانه». در واقع مشکل آن‌ مشرکان در توحید ربوبیّت و الوهیت و عبودیت است نه توحید خالقیت. زيرا آنان، خالقيت را از آنِ خدا و ربوبيت را از آنِ بت‌ها می‌دانستند.
اشکال دیگر این است که «اله» به معنای معبود و توحید الوهیت به معنای توحید عبودیت نیست. شاهد این مدعا کلمه« لا اله الا الله» است که اگر اله را به معنای معبود بگیریم جمله کذب محض می‌شود، زیرا در خارج می‌بینیم که مردم معبودانی غیر از خدا را پرستش می‌کنند.

قرآن کريم در آيات مختلف به انواع و مراتب توحيد اشاره کرده است‌:
1. توحيد ذات: «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ[توحید/1] بگو او خدای یگانه است».
2. توحید در ربوبیّت: ، چه در توحيد صفات‌، چه در توحيد ربوبيت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ[حمد/1] حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که تربیت کننده عالمیان است».
3. توحید در خالقیت: «قُلِ اللهُ خالِقُ کُلِ شَیء[رعد/16] بگو خداوند خالق همه چیز است»
4. توحید در عبودیت:« وَقَضی رَبُّکَ أَلّا تَعبُدُوا الّا اِیّاهُ[اسراء/23] و حک کرده پروردگار تو این که غیر او را عبادت نکنید».

بنابراین اگر بخواهیم توحید را در یک جمله تعریف کنیم می‌توان آن‌را اين‌گونه تعريف کرد: «اعتقاد قطعی به يکتايی خداوند در ذات، صفات و افعال و عمل‌کردن بر اساس اين اعتقاد».[2]

از نظر قرآن در توحید ربوبی اگر کسی معتقد باشد که انبيا و اوليای الهی با اجازه خداوند تعالی عهده‌دار امري هستند‌، این مساله منافاتی با توحيد ربوبی ندارد‌ و آیات متعددی وجود دارد که تدبير غير خداوند را با اذن او مورد تأييد قرار مي‌دهد. از جمله « وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي...[مائده/110] آنگاه كه به اذن من از گل [چيزى] به شكل پرنده مى‏ساختى پس در آن مى‏دميدى و به اذن من پرنده‏اى مى‏شد....» که در این آیه حضرت عیسی به اذن خداوند خلق می‌کند و شفا می‌دهد. و یا این‌که قرآن، ملائکه را نیز در تدبیر امور دخیل می‌داند مثلا در یک جا می‌فرماید: «اللهُ يَتَوَفَّي الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها[زمر/42] خداوند جان را درهنگام مرگ می‌گیرد» و در جای دیگر این کار را به ملک خود نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ[سجده/11] ملک الموت است که جان را می‌ستاند» و اين بدان معناست که فرشتگان با اذن خدا اين عمل را انجام می‌دهند‌، نه اين‌که کار بين فرشتگان و خداوند متعال تقسيم شده باشد.

وهابيان بدون ‌آن‌که توجهی به مأذون بودن انبيا و اولیای الهی داشته باشند، هر گونه توجه و توسل به پيامبر الهی را مردود، و آن را شرک در ربوبيت می‌دانند. و اساسا کاری به نيت افراد ندارند و به رواياتی هم‌چون «انما الاعمال بالنيات»[3] که ملاک در عمل را قصد و نيت افراد می‌دانند، کاری ندارند و به سادگی مسلمانان دیگر را متهم به شرک می‌کنند و حکم به قتل آنان می‌کنند. این است منطق جاهلانه وهابیون که از اسلام قرآن بسیار فاصله دارند.
______________________________________
پی‌نوشت
[1]. القول المفید علی کتاب التوحید، ج1، ص16.
[2]. تفسير الميزان، طباطبايي، ج4، ص 353.
[3]. صحيح بخاري، ج 1، ص2‌.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 5 =
*****