چکیده: «جلال الدین سيوطى» درباره اين حديث مىگويد: «این حديث را ترمذى، حاكم و طبرانى نقل نمودهاند ... در نتيجه اين حديث به تمام طرقش منتهى به درجه حسن مىشود كه قابل احتجاج است و لذا ضعيف نيست، تا چه رسد به اينكه جعلى باشد»
یکی از روایات مشهور و معروف در منابع روایی شیعه و اهل سنت که بدون شک دال بر فضیلت آقا امیرالمومنین(علیهالسلام) است، حدیث معروف پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) راجع به علم امیرالمومنین(علیهالسلام) میباشد؛ در این حدیث مشهور که توسط اکثر علما و محدثین اهل سنت و تمام علمای شیعه نقل شده است، پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «أنا مدينة العلم و علىّ بابها فمن أراد البيت فليأت الباب: من شهر علم هستم و علی دوازه این شهر است، هر کس دوست دارد وارد این شهر شود، باید از در آن وارد شود».
این حدیث، از جمله احادیث مشهور و مورد اتفاق فریقین راجع به آقا امرالیمومنین(علیهالسلام) است، سند آن بسیار قوی است؛ اما ابن تیمیه پدر فکری وهابیت خبیث که سیره و روشش در حدیث و قرآن، مخالفت با فضائل اهل بیت(علیهمالسلام) است و به همین خاطر به هر چیزی چنگ میزند تا حدیث یا آیهای که در مورد فضیلت اهل بیت و به خصوص امیرالمومنین(علیهالسلام) آمده را نفی کرده و آنرا تغییر دهد؛ اینجا نیز مانند سایر موارد، تلاش کرده است این فضیلت بسیار عالی را که دال بر افضلیت حضرت بر تمام صحابه است، را انکار کند، به این جهت سند این روایت را ضعیف دانسته و معتقد است پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) چنین سخنی را نفرموده است؛ در این رابطه میگوید: «حديث «أنا مدينة العلم و علىّ بابها فمن أراد البيت فليأت الباب» ضعيف و سست و در زمره احاديث جعلى است. گر چه ترمذى آنرا روايت كرده، ولى ابنجوزى آنرا ذكر و بيان نموده تمام طرقش جعلى است و دروغ بودن آن از خود متن نيز شناخته مىشود».[1]
پاسخ به ابن تیمیه
برای روشن شدن دروغ ابن تیمیه ما در اینجا نام بزرگان و علمای طراز اول اهل سنت که این حدیث را نقل کرده و صحیح دانستهاند را بیان میکنیم:
1. «حاكم نيشابوري» در کتاب المستدرك، ج3، ص126، چاپ حيدرآباد الدكن.
2. «ابن حجر العسقلاني» در کتاب لسان الميزان، ج1، ص197، چاپ حيدرآباد الدكن؛ وی در ادامه میگوید: «براى اين حديث در مستدرك حاكم طرق بسيارى است كه كمترين احوال آن اين است كه براى اين حديث اصلى است و لذا سزاوار نيست بر آن اسم وضع و جعل اطلاق شود».
3. «ذهبي دمشقي» در كتاب ميزان الاعتدال، ج1، ص51، چاپ قاهرة.
4. «ابن كثير دمشقي» در کتاب البدايه و النهايه، ج7، ص358 چاپ مصر.
5. «حافظ ابو بكر خطيب» در کتاب تاريخ بغداد، ج2، ص 377، چاپ السعاده مصر.
6. «ابو المؤيد موفق بن أحمد» در کتاب المناقب، ص125، چاپ تبريز.
7. «ابن الأثير جزری» در کتاب اسد الغابه، ج4، ص22 چاپ مصر.
8. «شيخ سليمان بلخی قندوزى» در کتاب ينابيع الموده، ص183، چاپ اسلامبول.
9. «ابو عبد اللّه محمد بن يوسف بن محمد قرشي گنجى» در كتاب كفاية الطالب، ص98، چاپ الغرى.
10. «ابو القاسم حمزة بن يوسف بن ابراهيم السهمی» در کتاب تاريخ جرجان، ص24، چاپ حيدرآباد.
11. «ابو سعيد عبد الكريم بن محمد سمعاني نيشابوری شافعی» در کتاب الأنساب، ص 1182.
12. «نور الدين على بن أبىبكر» در کتاب مجمع الزوائد، ج9، ص114، چاپ مكتبة القدسی، قاهره.
13. «شمس الدين السخاوی» در کتاب المقاصد الحسنه، ص97، چاپ مكتبة الخانجى، مصر.
14. «عبد الرحمن بن على بن محمد بن عمر بن الربيع الشيبانی» در کتاب تمييز الطيب من الخبيث، ص41، چاپ مصر.
از علمای معاصر نیز برخی افراد این حدیث را صحیح دانسته و سخن ابن تیمیه را رد کردهاند، افرادی مثل «شيخ يوسف نبهانی بيروتى» در کتاب الفتح الكبير، ج1، ص276، چاپ مصر. و «سيد احمد بن محمد بن صديق حسنى مغربی» در کتاب فتح العلى، ص 3، چاپ المطبعة الإسلامية بالأزهر.
همچنین «جلال الدین سيوطى» درباره اين حديث مىگويد: «این حديث را ترمذى، حاكم و طبرانى نقل نمودهاند ... در نتيجه اين حديث به تمام طرقش منتهى به درجه حسن مىشود كه قابل احتجاج است و لذا ضعيف نيست، تا چه رسد به اينكه جعلى باشد». [2]
با توجه به این مطالب آیا برای کسی جای شک و تریدی باقی میماند که این حدیث جعلی و ساختگی باشد و تنها شیعه آنرا نقل کرده باشد؟ آیا این همه عالم طراز اول اهل سنت آنرا نقل کرده و صحیح دانستهاند، دلیلی بر صحت روایت نیست؟ ابن تیمیه چرا هیچ دلیلی بر ضعیف بودن این حدیث ارائه نکرده است؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت سخن او تنها به خاطر بغض و کینه او نسبت به اهل بیت و به خصوص آقا امیرالمومنین(علیهالسلام) است.
-----------------------------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. منهاج السنه، ج 4، ص 138؛ مجموع فتاوى، ج 4، ص 410.
[2]. اللآلى المصنوعة فى الاحاديث الموضوعه، ج 1، ص 347.
نظرات
پس اقایون از در دیگری وارد شدندوقتی میدانندتنها در ورودی اسلام درب مولا علی علیه سلام است امان از غفلت