آیه تبلیغ و بررسی نظر وهابیت

19:23 - 1394/04/13

چکیده: آيه 67 سوره مائده، لحن خاصى به خود گرفته، كه آن‌را از آيات قبل و بعد، مشخص می‌سازد، در اين آيه روى سخن، فقط با پيامبراکرم(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله‌) است، و وظيفه او را بيان می‌كند و با جمله‌ی «اى پيامبر» شروع شده ...

آيه 67 سوره مائده، لحن خاصى به خود گرفته، كه آن‌را از آيات قبل و بعد، مشخص می‌سازد، در اين آيه روى سخن، فقط با پيامبراکرم(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله‌) است، و وظيفه او را بيان می‌كند و با جمله‌ی «اى پيامبر» شروع شده و با صراحت و تأكيد دستور می‌دهد، كه آن‌چه از طرف پروردگار بر او نازل شده است را به مردم برساند. سپس براى تأكيد بيشتر به او اخطار می‌كند كه اگر از اين كار خوددارى كنى (كه هرگز خوددارى نمی‌كرد) رسالت خدا را تبليغ نكرده‌اى!
سپس به پيامبر(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله‌) كه گويا از واقعه خاصى اضطراب و نگرانى داشته، دل‌دارى و به ایشان می‌فرماید: از مردم در اداى اين رسالت وحشتى نداشته باش، زيرا خداوند تو را از خطرات آن‌ها نگاه خواهد داشت.
و در پايان آيه به عنوان يك تهديد و مجازات، به آن‌هایى‌كه اين رسالت مخصوص را انكار كنند و در برابر آن از روى لجاجت كفر بورزند، می‌گويد: خداوند كافران لجوج را هدايت نمی‌كند. «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ [مائده/67] اى پيامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنين نكنى امر رسالت او را ادا نكرده‌اى. خدا تو را از مردم حفظ مى‌­كند، كه خدا مردم كافر را هدايت نمى­‌كند».

جمله‌بندی‌هاى آيه و لحن خاص و تأكيدهاى پی‌درپى آن، هم‌چنين شروع شدن با خطاب (يا ايها الرسول) كه تنها در دو مورد از قرآن مجيد آمده و تهديد پيامبر(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله‌) به عدم تبليغ رسالت در صورت كوتاهى كردن كه منحصراً در اين آيه از قرآن آمده است، نشان می‌دهد كه سخن از حادثه مهمى در ميان بوده است كه عدم تبليغ آن مساوى بوده است با عدم تبليغ رسالت.
به علاوه اين موضوع مخالفان سرسختى داشته كه پيامبر(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله‌) از مخالفت آن‌ها كه ممكن بوده است، مشكلاتى براى اسلام و مسلمين داشته باشد، نگران بوده و به همين جهت خداوند به او اطمینان می‌دهد.

اكنون اين سؤال پيش می‌آيد كه با توجه به تاريخ نزول سوره كه مسلماً در اواخر عمر پيامبر اکرم(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله‌) نازل شده است، چه مطلب مهمى بوده كه خداوند پيامبر(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلّم) را با اين تأكيد مأمور ابلاغ آن می‌كند. اين مساله نيز جاى ترديد ندارد كه وحشت و نگرانى پيامبر(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله‌) براى شخص خود و جان خود نبوده، بلكه براى كارشكنی‌ها و مخالفت‌هاى احتمالى منافقان بوده كه نتيجه آن براى مسلمانان خطرات يا زيان‌هائى به بار می‌آورد.
آيا مسأله‌اى جز تعيين جانشين براى پيامبر(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله‌) و سرنوشت آينده اسلام و مسلمين می‌تواند واجد اين صفات بوده باشد.
اكنون به روايات مختلفى كه در كتاب‌هاى متعدد اهل سنت در زمينه آيه فوق وارد شده باز می‌گرديم، تا ببينيم از آن‌ها در زمينه اثبات احتمال فوق چه استفاده می‌شود؟

شأن نزول آيه تبليغ
گر چه متأسفانه پيش‌داوری‌ها و تعصب‌هاى مذهبى مانع از آن شده است كه حقايق مربوط به اين آيه بدون پرده‌پوشى در اختيار همه مسلمين قرار گيرد، ولى در عين حال در كتاب‌هاى مختلفى كه دانشمندان اهل سنت، اعم از تفسير و حديث و تاريخ نوشته‌اند، روايات زيادى ديده می‌شود كه با صراحت می‌گويد: آيه فوق درباره امیرالمومنین(عليه‌السلام) نازل شده است.

اين روايات را جمع زيادى از صحابه از جمله «زيد بن ارقم» ، «ابوسعيد خدرى» ، «ابن عباس» ، «جابر بن عبدالله انصارى» ، «ابوهريره» ، «براء بن عازب» ، «حذيفه» ، «عامر بن ليلى بن ضمره» و «ابن مسعود» نقل كرده‌اند و گفته‌اند كه آيه فوق درباره امیرالمومنین(عليه‌السلام) و داستان روز غدير نازل گرديد.
دانشمندانى كه به اين احاديث در كتب خود تصريح كرده‌اند، عده كثيرى هستند كه به عنوان نمونه از جمعى از آنها نام می‌بريم:
«واحدى نيشابورى» در اسباب نزول الآیات.[1] «ابن‌عساكر شافعى» در تاریخ مدینه دمشق.[2] «ابن ابی‌حاتم» در تفسیر القرآن العظیم.[3] «فخر رازى» در تفسير كبير.[4] «ابن‌صباغ مالكى» در الفصول المهمة.[5] «جلال الدين سيوطى» در در المنثور.[6] «قاضى شوكانى» در فتح القدير.[7] «شهاب الدين آلوسى شافعى» در تفسیرش.[8] «شيخ سليمان قندوزى حنفى» در ينابيع المودة.[9] «بدرالدين حنفى» در عمدة القارى.[10] «حافظ ابن‌مردويه» در کتاب مناقب.[11] «حاکم حسکانی» در شواهد التنزیل.[12]
و جمع كثيرى ديگر اين شأن نزول را براى آيه فوق نقل كرده‌اند.

دانشمندان و مفسران فوق، روایت نزول اين آيه را درباره امیرالمومنین(عليه‌السلام) در كتب خود نقل كرده‌اند، اگر چه پس از نقل اين روايت معروف، آن‌ها به خاطر ترس از شرائط خاص محيط خود، و يا به خاطر پيش‌داوری‌هاى نادرستى كه جلو قضاوت صحيح را در اين‌گونه مباحث می‌گيرد، از پذيرفتن آن خوددارى كرده‌اند، بلكه گاهى كوشيده‌اند تا آن‌جا كه ممكن است آن را كم‌رنگ و كم‌اهميت جلوه دهند، ولى جمعى ديگر نزول آيه در مورد امیرالمومنین(عليه‌السلام) را مسلم دانسته‌اند، اما در اين‌كه دلالت بر مسأله ولايت و خلافت دارد ترديد نموده‌اند.

به هر حال همان‌طور كه در بالا گفتيم رواياتى كه در اين زمينه در كتب معروف اهل تسنن نقل شده، بيش از آن است كه بتوان آن‌ها را انكار كرد، و يا به سادگى از آن گذشت؛ نمی‌دانيم چرا درباره شأن نزول ساير آيات قرآن به يك يا دو حديث قناعت می‌شود، اما درباره شأن نزول اين آيه اين‌همه روايت كافى نيست، آيا اين آيه خصوصيتى دارد كه در ساير آيات نيست؟ و آيا براى اين‌ همه سخت‌گيرى در مورد اين آيه دليل منطقى می‌توان يافت؟

«ابن‌تیمیه» پدر فکری وهابیت که در راستای رد نمودن روایاتی که با عقیده‌اش مخالف است و  یا در شان اهل بیت(علیهم‌السلام) هستند، شهرت دارد، این بار هم مانند همیشه چشم خود را بر روی حقایق بسته می‌گوید: «این روایات از بزرگ‌ترین دروغ‌هاست».[13] او که معتقد است: «اگر سندهای یک روایت متعدد باشد، بعضی از آنها، بعضی دیگر را تقویت می‌کند، تا این‌که علم به آن حاصل می‌گردد، اگرچه راویان آن احادیث فاجر و فاسق باشند».[14]  در این مورد با این همه روایت معتبر باز می‌گوید، این‌ها درست نیست و دروغ هستند.

او در كتاب «منهاج السنه» مانند كسى كه در روز روشن چشم خود را بر هم گذارد و انگشت‌ها را محكم در گوش كند و فرياد بزند خورشيد كجاست؟ نه حاضر است گوشه چشم را بگشايد و كمى از حقايق را ببيند و نه انگشت از گوش بردارد و كمى از غوغاى محدثان و مفسران اسلامى را بشنود، پی‌درپى دشنام می‌دهد و هتاكى می‌كند، عذر او جهل و بی‌خبرى و تعصب‌هاى آميخته با لجاجت و خشونت است كه تا انكار بديهيات و مسائل واضحى كه هر كس آن را درك می‌كند، پيش می‌رود؛ كسى كه در برابر اين‌ همه دانشمند و مفسر بزرگ اسلام كه اكثريت آن‌ها از علماى اهل تسنند و به نزول آيه در مورد امیرالمومنین(عليه‌السلام) تصريح كرده‌اند، با كمال وقاحت می‌گويند: «احدى از دانشمندان در كتاب خود چنين چيزى را نقل نكرده است» آیا این مطلب دروغ نیست؟ قضاوت را به عقل‌های بیدار و جویای حقیقت می‌سپاریم.
--------------------------------------------------------------
پی‌نوشت
[1]. «... عن أبي سعيد الخدري قال: نزلت هذه الآية (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك) يوم غديرخم في علي بن أبي‌طالب.» اسباب نزول الآیات، واحدی نیشابوری، ص135.
[2]. «... عن أبي سعيد الخدري قال: نزلت هذه الآية (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك) على رسول الله(صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) يوم غديرخم في علي بن أبي طالب.» تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج42، ص237.
[3]. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، ج4، ص1172.
[4]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج12، ص49.
[5]. «أبوسعيد الخدري قال: نزلت هذه الآية (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآأُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ) يوم غديرخمٍّ في عليّ بن أبي طالب. ...، هكذا ذكره الشيخ محيي الدين النووي.» الفصول المهمة، ابن صباغ مالکی، ج1، ص262.
[6]. «وأخرج ابن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر عن أبي سعيد الخدري قال نزلت هذه الآية (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك) على رسول الله(صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) يوم غديرخم في علي بن أبي طالب. وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال: كنا نقرأ على عهد رسول الله (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم)، (يا أيها لرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ان علياً مولى المؤمنين وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس.» درالمنثور، سیوطی، ج2، ص 298.
[7]. «وأخرج ابن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر عن أبي سعيد الخدري قال: نزلت هذه الآية (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك) على رسول الله(صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) يوم غديرخم في علي بن أبي طالب. وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال: كنا نقرأ على عهد رسول الله(صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم)، (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك إن علياً مولى المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس).» فتح القدیر، شوکانی، ج2، ص60.
[8]. «وعن ابن عباس قال: نزلت هذه الآية في علي، وجهه حيث أمر سبحانه أن يخبر الناس بولايته فتخوّف رسول الله(صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) أن يقولوا حابى ابن عمه وأن يطعنوا في ذلك عليه، فأوحى الله تعالى إليه هذه الآية فقام بولايته يوم غديرخم، وأخذ بيده فقال عليه الصلاة والسلام: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، وأخرج الجلال السيوطي في (الدر المنثور) عن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر راوين عن أبي سعيد الخدري قال: نزلت هذه الآية على رسول الله(صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) يوم غديرخم في علي بن أبي طالب، وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال: كنا نقرأ على عهد رسول الله(صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم)، (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك) إن علياً ولي المؤمنين، (وإن لم تفعل فما بلغت رسالته).» تفسیر الآلوسی، آلوسی، ج6، ص193.
[9]. «أخرج الثعلبي: عن أبي صالح، عن ابن عباس، وعن محمد الباقر قالا: نزلت هذه الآية في علي.
أيضا الحمويني في فرائد السمطين أخرجه عن أبي هريرة.
أيضا المالكي أخرج في (الفصول المهمة): عن أبي سعيد الخدري قال: نزلت هذه الآية في علي في غديرخم.
هكذا ذكره الشيخ محيي الدين النووي.» ینابیع المودة، قندوزی حنفی، ج1، ص360.
«عن البراء بن عازب في قوله تعالي: (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك): أي بلغ من فضائل علي، نزلت في غديرخم، فخطب رسول الله(صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) قال: من كنت مولاه فهذا علي مولاه. فقال عمر: بخ بخ لك يا علي، أصبحت مولاي ومولى كل مؤمن ومؤمنة. (رواه أبونعيم. وذكره أيضاً الثعلبي في كتابه).» ینابیع المودة، قندوزی حنفی، ج2، ص249 و ص285.
[10]. «(يا أيها الرسول) الآية، ذكر الواحدي من حديث الحسن بن محمد قال: حدثنا علي بن عباس عن الأعمش وأبي الحجاف عن عطية عن أبي سعيد، قال: نزلت هذه الآية: (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك) يوم غديرخم في علي بن أبي طالب، ...، وقال أبوجعفر محمد بن علي بن حسين معناه بلغ ما أنزل إليك من ربك في فضل علي بن أبي طالب عنه فلما نزلت هذه الآية أخذ بيد علي، وقال: من كنت مولاه فعلي مولاه، وقيل: بلغ ما أنزل إليك من حقوق المسلمين، فلما نزلت هذه الآية خطب(صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) في حجة الوداع.» عمدة القاری، عینی، ج18، ص206.
[11]. مناقب، ابن مردویه، ص121- 123.
[12]. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج1، ص239 و ص249 – 258 و ج2، ص391.
[13]. «و الجواب من وجوه أحدها أن هذا اعظم كذباً و فرية من الأول كما سنبينه أن شاء الله تعالى و قوله اتفقوا على نزولها في علي اعظم كذباً مما قاله في تلك الآيه، فلم يقل لا هذا و لا ذاك أحد من العلماء الذين يدرون مايقولون.» منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسه قرطبه، 1406ق، ج7، ص33.
[14]. «تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضاً، حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجاراً فساقاً». مجموع الفتاوی، ابن تیمیه، دار الوفاء، 1426ق، ج18، ص26.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****