آخرین طعام آیت‌الله «سید محمد حجت کوه کمره‌ای»

09:23 - 1394/05/04

چکیده: زمانی که حال ایشان رو به وخامت رفت، دخترش مقداری تربت امام حسین(علیهالسل«) را جهت بهبودی به وی داد. وی بعد از خوردن تربت گفت: «آخر زادی من الدنیا تربة الحسین. بعد از خوردن آن تربت هیچ‌چیز دیگری نتوانست بخورد و زمانی که از دنیا رفت، اذان ظهر از مدرسه حجتیه شنیده می‌شد.»

«آیت‌الله سید محمد حجت کوه کمره‌ای» در سال 1271 در تبریز و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. خانواده‌اش از سادات کوه‌کمر، محلی از توابع اَهَر در منطقه آذربایجان شرقی بودند. نسب او به امام سجاد (علیه‌السلام)، می‌رسد.[1]

سید محمد ابتدا تحصیلات خود را در تبریز آغاز نمود و پس از اتمام مقدمات راهی نجف شد و از علمای بزرگ آن دیار بهره برد. سید محمد در کنار فراگیری علوم اسلامی به ریاضیات، طب قدیم و نجوم نیز علاقه داشت و به یادگیری آن اهتمام ورزید. سید پس از چند سال اقامت در نجف از چند نفر از علمای بزرگ زمان خود اجازه نقل روایت و اجتهاد گرفت و به تعلیم طلاب پرداخت، ولی بدی آب‌وهوای نجف و بیماری‌های مکرر باعث شد تا از نجف به مقصد قم ترک کند.[2]
آیت‌الله کوه کمره‌ای در قم مورد توجه آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری که در آن روزگار سرپرستی حوزه‌ی قم را بر عهد داشت قرار گرفت و از سوی ایشان برای اقامه نماز در حرم حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) انتخاب شد.[3] حضور ایشان در قم منشا خیرات و برکاتی برای مردم قم گردید.

فعالیت‌های اجتماعی
آیت‌الله سید محمد حجت، پس از وفات آیت‌الله حائری یزدی، همراه با دو تن دیگر از مراجع اداره حوزه علمیه قم را برعهده گرفت. این سه فقیه، در زمانی این مسئولیت را برعهده گرفتند که اوضاع سیاسی و سخت‌گیری‌های رضاشاه پهلوی درباره فعالیت‌های دینی و تنگناهای ایجادشده در مورد عالمان دینی، حوزه قم را در وضع دشواری قرار داده بود. آیت‌الله حجت کوه‌کمره‌ای در این اوضاع، بیشتر بر ساماندهی حوزه و رسیدگی به وضع معیشتی طلاب اهتمام داشت. وی در پاره‌ای مسائل سیاسی و اجتماعی، مانند مبارزه با بی‌حجابی، نیز اندکی دخالت می‌کرد، اما روی‌کرد عام او، اجتناب از برخورد فعال با مسائل سیاسی و رویارویی مستقیم با حکومت بود و ازاین‌رو، در دوران مرجعیت خود از ملاقات کردن با شاه وقت و دیگر رجال حکومتی پرهیز می‌کرد و آنان را به حضور نمی‌پذیرفت.
آیت‌الله سید محمد حجت در قم، مدرسه علمیه‌ای به نام مدرسه «حجّتیه» ساخت. این مدرسه علاوه بر محل سکونت طلاب و مدرّسان، دارای مسجد و کتاب‌خانه نیز بود و از مدارس مهم و بزرگ آن زمان به شمار می‌رفت و اکنون بخشی از «مرکز جهانی علوم اسلامی» است که طلاب غیر ایرانی مقیم قم، در آن‌جا به تحصیل علوم دینی می‌پردازند.[4]

دوری از شهرت
یکی از خـصـوصیات روحی آن مرحوم این بوده است که از تظاهر و خودنمائی فراری بود، او به اصـحـاب و دوسـتان خود همیشه توصیه می‌کرد که از تبلیغ و ترویج وی، خودداری نمایند به اهل منبر می‌: راضی نیستم نام من‌را بر منابر ببرید. ایشان از شهرت به‌ شدت پرهیز داشت و در زمان مرجعیت خود اجازه نداد در مجالس و منابر نامی از او برده شود یا عکس او در جراید به چاپ برسد.[5]

دقت در امور شرعی
درباره‌ی ایشان نوشته‌اند که در آخرین کسالتی که متوجه ایشان شد و با آن نیز دار فانی را وداع گفت، همه خانواده و وکیل خود را احضار کرد و پس از حاضر شدن وصی خود آقای حاج سید احمد زنجانی و بعضی فضلا و دیگر فرمودند: «مُهر من‌را بشکن» آقایان گفتند برای چه؟
فرمودند: «برای این‌که بعد از من کسی از این مهر سوء استفاده نکند». عرض کردند، حالا چرا؟ فرمودند: «از این کسالت خوب نخواهم شد» و حاضرین هم تفأل به نیک نزدند. چراکه ایشان قرآن خواسته تفال به قران زدند، همه منتظر بودند که آیه وعده بهبودی ایشان را بدهد؛ دیدند تا آقا قرآن را گشود و به اول صفحه آن نگاه کرد و با وجد و نشاط فراوان گفت: «له دعوه الحق».[6]

علاقه‌ی فراوان به امام حسین(علیه‌السلام)
زمانی که حال ایشان -در اثر کسالتی که منجر به فوت وی شد- رو به وخامت رفت، دخترش مقداری تربت امام حسین(علیه‌السلام) را جهت بهبودی به وی داد. وی بعد از خوردن تربت گفت: «آخر زادی من الدنیا تربة الحسین: آخرین عذای من از دنیا تربیت حسین بود» بعد از خوردن آن تربت هیچ‌ چیز دیگری نتوانست بخورد و زمانی که از دنیا رفت، اذان ظهر از مدرسه حجتیه شنیده می‌شد».[7]

 

-----------------------------------------------------------------
پی‌نوشت
[1]. شریف‌رازی، محمد، آثار الحجه، یا، تاریخ و دائره المعارف حوزه علمیه قم، محمد شزیف رازی، قم ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج1،ص94-93.
[2]. ریحانه‌الادب، محمد علی مدرس تبریزی، تهران، ۱۳۷۴ش، ج2، ص24-23.
[3]. آثار الحجه، همان، ج1،ص113-112.
[4]. همان، ج1،ص190-185
[5]. همان، ج1،ص106.
[6]. همان، ص124.
[7]. کیمیای محبت، محمد محمدی ری شهری، قم، موسسه فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۷۸ش، 273-267.

نظرات

تصویر یا ثارالله
نویسنده یا ثارالله در

خوب بود

تصویر نظری
نویسنده نظری در

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
انشاالله که نگارنده نیز ماجور باشند و تلاششان در مسیر خیر و ثواب و صلاح بیشتر شود

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 2 =
*****