شفاعت و شیعه بودن

13:34 - 1391/11/02
انسان,هر ديني و مسلكي كه دارد،اگر شرايط تكليف(عقل و بلوغ )را داشته باشد،بايد خود را آماده امتحان الهي بكند و در اعتقادات جوابگوي اعتقادات خود باشد.
شفاعت

شيعه به معناي پيرو مي باشد و آن چه كه به شيعه هويت پیروان مي بخشد، داشتن نام شيعه با باطني بي محتوا نيست. هويت شيعه را پاي بندي به آموزه هاي اعتقادي تشكيل مي دهد كه به عنوان نشانه شيعه و وظائف او توسط امامان معصوم بيان شده است.

نمي توان پذيرفت كه به صرف ادعاي همراهي با اهل بيت، بدون اين كه سيرة آنها در عرصه زندگي سايه افكن شود ، براي نجات از جهنم كافي باشد، زيرا در برخي از روايات وارد شده كه خداوند بهشت را براي افراد مطيع خلق كرده ، هرچند عبد حبشي باشد و جهنم را براي افراد گنه كار آفريده است ، هرچند از افراد بني هاشم باشند.(1)

اگر افرادي عشق به اهل بيت داشته و از صميم دل به آنان معتقد باشند ، اما در پيمودن راه ائمه كاستي هايي داشته باشند با توجه به روايات فراوان بالاخره به بهشت مي روند، زيرا در هرحال عشق و محبت به اهل بيت، عشق به خوبي ها و صفات شايسته و ارزنده انساني است، مشروط بر اين كه كاستي ها به گونه‌اي نباشد كه همه تار و پود عشق و محبت را بسوزاند و خاكستر كند، به گونه اي كه ديگر احساسي نسبت به اهل بيت در دل آنان باقي نماند.

برخي از روايات بیانگر اين است كه شيعيان در روز قيامت از جهنم نجات مي يابند. پيامبر به امام علي (ع) فرمود:

   («در روز قيامت تو وشيعيانت رستگار هستيد.» (2)

پيامبر (ص) فرمود: «اي علي، اگر تو وشيعيانت نبوديد، دين خدا پا برجا نبود. تو وشيعيانت كساني هستيد كه قسط و عدل را در جامعه برقرار مي كنيد و در بهشت از نعمت هاي الهي برخوردار خواهيد بود. بهشت مشتاق تو وشيعيان  تو است و ملائكه الهي از رسيدن پيروان تو به بهشت خوشحال مي شوند و فرشتگان در حال طلب آمرزش براي ايشان هستند». (3)

در عين حال اين گونه نيست كه همه از ابتدا وارد بهشت شوند، بلكه پس از تحمل عذاب و پاك شدن از گناهاني كه به هيچ يك از اسباب و علل پاك نشده اند، وارد بهشت مي‌شوند، ولی غير شيعياني كه در زمره فرقه هاي ديگر اسلامي‌اند ، اما نه بغض و كينه اي نسبت به اهل بيت دارند و نه استدلالي بر رد حقانيت آن ها ، بلكه صرفاً به دليل موروثي، خود را در اين حوزه اعتقادي مي بينند، نمي توانيم درباره آنها قضاوت كنيم كه قطعاً به دليل شيعه نبودن به طور دایمی جهنمي خواهند شد. دست يابي به بهشت و جهنم در گرو محتوا است و شالوده محتوا را نيّت و عمل اشخاص پي ريزي مي‌كند.

اگر پس از اين كه حقيقت كاملاً روشن شد، بر عقيدة نادرست خود تعصب و لجاجت ورزيد، حساب او از معتقدان موروثي اهل تسنن و ديگران جدا است.

درست است كه بهشت براي نيكوكاران و با تقوايان است و مصداق كامل آن ها شيعيان واقعي هستند وكفّار و منافقان از بهشت بهره اي ندارند، ولي بهشت جزاي كساني است كه به وظائف الهي و عقلي خود عمل كرده اند و نزد پروردگار جوابگوي اعمال خويش‌اند.

قرآن مي‌فرمايد : «تا بر آنان اتمام حجّت نكرده و رسول بر آنان نفرستاده باشيم ، عذاب نمي كنيم » (4)؛  يعني اگر حجّت را بر مردم تمام كرديم و طبق وظيفه الهي خود عمل كردند، آنان را عذاب نمي كنيم ، امّا اگر اتمام حجّت كرديم و به وظائف شان عمل نكردند، اهل عذاب خواهند بود. پس ملاك اصلي براي بهشت و جهنم، اتمام حجّت است.

بنابراين انسان ها بايد با تحقيق و دقّت، وظائف خود را تشخيص دهند تا بتوانند جوابگوي كردار خود باشند. هر انساني احتمال مي دهد كه ممكن است پس از مرگ بازپرسي و مجازات شود، همين احتمال كافي است كه خود را آماده پاسخگويي كند.

 انسان ، هر ديني و مسلكي كه دارد، اگر شرايط تكليف (عقل و بلوغ ) را داشته باشد، بايد خود را آماده امتحان الهي بكند و در اعتقادات جوابگوي اعتقادات خود باشد، منتها لازم است هر فرد تحقيق كند و دين حقّ را پيدا كند و به آن معتقد شود، تا اگر در روز قيامت از او سؤال شد، بتواند حجّت و برهاني برعقايد خويش داشته باشد. استاد مطهری در این باره می‌نویسد:

 اگر كسي در رواياتي كه از امامان بزرگوار(ع)رسيده دقّت كند، مي يابد كه ائمه تكيه شان بر اين مطلب بود كه هر چه بر سر انسان مي آيد، به دليل اين است كه حق بر او عرضه مي شود، ولي در مقابل حق تعصب و عناد مي ورزد و يا لا اقل در وضعي است كه مي بايست تحقيق و جست و جوكند، اما تحقيق نمي كند. اما افرادي كه ذاتاً و يا به خاطر قصور فهم و ادراك و يا به علل ديگر در وضعي به سر مي برند كه مصداق منكر و يا مقصّر به شمار نمي روند، در رديف منكران و مخالفان نيستند و از مستضعفان فکری به شمار مي‌روند.

 از روايات استفاده مي شود كه ائمه اطهار(ع)بسياري از مردم را از اين طبقه مي دانند.(5)

مرحوم علامه طباطبايي ، مفسر كبير قرآن در تفسير الميزان مي گويد: خداوند جهل به دين و ممنوعيت از برپایی شعائر دين را ظلم شمرده است و عفو الهي شامل آن

 نمي‌شود، امّا مستضعفان كه قدرت بر انتقال و تغيير محيط ندارند،استثنا شده اند. استثنا اختصاص ندارد به اين كه استضعاف به اين صورت باشد. همان طور كه ممكن است منشأاستضعاف عدم امكان تغيير محيط باشد، ممكن است به اين دليل باشد كه ذهن انسان متوجه حقيقت نشده و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد.(6)

كساني كه به هر دليل مرام و مسلكي برايشان يقيني شده و هيچ احتمال خلاف نمي دهند، يعني احتمال نمي دهند كه دين شان باطل است و به راه خود يقين دارند، اگر در اخلاق و رفتار، ظلم و گناه و اجحاف نكنند و حق كسي را پايمال نكنند و بتوانند پاسخگوي اعتقادات و كردار خود در روز قيامت باشند، تا ابد  اهل جهنم نخواهند بود.

نتيجه: كسي كه يقين داشته باشد آيين وي درست است، خواه مسلمان باشد و يا غيرمسلمان، و از آن جهت كه صد در صد علم و يقين دارد، تحقيق را براي خويش لازم نمي‏بيند و انسان درستکار باشد ، می توان گفت  در آخرت مجازاتی نخواهد داشت، هر چند عقيده وي نادرست و اشتباه باشد، ولي كسي كه احتمال دهد آيين وي بي‏اساس و نادرست است، اگر تحقيق نكند، شايسته مجازات است و مؤاخذه خواهد شد.

 بنابراين يهودي‏ها و مسيحي‏ها و غير آنان، اگر صددرصد آيين خويش را درست پنداشته و به اصطلاح «جاهل قاصر» باشند ، نه «مقصر» و انسان هاي درستكار و جزء مستضعفان فكري باشند ، مجازات نخواهند شد و شاید وارد بهشت گردند ، اما اگر احتمال مي‏دادند كه آيين‌شان خطا و اشتباه است و تحقيق نكرده‌اند، شايسته کیفر خواهند بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. بحارالانوار، ج 42، ص 82.

2. همان، ج 65، ص 7

3.  همان، ص 40

4. اسراء (17) آيه 15

5.  مرتضي مطهري ، عدل الهي ، ص 398

6. الميزان ، ج 5 ، ص 51 ، به نقل از عدل الهي ، ص 394، با تلخيص.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 5 =
*****