سلام
من در شیراز زندگی میکنم و یکساله که با آقایی آشنا شدم که ساکن تهران هستن. تو این مدت چند بار ایشان آمدند و از نزدیک ملاقات داشتیم. و هر روز تلفنی با هم ارتباط داریم. ارتباطی کاملا سالم. من و ایشان هر دو کارمند، 30 و 28 ساله ایم.
توی این مدت من بسیار به ایشان علاقه مند شدم و قسمت بیشتری از معیارهایم برای ازدواج را در ایشان دیدهام. اما کمرویی و نجابت ایشان به من اجازه نمیدهد مستقیما" ابراز علاقه کنم. او هم همین احساس را دارد. بیشتر در زمینههای کاری و موضوعات اپیدمی صحبت میکنیم. او چند بار گفته که از طرف خانوادش در فشاره که زودتر ازدواج کنه اما میگه من به انتخاب اونها راضی نمیشم، و دست دست میکنه. دوست دارم بدونه که دوستش دارم و اگه پیشنهاد ازدواج بده حاضرم بپذیرم.
اما شرم و حیا اجازه این کار رو به من نمیده. چطور میتونم اینو بهش بفهمونم؟ از طرفی با توجه به اینکه من یک دختر هستم دلم نمیخواد به شخصیتم لطمه بخوره. فقط دلم میخواد تا دیر نشده 1کاری انجام بدم. اون 1با مادر پیرش زندگی میکنه و زیاد راحت نیست که بخواد بگه با شخصی دوسته. یعنی اصلا این چیزا تو خانوادشون عرف نیست, مذهبین. لطفا" منو راهنمایی کنید.
جواب:
سلام
شما نیاز نیست مستقیم اظهار علاقه کنید بلکه درست هم نیست بخاطر اینکه ممکنه با این کار شما طرف طاقچه بالا بذاره پس به جای این کار شما باید طوری حرکت کنید که هرچه زودتر تکلیفتون معلوم بشه یعنی اگر شما رو برای ازدواج میخواد برای خواستگاریتون اقدام کنه
پس شما در اولین قدم رابطه رو کم کنید و سرد برخورد کنید تا براش سوال بشه که چرا این طور شدید و وقتی علت رو پرسید در جوابش با حالتی ناامیدانه بهش بگید :بخاطر اینکه نمیدونم اخر این رابطه چی میشه و ما تا کجا باید پیش بریم؟ لذا فکر میکنم اگر قراره بی هدف ادامه پیدا کنه بهتره تموش کنیم، اگر این طور عمل کنید در صورتی که شما رو برای ازدواج بخواد جلو میاد
پس اگر جلو نیومد در قدم بعدی شما بیشتر عقب بکشید، اگر جلو اومد که هیچ، اما اگه قبول کرد که رابطه رو قطع کنید شما قطع کنید و اصلا نترسید که نکنه از دستش بدید چون اگر علاقهاش به شما برای ازدواج باشه قطع رابطه دلتنگیش رو زیاد میکنه و به طرفتون برخواهد گشت اما اگر نیومد ناراحت نشید چون معلوم میشه گرچه به شما علاقه داشته اما به هر دلیل به شما به عنوان همسر نگاه نمیکرده پس همون بهتر که از شما بریده و رفته
موفق باشید