چکیده: مفسران شيعه و بسيارى از مفسران اهل سنت مانند: ثعلبى در تفسيرش و قرطبى و حاكم حسكانى و ديگران، با اسناد متعددی، روايت كردهاند كه اين آيه پس از واقعه غدير، درباره نعمان بن حارث فهرى ...
سوره معارج با داستان درخواست عذاب به وسيله درخواست كنندهاى گستاخ و متعصب آغاز مىگردد، و خداوتذ متعال در آيه نخست آن مىفرمايد: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ* لِلْكَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ [معارج/1و2] پرسندهاى از عذابى پرسيد كه بر كافران فرود خواهد آمد و كسی نمیتواند آن را دفع كند».
مفسران شيعه و بسيارى از مفسران اهل سنت مانند: «ثعلبى» ، «قرطبى» ، «حاكم حسكانى» و ديگران، با اسناد متعددی، روايت كردهاند كه اين آيه پس از واقعه غدير، درباره «نعمان بن حارث فهرى» نازل شده است. قول دیگری هم نقل شده که سؤال كننده «نضر بن حارث» بوده که عذابش در روز بدر رخ داد.
«ابنتیمیه» برای رد نمودنِ این فضیلت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) خواسته است نزول این آیه را در مورد واقعه غدیرخم را انکار نماید، به همین جهت اشکال نموده است که: «اين سوره «المعارج» مكّى است به اتفاق دانشمندان؛ بنابراين ده سال يا بيشتر قبل از واقعه غدير نازل شده است».[1] پس این که این آیه را در مورد «نعمان بن حارث فهری» بدانند، و عذاب درخواستی به جهت عدم تحمل ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) باشد، با مکی بودن این آیات منافات دارد، پس در مورد امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیست.
پاسخ به اشکال ابن تیمیه
در جواب به «ابنتیمیه» و کسانی که سخنش را باور میکنند، میگوییم: آنچه از اجماع و اتّفاق مذكور حاصل میشود اين است كه سوره مزبور من حيث المجموع مكّی است، نه جميع آيات آن، بنابراين ممكن است اين آياتِ مذکور مدنى باشد، كما اينكه در بسيارى از سورهها نظير دارد و ترتيبى كه در آيات و سور ملاحظه میشود به مقتضاى توقيف است، نه ترتيب نزول، بنابراين امكان دارد نزول اين آيات متأخر باشد و مقدّم داشتن آنها بر آياتى كه قبلاً نازل شده، به سبب توقيف باشد، هر چند ما به حكمت اين امر واقف نباشيم، همانطور كه در اكثر موارد، ترتيب در آيات و سور قرآن، ما به حكمت آن وقوفى نداريم و چه بسيار نظير دارد، از جمله:
1. سوره «عنكبوت»، كه مفسرین آن را مكى خوانده اند[2] ده آيه از ابتداء آن، مدنی هستند.[3]
2. سوره «كهف»، مكى است[4] جز آيه 28 و از آیه 83 تا آیه 101 كه مدنى است.[5]
3. سوره «هود» مكى است[6] مگر آيه 12، 17، 114 که این آیات مدنی هستند.[7]
4. سوره «مريم» مكى است،[8] مگر آيه سجده و آيه 71 که مدنی هستند.[9]
5. سوره «رعد» مكى است، و بعد از سوره محمد که مکی است نازل شده است، غیر از آیه 31 و 43، که مدنی هستند.[10]
و ...
بنابراین معلوم گردید که اگر سورهای مکی یا مدنی لقب گیرد، دلیل بر این نیست که تمام آیاتش به همان صورت باشد، و این مورد در بین سورههای مکی بسیار یافت میشود، که چند آیه، از سوره مکی، حتی آیات اول آن و یا حتی آیاتی که نام سوره از آن گرفته شده، استثنا بوده و مدنی باشد؛ پس این ایراد هم، ایراد مناسبی نیست که بتواند در مقابل روایات مختلفی که درباره شأن نزول آیه آمده، مقاومت نموده و آن را خدشهدار کند.
-------------------------------------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. «فان هذه السورة سورة (سأل سائل) مكية باتفاق أهلا العلم نزلت بمكة قبل الهجرة فهذه نزلت قبل غديرخم قبل بعشر سنين أو اكثر من ذلك فكيف تكون نزلت بعده.» منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسة قرطبه، 1406ق، ج7، ص45.
[2]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج20، ص156.
معانی القرآن، نحاس، جامعة أم القرى، 1409ق، ج5، ص211.
الکشف و البیان، ثعلبی، بیروت: دار إحياء التراث العربي، 1422ق، ج7، ص269.
[3]. «هذه الآيات أنزلت في القوم الذين ردهم المشركون إلى مكة، وهذه الآيات العشر مدنية إلى ههنا وسائرها مكي.» جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج20، ص163.
«هذه الآيات العشر مدنية إلى هاهنا، وسائرها مكي.» الکشف و البیان، ثعلبی، بيروت: دار إحياء التراث العربی، 1422ق، ج7، ص272.
الدر المنثور، سیوطی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج5، ص142.
[4]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج15، ص237.
الکشف و البیان، ثعلبی، بیروت: دار إحياء التراث العربي، 1422ق، ج6، ص144.
الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، واحدی نیشابوری، بیروت: دارالقلم، 1415ق، ج2، ص653.
الکشاف، زمخشری، قاهره، مطبعة مصطفى البابي الحلبي، 1385ق، ج2، ص471.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج21، ص73.
[5]. «سورة الكهف مكية إلا الآيات 28 ومن آية 83 إلى آية 101 فمدنية.» تفسیر ابی السعود، ابوالسعود، بیروت: دار إحياء التراث العربي، ج5، ص202.
[6]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج11، ص231.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج17، ص177.
[7]. «سورة هود مكية، إلا الآيات: 12 و 17 و 114 فمدنية.» تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج17، ص177.
[8]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج16، ص52.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج21، ص178.
[9]. «استثني منها آية السجدة وقوله (وإن منكم إلا واردها).» الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص50.
[10]. « نزلت بعد سورة محمد سورة الرعد أربعون وثلاث آيات مكية، سوى قوله تعالى: (ولا يزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة) [الرعد/31] وقوله: (ومن عنده علم الكتاب) [الرعد/43] قال الأصم هي مدنية بالإجماع.» تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج18، ص230.